اقتصاد ایران در دهه ۹۰ از مجموعه عواملی شامل سوء تدبیرهای داخلی و هم چنین فشارهای بیرونی (تحریمی) آسیب دید. به طور خاص، در این دهه شاهد آن هستیم که رشد بی مهابای نقدینگی به رغم رشد پایین اقتصادی رقم خورد. موضوعی که یک منشأ عمده آن به ضعف نظارتی بانک مرکزی در برابر بانکها و به خصوص بانکهای خصوصی بر میگشت. اقتصاد ایران تا آن سالها و حتی بهتر بگوییم تاکنون کمابیش به زیست نفتی عادت داشته و از صادرات نفت برای تراز کردن تجارت خارجی، بودجه دولت و هم چنین تامین نیازهای وارداتی خود بهره گرفته است. با وجود این، روند فزاینده رشد نقدینگی در دهه ۹۰ و شکلگیری تورمهای مزمن بالا از این منظر، موجب شد تا یک پایه مهم کاهش ارزش پول ملی در برابر دلار (در مقیاس بلندمدت) رقم بخورد.
پازل شوک ارزی که ترامپ آن را تکمیل کرد
جدای از مورد فوق، اما مجموعهای از فعالیتهای تحریمی آمریکا علیه ایران در دهه ۹۰ شکل گرفت که آمدن ترامپ در دور قبلی ریاست جمهوری وی، آن را تکمیل کرد و به عنوان مکمل سوء تدبیرهای داخلی در جهت ضربه به رشد اقتصادی و تشدید تورم عمل کرد. در آن دوران به واسطه فشار به شبکه ارزی ایران در امارات که تحت نفوذ آمریکا انجام شد، به طور خلاصه عرضه ارز تحت تاثیر قرار گرفت و شوک ارزی رقم خورد. شکل گیری انتظارات منفی که خروج سرمایه از کشور را رقم زد نیز، به عامل مهم دیگری تبدیل شد که سبب شد تاثیرات سیاستهای تحریمی آمریکا علیه ایران در هنگام روی کار آمدن ترامپ تشدید شود. در نهایت گزارشها نشان میدهد که در همان سال ابتدای روی کار آمدن ترامپ یعنی ۱۳۹۷ شمسی، نرخ ارز تا ۱۷۰ درصد افزایش یافت. در سال ۹۸ نیز اگر چه این رقم کمی عقبگرد کرد، اما در نهایت به دلیل سایر کاستیها در اقتصاد کشور، تا امروز به نرخی در حدود ۷۰ هزارتومان افزایش یافته است.
ضعفها و تهدیدهای پیش روی اقتصاد ایران
با همه این اوصاف، هم اینک سوال اساسی این جاست که اقتصاد ایران در مواجهه با ترامپ چه کارهایی را باید انجام دهد؟ ترامپی که در دوره قبلی ریاست جمهوری فشار حداکثری را به اقتصاد ایران تحمیل کرد.
برخی معتقدند که آمریکا تاکنون هرچه در چنته داشته برای تحریمها علیه کشورمان استفاده کرده است که مهمترین آن را میتوان در قطع دسترسی به سوئیفت و چرخه دلار بیان کرد. با این حال، بررسیها نشان میدهد که هنوز نقاط مهمی برای آسیب رساندن به اقتصاد ایران از منظر تحریمها وجود دارد.
وابستگی غیرمستقیم واردات کالاهای اساسی به آمریکا
گزارش مسیر اقتصاد به نقل از مقاله «مهدی فامیل محمدی» با عنوان «آیا تحریمها بر واردات کالای اساسی ایران اثرگذار بوده است؟» نشان میدهد که پس از روی کارآمدن ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوری وی، تحریمها تا آن جا گسترده شدند که دسترسی بانک مرکزی برای تامین مالی واردات کالاهای اساسی عملاً مسدود شد. این موضوع حدود یک سال (یعنی تا سال ۲۰۲۰) ادامه داشت تا این که وزارت خزانه داری آمریکا معامله با بانک مرکزی به منظور واردات کالای بشردوستانه (غذا و دارو) را مشمول معافیت کرد؛ بنابراین مشاهده میشود که آمریکا قریب به یک سال «قطع کامل مسیر خرید کالای اساسی ایران» را در دستور کار قرار داد و این فرایند در آینده هم تکرار شدنی است. مجید شاکری اقتصاددان نیز در این باره به همشهری این گونه توضیح داده است: «بخش عمده کالاهای اساسی ایران از مسیرها یا کانالهایی تامین میشوند که تحت کنترل اوفک است و این موضوع ابزار مهمی برای افزایش فشار به ایران ازسوی آمریکاست.»
ورای این مسئله، در سالهای گذشته، برخی کارشناسان عنوان کرده اند که حتی برخی اقلام اساسی مانند نهادههای دامی نیز با واسطه از آمریکا وارد میشود. در صورتی که چنین موضوعی نیز صحت داشته و تاکنون ادامه یافته باشد، به نظر میرسد میبایست اقدام عاجلی برای تنوع مبادی ورود کالاهای اساسی و امنیت غذایی کشور انجام گیرد.
وابستگی بالای واردات به درهم
یک حوزه مهم آسیب پذیری اقتصاد ایران، وابستگی بالای واردات ایران به درهم امارات است. موضوعی که برخی کارشناسان آن را تا ۸۵ درصد نیز تخمین زده اند. به گزارش خبرگزاری فارس، بانک مرکزی تاکنون آماری از وابستگی بازار ارز ایران به صرافیهای امارات ارائه نداده، اما اخبار غیررسمی بیانگر آن است که واردکنندگان کالا در ایران برای دسترسی به ارزهای رایج از جمله دلار ابتدا باید از طریق صرافیهای اماراتی درهم تهیه کنند.
تنش در بازارهای ایران از طریق درهم سابقه دار نیز است. به طوری که سال ۱۳۹۹ زمانی که صرافیهای امارات در فرایند حوالههای درهم-دلار اختلال ایجاد کردند، ارز در کف بازارهای ایران جهش کرد.
گزارش ۱۹۱۰۸ مرکز پژوهشهای مجلس به واقعیت قابل تاملی درباره نقش کنونی امارات در صحنه اقتصاد سیاسی منطقه اشاره کرده و گفته است: «این کشور از آن جا که یک قلمرو تسویه ارز دلاری است، برای آمریکا ارزش راهبردی دارد و ایالات متحده با این ابزار، رفتار بازیگرانی نظیر ایران را کنترل میکند. هر چند امارات برای حفظ این جایگاه، ناچار به برقراری حدی از کنترل تنش با ایران است»
همه این موارد نشان میدهد که وابستگی ارزی به درهم امارات در دوره ریاست جمهوری جدید ترامپ از طرقی نظیر انطباق نقشه تجاری و ارزی (برای استفاده از راهکارهایی مانند تهاتر به ارزهای محلی) میبایست به سرعت کاهش یابد.
وابستگی به فروش نفت
یکی دیگر از وابستگیهای خارجی اقتصاد ایران، وابستگی به فروش نفت است. بررسیها نشان میدهد که سهم نفت در سالهای گذشته از منابع عمومی دولت بیش از ۲۵ درصد بوده و در لایحه بودجه سال آینده نیز اتکای بالای منابع بودجه به صادرات نفتی دیده میشود. گزارشها حاکی از آن است که نفت ایران با واسطه و از طریق انتقال به تانکرهای واسط دریایی به چین فروخته میشود. با این حال به نظر میرسد در دوره جدید ترامپ روش صادرات، جغرافیای صادرات و همچنین روش تسویه ارزهای حاصل از صادرات امکان آسیب دیدگی داشته باشند؛ بنابراین تدبیر فوری دولت برای افزایش اطمینان در این سه حوزه ضروری است.
مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، پیوندهای بیرونی اقتصاد ایران بودند که آن را در معرض آسیب قرار میدهند. جدای از این موارد، بدیهی است هر چه اقتصاد ایران از نظر مولفههایی که میتوان آنها را را ذیل تاب آوری عنوان کرد، تقویت شود، امکان آسیب دیدن از سیاستهای تهاجمی ترامپ و باشگاه تحریم کنندگان کمتر خواهد شد.
منبع: خراسان
الان با تحریم های ترامپ، از دلارهای اهدایی ایران به مفتخورهای لبنان کم میشه. اونا غصه بخورند