کتاب «بیگانه با ترس؛ هشتگفتوگو درباره خلبان محمود اسکندری» نوشته صادق وفایی بهتازگی توسط انتشارات مؤسسه مطبوعاتی ایران به چاپ سوم رسیده است. این کتاب سیزدهمین عنوان مجموعه «دفاع مقدس» است که این ناشر چاپ میکند.
محمود اسکندری متولد سال ۱۳۲۶ و درگذشته بهسال ۱۳۸۰ یک از خلبانان افسانهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که مأموریتهای محیرالعقول و غیرممکنی را در طول جنگ، تبدیل به عملیات ممکن کرد. حضور در پروازهای کردستان و گشتزنیهای مرزی در تابستان ۱۳۵۸ باعث شد هواپیمای فانتوم F4 اسکندری پیش از شروع رسمی جنگ مورد اصابت پدافند قرار گرفته و سقوط کند. او نیز اقدام به خروج اضطراری کرد که خلبان کابینعقبش شهید علی ایلخانی بهدلیل آتش پدافند زمین به هوا به شهادت رسید. اسکندری نیز بهشدت از ناحیه پا آسیب دید و در پروازهای روزهای اول جنگ حضور پیدا نکرد.
پس از گذشت چند روز اسکندری دوباره به پرواز برگشت و بمباران مناطق و مراکز تجمع نیروهای متجاوز دشمن بعثی را بمباران کرد. او در طول جنگ بارها به آسمان بغداد پرواز کرد و لقب «محمود بغدادی» را از همسنگران شهید و جانباز خود دریافت کرد. شجاعت و پرواز عجیب این خلبان باعث شد پس از اجکت اول، با وجود آنکه بارها مورد اصابت گلولههای دشمن قرار گرفت سقوط نکرده و هواپیمای خود را به آشیانه برگردانَد.
محمود اسکندری در عملیات حمله به پایگاههای سهگانه H3 در جایگاه لیدر یکی از دستههای چهارفروندی در کنار فرجالله براتپور لیدر هشتفانتوم اعزامی پرواز کرد و بنا بود بهعنوان جانشین براتپور، در صورت شهادت یا سقوط براتپور رهبری پرواز فانتومها را به عهده بگیرد. او پس از بمباران موفق پایگاههای الولید، مأموریت پیدا کرد فانتوم آسیبدیده از عملیات را که در پایگاه متروک پالمیرا در سوریه زمینگیر شده بود، آزمایش کرده و به ایران بازگرداند. این کار هم که در مرحله اول با حمله پرندههای رهگیر بعثی ناکام مانده بود، در مرتبه دوم با پروازی محیرالعقول از آسمان عراق و طی کردن عرض خاک این کشور انجام شد؛ طوریکه صدام حسین چندتن از فرماندهان ارتش خود را بهخاطر توفیق اسکندری در آن، اعدام کرد.
حضور در عملیات معروف بغداد برای برهمزدن امنیت بغداد و جلوگیری از برگزاری هفتمین کنفرانس سران کشورهای جنبش عدم تعهد یکی از مهمترین مأموریتهای محمود اسکندری در طول جنگ است. صادق وفایی نویسنده کتاب پیشرو میگوید یکی از دلایل تولید این کتاب، غفلتی بوده که نسبت به نقش اسکندری در توفیق این مأموریت در حقش روا داشتهاند و در حالیکه همه عباس دوران را بهخاطر ایثار و شهادت در این مأموریت میستودند، جای خالی تحسین و تقدیر اسکندری در این میان خالی بود که توانست فانتوم سوراخسوراخ و زخمی خود را از جهنم پدافندی بغداد به پایگاه همدان برگرداند.
بمبارانهای موفق پالایشگاه کرکوک، مواضع نظامی در بغداد و بمباران عجیب پل استراتژیک و شناور عراق روی اروندرود که باعث آزادسازی خرمشهر شد، از دیگر موارد درخشان کارنامه اسکندری هستند که در گفتگوهای کتاب «بیگانه با ترس» به جزئیات آنها پرداخته شده است.
کتاب پیشرو بهجز مقدمههای ناشر و نویسنده، دربرگیرنده ۸ گفتگو با این عناوین است:
«گفتگوی اول؛ فرجالله براتپور، علیاکبر زمانی و محمود ضرابی»، «گفتوگوی دوم؛ اسماعیل امیدی و روحالدین ابوطالبی»، «گفتوگوی سوم؛ امیرخلبان فریدون صمدی»، «گفتوگوی چهارم؛ امیرخلبان اسماعیل امیدی»، «گفتوگوی پنجم؛ امیران خلبان ناصر باقری و محمدرضا قرهباغی»، «گفتوگوی ششم؛ امیران خلبان اسماعیل امیدی، محمدرضا قرهباغی، علیاکبر زمانی، محمد اسکندری، محمود ضرابی، اصغر شفائی و محمدرضا ملکی»، «گفتوگوی هفتم؛ حسینعلی ذوالفقاری» و «گفتوگوی هشتم؛ محمدرضا قرهباغی، محمد و ملیسا اسکندری»
بین راویان کتاب، فریدون صمدی بهعنوان معلم محمود اسکندری، فرجالله براتپور فرمانده و همرزم، محمود ضرابی همرزم، اکبر زمانی خلبان کابین عقب در مأموریت انهدام پل اروندرود و چندماموریت دیگر، محمدرضا قرهباغی، روحالدین ابوطالبی و اسماعیل امیدی دوست نزدیک و همرزم، ناصر باقری بهعنوان کابینعقب اسکندری در مأموریت بغداد و حسینعلی ذوالفقاری بهعنوان همرزم و همپرواز محمود اسکندری حضور دارند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
* ازدواجشان بعد از آموزش در پاکستان بود یا قبلش؟
شفائی: نه بعدش. برگشته بودیم و افسر شده بودیم. در پایگاه یکم مهرآباد با اففور پرواز میکردیم.
اسکندری: سال ۱۳۵۲ بوده است.
شفائی: و زمانی بود که همیشه هماتاق بودیم؛ چه مهمانسرای شیراز و چه جاهای دیگر. همیشه هماتاق بودیم و کلی حرف میزدیم. همانطور که گفتم ما راحت از این مسائل میگذریم؛ از این مسائلی که تیمسار زمانی از مأموریت تعریف کردند. شما باید ثانیهها را در نظر بگیرید. ثانیههایی که بمب زیر هواپیمای شما بسته شده و دارید روی آتش دشمن پرواز میکنید و میدانید آنطرف هم بیکار ننشسته و نیروی دفاعیاش از آسمان و زمین بهسمت شما حملهور است و با تمام وجود میجنگیدند. این، قابل احترام است. تیمسار زمانی اشاره کردند، اگر کسی در کشورهای دیگر، مدتی را سرباز جنگ بوده باشد و وارد محفلی شود و بگوید من سرباز جنگ بودهام، به احترامش بلند میشوند و دست میزنند. ما واقعاً باید قدر همه سربازهای وطن را در هر رده و سازمانی که هستند، زمینی، دریایی، هوایی بدانیم.
چاپ سوم این کتاب با ۴۹۶ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان عرضه شده است.