محمد داوودی مستندساز و مدیر فیلمبرداری گفت: فیلمساز خارجی مستند «پل آزادی» را یک اثر مردمی می‌دانست که از هیچ قواعد نظامی تبعیت نمی‌کرد.

محمد داوودی مستندساز و مدیر فیلمبرداری مهمان برنامه تلویزیونی «نردبان» شبکه مستند سیما بود. او درباره تجربیات حضور خود در جنگ و ساخت مستند با موضوعات دفاع مقدسی سخن گفت. 

داوودی با اشاره به حضور خود در بخش خبر تلویزیون گفت: وقتی از مدرسه تلویزیون فارغ التحصیل شدیم، التهابات بعد از پیروزی انقلاب در تلویزیون بسیار بالا بود و شبکه خبر تبدیل به اصلی‌ترین بخش تلویزیون شده بود. در آن روزها، خبر تبدیل به یکی از اولویت‌های اصلی مردم شده بود و خبر در تلویزیون طرفداران بسیار زیادی داشت. به یاد دارم در اواخر سال ۱۳۵۸، کارمند بخش خبر در تلویزیون شدم. خاطرم هست از اواسط تابستان ۱۳۵۹ خبر‌هایی به گوش می‌رسد و می‌شد فهمید که اتفاقاتی در حال وقوع است. البته معتقدم روزی که جنگ آغاز شد هیچ‌کس آمادگی نداشت؛ حتی در تلویزیون. به عبارت دیگر، کمتر کسی فکر می‌کرد که حمله نظامی صورت بگیرد.

او با اشاره به تعطیل شدن مرکز صدا و سیمای آبادان در روز‌های شروع جنگ گفت: در روز‌های ابتدایی جنگ، آبادان مرکز اصلی ما بود که خیلی سریع و در همان روز‌های ابتدایی جنگ از کار افتاد و کارمندانش منتقل شدند؛ در این شرایط، آقای معینی از تعدادی از دوستان خواسته بود که به کمک بروند و آقایان افخمی، مهرزاد مینویی و برخی دیگر از دوستان به آبادان رفتند. من هم اصرار داشتم که بروم، اما می‌گفتند نرو! در نهایت با توجه به اصرارهایم رفتم؛ با توجه به اینکه مرکز آبادان تعطیل شده بود، مسئولیت آن بر دوش مرکز اهواز که مرکز رادیویی هم بود، افتاده بود. 

وی اضافه کرد: البته مرکز اهواز، تجربه زیادی در حوزه ساخت مستند‌های تولیدی گزارشی نداشت و من با پافشاری فراوان و در همان مهرماه به صورت مامور به آنجا رفتم. نکته جالب ماجرا اینجاست که من در زمان دانشجویی اصلا علاقه‌ای به حضور در شهرستان‌ها نداشتم، اما بعدا اولویتم تغییر کرد و به شهرستان رفتم! 
داوودی درباره دلایل علاقه خود برای ورود به جنگ گفت: شرایط بعد از سال‌های انقلاب بسیار خاص و ویژه بود و مردم واقعا تشنه بودند که مسائل بکر و زنده را به صورت مستقیم ببینند و بشنوند. اما آن روز‌ها امکان ارتباط مستقیم با راحتی ممکن نبود و پل ارتباطی مردم، چند روزنامه‌ای بودند که منتشر می‌شد؛ علاوه براین، زمانی که جنگ آغاز شد، انگار که به ما بَر خورد! احساس می‌کردیم حالا که جنگ شده نباید در تهران، گوشه عافیت بغل کنیم و لازم است به مناطق عملیاتی برویم. 

او درباره خاطره ورودش به جبهه صحبت کرد و گفت: برای تهیه گزارش‌ها به منظور پخش از صدا و سیمای اهواز، یک دوربین ۱۶ میلی‌متری MPR تحویل گرفتم و تنها و بدون دستیار به منطقه رفتم. دوستانی در آنجا حضور داشتند و در جلسه‌ای بهشان گفتم که من دوست دارم به مناطق مختلف جنگی بروم و گزارش تهیه کنم. همین‌جا باید بگویم که تلاش‌های زیادی شد تا مرکز اهواز علیرغم تمام کاستی‌هایی که داشت پرقدرت بشود و بتواند کار خبری درست و دقیقی انجام بدهد. به ویژه آنکه در روز‌های ابتدایی جنگ، اهواز بیشتر از هر جای دیگری خطر سقوط را احساس می‌کرد و صدام نیز چشم زیادی به آن داشت. در حقیقت، وقتی صدام نتوانست اهواز را بگیرد سراغ خرمشهر رفت. 

وی ادامه داد: در گام نخست، گزارش‌هایی از مناطق اطراف اهواز تهیه کردیم و، چون کسی مانع ما نمی‌شد، احساس می‌کردیم هر چیزی که بتواند مردم را درگیر کند تا بفهمند چه اتفاقاتی در اهواز در جریان است، خوب است. تصاویری که می‌گرفتیم، سیاه و سفید و از جنس ریورسایل بود. استفاده از فیلم‌های ریورسال کار ما را سخت می‌کرد و به همین دلیل تهیه گزارش طولانی‌تر می‌شد. 

این مستندساز که تجربه ساخت فیلم در خرمشهر در همان روز‌های ابتدایی جنگ تحمیلی را دارد خاطره اولین حضور خود در خرمشهر را این چنین تعریف کرد: به یاد دارم قبل از سقوط خرمشهر، زمانی که می‌خواستیم وارد شهر بشویم، فضا بسیار ملتهب بود. هر کاست ما هم ۱۰-۱۱ دقیقه جا داشت و از قبل از پل خرمشهر، تصویربرداری‌مان را آغاز کردیم. در دل شهر، دو گردان تکاور ارتش در شهر حضور داشت و ناخدا صمدی فرمانده‌شان بود. علاوه بر آنها، یک گردان هم از بوشهر و یک گردان دیگر از منجیل آمده بودند که دریادار سیاری در جمع‌شان بود. با خبر شدیم که بچه‌های سپاه در کوه طالقانی محاصره شده‌اند و دلیل حضور این تکاوران در شهر برای آزادسازی آنها بود؛ بنابراین نخستین تصاویری که از خرمشهر گرفتم، درگیری‌های کوه طالقانی بود. 

وی اضافه کرد: آن روز نزدیک به ۸ کاست تصویربرداری کردیم که ۳ دقیقه از آنها از تلویزیون پخش شد. خاطرم هست یکی دو روز بعد عراقی‌ها برای جوسازی ادعا می‌کردند که پل را گرفته‌ایم، اما ما با تصاویر نشان دادیم که پل هنوز در اختیار ماست. 

داوودی با اشاره به سختی‌های کار مستندسازی در آن روز‌ها گفت: اکبر عالمی مسئول لابراتوار تلویزیون بود؛ او علیرغم اینکه جنگ نرفته بود، اما یکی از افراد به شدت موثر ما در لابراتور جنگ بود. هر بار که صحبت می‌شد، اشکش روان می‌شد. خاطرم هست پیش او رفتم و گفتم مشکلی داریم که حل آن فقط از دست شما برمی‌آید؛ برای اینکه فیلم‌ها از بین برود به جای فیلم‌های ریورسال، نگاتیو به ما بدهید! همانطور که می‌دانید ظاهر کردن فیلم‌های ریورسال کار بسیار سختی بود و به راحتی از بین می‌رفت، اما نگاتیو شرایط بهتری داشت. 

وی خاطرنشان کرد: در نهایت مستندی از حضورمان در خرمشهر ساختیم که در همان سال‌های ۶۱ و ۶۲ بار‌ها از تلویزیون پخش شد. البته موسیقی و صداگذاری خاصی نداشت و بسیار ساده بود. مستند «پل آزادی» هم یکی از فیلم‌های بسیار ماندگار جنگ برای خرمشهر است. این فیلم در چندین جشنواره خارجی به نمایش درآمد. جالب است بدانید در یکی از جشنواره‌ها با فردی آشنا شدم که می‌گفت در دوران فوق لیسانس روی موضوع فیلم‌های جنگی کار می‌کردم و در همه آن فیلم‌ها مستندساز تابع قوانین و مقررات نظامی، اما مستند «پل آزادی» هیچ کدام از این قواعد را نداشت و به نظرم مردمی ساخته شده بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.