چهل و پنج ساله است، ۲۱ سالی است که به شغل پرستاری مشغول است، بیاعتنا به بحرانهای روزگار، احساس او بیدار است وقتی تنها او است که میتواند دوای درد بیمار باشد.
داروهایش را به موقع بدهد، به تغذیهاش رسیدگی کند و مراقب باشد تا حالش خراب نشود.
نمیخواهد نامی از او برده شود، شش سال پیش زمانی که در گلزار شهدای کرمان حضور پیدا میکند چشمش به پایگاه اکرام ایتام و محسنین کمیته امداد میافتد ناخوادگاه به سمت پایگاه جذب حامی کمیته امداد میرود مابین صدها شناسنامه، شناسنامه دو دختر یتیم را انتخاب میکند. همسرش نیز حامی چهار فرزند یتیم و محسنین است.
خودش سه فرزند دختر دارد، گفت: همه پدر و مادرها نگران فرزندانشان هستند و دلواپس آیندهشان. باید همواره به فکر بود. حالا وقتی به این بچهها چشم میدوزم، از خدا میخواهم کمکم کند تا بیشتر و بیشتر کمکشان کنم و بتوانم بیشتر یاریگر آنها باشم.
میگوید: خدار را شاکرم که راهی برایم گشود که پر از خیر و برکت است، زیرا از زمانی که به اتفاق همسرم حامی ایتام شدیم «برکت را با همه وجود در زندگی ام دیدم. برکت را لمس کردم، زیرا وقتی به این بچهها کمک میکنم، چند برابر آن وارد زندگیام میشود.»
یاد برهههای سخت زندگی میافتد که وقتی نذر این کودکان کرده، پاسخ مناسبی گرفته و کائنات دست به دست هم دادهاند تا مشکلش برطرف شود و خدا را بیشتر و بهتر دیده و همواره شاکر بوده و هست.
این پرستار نیکاندیش که شش سال است به خیل حامیان کمیته امداد پیوسته، کسی است که سفیر طرح اکرام ایتام و محسنین شده، اینک خانواده و همکارانش را نیز به سمت یاریرسانی به کودکان یتیم و نیازمند دعوت می کند.
دلش میخواهد بر تعداد فرزندان معنویش بیفزاید چراکه برکات بسیاری را با ورود ایتام در زندگیاش دیده و حالا با اعتقادی از صمیم قلب میگوید: این مبلغ واریزی که هر ماه به حساب ایتام میریزم روزی آنهاست که از خداوند میخواهم بیشتر برای کمک به چنین کودکانی، یاریام کند.
میگوید: «به همه توصیه میکنم در حد وسع و توانشان به نیازمندان به ویژه خانواده ایتام کمک کنند و با حمایت از فرزندان ایتام و محسنین برکت را وارد زندگی خود کنند و مطمئن باشند از هر دستی بدهند از همان دست پس میگیرند.