برای بیشتر ما دوستداشتنی و مأنوس است، مثل نور خورشید. برای همین به وجودش عادت داریم، مثل اکسیژن، مثل هوا. عادت مأنوسی که خیلی به چند و، چون آن نمیپردازیم و بیبهانه و با بهانه به دیدارش میرویم. غافل از اینکه این دیدار، دیداری ساده و معمولی نیست.
از دیدار دوستداشتنی و زیارت مبارک علی بن موسیالرضا (ع) سخن میگویم. زیارتی که یکی از اعمال مستحب مسلمانان است و در طول تاریخ، مسلمانان به آن عنایت و اهتمام داشتهاند. آیتالله جعفر سبحانی زیارت مرقد پیامبر (ص)، اهلبیت او و قبور مؤمنان را از اصول فرهنگ اسلامی میخواند. عمل پسندیدهای که به نوعی کلیدواژهای برای شناخت شیعیان تبدیل شده و یکی از نمادهای اساسی آن است. نمادی که نمایشدهنده اتصال قلبی ما به رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) است.
نماد و نشانی که برای ما ایرانیان با زیارت مرقد علی بن موسیالرضا (ع) و سفر به شهر مشهد در پیوند است. هر چند دوستداران این امام همام، تنها شیعیان نیستند و سالانه افراد مسلمان از راههای دور و نزدیک به زیارت خورشید خراسان میآیند. سنتی که از دل تاریخ نشأت گرفته و آیینی دیرینه دارد. تاریخنگاران مواردی را گزارش کردهاند که در آن برخی عالمان اهلسنت نیز به زیارت مرقد مطهر علی بن موسیالرضا (ع) آمدهاند.
برای نمونه ابنحِبّان، محدثاهل سنت در قرن سوم و چهارم قمری گفته بارها به زیارت قبر امام رضا (ع) در مشهد میرفتم و با توسل به او مشکلاتم برطرف میشد. [ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۷]همچنین ابنحجر عَسقلانی نقل کرده ابوبکر محمد بن خُزَیْمه، فقیه، مفسر و محدث اهلسنت در قرن سوم و چهارم قمری و ابوعلی ثقفی، از عالمان نیشابور به همراه دیگرانی از اهلسنت به زیارت قبر امام رضا (ع) رفتهاند. (عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۸) از شافعی که از فقهای چهارگانه اهلسنت است نیز نقل شده مرقد امام کاظم (ع) را «داروی شفابخش» توصیف کرده است. (کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیه السلام سیره و تاریخ، ۱۴۳۰ق، ص۲۱۶)
واژه زیارت تقریباً برای همه ما کلمه و مفهوم آشنایی است. زیارت مفهوم دور از ذهنی نیست که نیاز به معنا داشته باشد. پس چرا میخواهیم به آن بپردازیم و دوباره آن را معنا کنیم؟
ما در زندگی روزمره کلمات و اصطلاحات بسیاری را استفاده میکنیم. اما گاهی اتفاق میافتد معنای یک کلمه یا مفهوم در گذر زمان تغییراتی میکند یا بخشی از معنای آن نادیده گرفته میشود. اینجاست که جستوجو در معنای دقیق آن کلمه میتواند درک ما را از آن مفهوم غنیتر کند. این مسئله بهخصوص در بسیاری از مفاهیم دینی کاربرد دارد. از آنجا که در مفاهیم دینی، بسیاری از لغات عربی در زبان فارسی استعمال میشود، مطالعه ریشه لغوی آن کلمه در زبان عرب، سبب شناخت دقیقتر و عمیقتر مفاهیم دینی میشود.
در فرهنگ فارسی زیارت یعنی دیدار. حال این دیدار ممکن در زمان حیات شخص باشد یا دیدار آرامگاه او پس از وفات. فرهنگنامههای فارسی معانی زیر را برای زیارت نوشتهاند:
دیدار کردن
دیدار شخص بزرگ و محترم
رفتن و بازدید از آرامگاه و مشاهد امامان و اولیا و بزرگان
دعایی که برای تشرف باطنی به امامان و امامزادگان و اولیا خوانده میشود.
عربزبانان میگویند...
زیارت در زبان عربی از ریشه «زور» است و دو معنا دارد:
قصد و توجه
میل کردن و منحرف شدن
در زبان عربی زیارت کردن به معنای قصد کردن و توجه کردن به فرد است. وقتی به زیارت شخصی میرویم به این معناست که به دیدار او میل کرده و از غیر او منحرف شدهایم. به این معنا زیارت کردن به معنای گرایش و توجه قلبی به شخص زیارتشونده (مزور) و هدفش بزرگداشت، تکریم و انس گرفتن با او است.
در معنای زیارت غیر از دو نفر که یکی زائر است و دیگری مزور (زیارتشونده)، جزء سومی وجود دارد که ارتباط میان این دو شخص را برقرار میکند و آن میل و گرایش قلبی زائر به زیارتشونده است. همین میل و گرایش قلبی است که به زیارت معنا میدهد و آن را از یک دیدار و بازدید عادی مجزا میکند. زیارت دیدار است ولی دیداری عاشقانه که در آن، قلب هم مشتاق و منتظر است.
منبع: قدس آنلاین