با آن که کارشناسان و مسئولان مدام هشدار میدهند که به هر روانشناسی اعتماد نکنید، به روانشناسان زرد و غیرعلمی پر و بال ندهید و روانشناسان علمی و معتبر را از سایت سازمان نظام روانشناسی صحتسنجی کنید، اما خیلی از افراد هستند که زود جذب این افراد و تکنیکهای غیرعلمی آنها میشوند.
با آن که تنها روانشناسیِ علمی است که توانایی کمک کردن به ما برای حل مشکلات روانی و درکل تامین سلامت روانمان را دارد، چرا خیلی از افراد، روانشناسان غیرعلمی را که اصطلاحا به «روانشناسان زرد» و «روانشناسان اینستاگرامی» معروفند، دنبال میکنند و مجذوب آنها میشوند. چرا روانشناسان غیرعلمی فالوئرهای خیلی زیادی دارند و مردم از آنها بیشتر حرفشنوی دارند؟
محمد گراوندنیا، دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه در این رابطه پاسخهای خیلی جالبی دارد؛ او میگوید: معمولا همبستگی عمیقی بین سطح سواد مراجعین و استقبال یا عدم استقبال از روانشناسان زرد وجود دارد. هرچقدر سواد علمی فرد بالاتر باشد، کمتر به روانشناس زرد مراجعه میکند. معمولا تیپ مراجعین به روانشناسان غیرعلمی یا زرد، افرادی هستند که تحصیلات بالایی ندارند. از آن طرف، روانشناسان علمی که برای رواندرمانگری متدهای علمی دارند، عمدتا طیف تحصیلکردهها را جذب خود میکنند.
گراوندنیا در ادامه ۵ دلیل دیگر برای استقبال گرم جامعه از روانشناسان زرد عنوان میکند که بسیار مهم و کاربردی هستند؛
۱. ناآگاهی مردم از غیرحرفهای بودن یک روانشناس
مهمترین دلیل، عدم اطلاع مردم از حرفهای بودن و غیر حرفهای بودن یک روانشناس است. خیلی از تحصیلکردهها هم گاهی نمیتوانند تشخیص دهند که فلان روانشناس حرفهای کار میکند یا نه. چون ما در دانشگاه، درسی تحت این عنوان پاس نمیکنیم. بهتر است در واحدهای دانشگاهیِ رشتههای دیگر، درسی درباره فرهنگ مشاوره بگذارند، نه روانشناسی عمومی. ما الان در دانشگاهها در هر رشتهای «واحد روانشناسی عمومی» داریم که برای دانشجو اصلا مفید و کاربردی نیست. در حالی که میتوان «فرهنگ مشاوره» را در درسها گنجاند تا دانشجو یاد بگیرد که روانشناسی حرفهای از روانشناسی زرد را راحتتر تشخیص دهد.
۲. ارتباطگیری خوب روانشناسان زرد با مراجعین
ما به عنوان روانشناسان علمی اعتراف میکنیم که روانشناسان زرد در صحبت با مردم ارتباط گیری قویتری دارند. مثلا با زبان خود مردم صحبت میکنند. ما با زبان علمی صحبت میکنیم و اگر بخواهیم اثرگذار باشیم، باید زبانمان را به زبان عامه نزدیک کنیم که واقعا دشوار است. روانشناسان دو طیف هستند؛ یا زرد مینویسند، یا علمی مینویسند که خیلی از مردم دومی را درک نمیکنند. درنتیجه مردم، روانشناس زرد را انتخاب میکنند. چون راحتتر حرف میزنند و فرد راحتتر متوجه حرفهای آنها میشود. فردی که تحصیلات خاصی ندارد و تمایل دارد که با یک بار مطالعه کردن، مثلا پست اینستاگرامیِ روانشناس را درک کند، نمیتواند برود مقالات مختلفی را بخواند تا پست روانشناس علمی را بتواند درک کند.
۳. روانشناسان زرد همیشه راهحلهای فوری دارند
کلا راه حل دادن، از ویژگیهای بارز روانشناسان زرد است. بیشتر مردم هم همیشه راهحل آماده میخواهند. یک قرص آماده میخواهند. یکی باشد به آنها بگوید طلاق بگیر، طلاق نگیر، بمان، نمان، رها کن. تراپیستهای زرد، این قرص آماده را به مردم ارائه میدهند و عامه مردم این را میپسندند.
۴. شکستن مرزهای حرفهای و اخلاقی
روانشناسان زرد عمدتا مرزهای حرفهای و اخلاقی را میشکنند و به آن اهمیت نمیدهند. شما اگر با یکی از مراجعین خود بروید کافه و با هم قهوه بخورید، شاید برای مراجعین جذاب باشد، اما خیلی غیرحرفهای است. خیلی از روانشناسان زرد با مراجعین خود رفت و آمد دارند. درحالیکه یک قانون جهانی داریم که روانشناس به هیچ عنوان با مراجعین خود ارتباط نگیرد و از دایره کار خارج نشود.
۵. تبلیغات فراوان و جذاب
روانشناسان زرد به نوعی بازیگر هستند تا روانشناس. من خودم به سختی جرات این را پیدا میکنم که یک کلیپ با چهره و صدای خودم در صفحهام بگذارم. سخت است برایم. ولی اینها مدام جلوی دوربین هستند و پر سر و صدا هستند و مدام محتواهای آموزشی تولید میکنند و به خورد مردم میدهند که بیشتر آنها غلط و غیرعلمی است. چپ و راست هم خود را تبلیغ میکنند. در حالی که یک روانشناس علمی و حرفهای مدام خود را در چشم مردم نمیکند و تبلیغ مدام ندارد. نکته بعدی این است که مردم هم دسترسی بیشتری به گروه روانشناسان زرد دارند.
مراقب روانشناسانِ مجوزدارِ زرد باشیم
گراوندنیا در ادامه به روانشناسانی اشاره میکند که تحصیلات آکادمیک و پروانه اشتغال دارند، اما زرد محسوب میشوند! این دکترای روانشناسی توضیح بیشتری میدهد و میگوید: روانشناس زرد فقط به افراد بدون پروانه و فیک گفته نمیشود. خیلی از روانشناسان تحصیلات آکادمیک دارند، مجوز یا پروانه فعالیت هم دارند، اما زرد هستند. این را خیلیها نمیدانند. پس همین که یک مدرک روانشناسی داشته باشید، کافی نیست.
این رواندرمانگر ادامه میدهد: پارسال فاجعهای در دنیای تراپی اتفاق افتاد؛ برای اولین بار حدود ۲۰۰ پروانه اشتغال در حوزه روانشناسی، بدون انجام مصاحبه با متقاضیان صادر و به درِ خانه این افراد ارسال شد. فقط کافی بود فرد متقاضی به درگاه ملی مجوزها مراجعه و تقاضای خود را ثبت کند.
گراوندنیا میگوید: قبلا ۶ روانشناس، حدود ۳ ساعت با فردی که درخواست مجوز فعالیت مشاوره میداد، مصاحبه میکردند. در حالی که الان میبینیم خیلیها که لیسانس برق یا مکانیک داشتند و فوقلیسانس روانشناسی عمومی خواندهاند، مجوز اشتغال به در خانهشان ارسال میشود. این فاجعه است و به نظرم از این به بعد باید بیشتر مراقب روانشناسانِ مجوزدارِ زرد باشیم.
منبع: همشهری آنلاین