از آنجا که بررسی چرایی دچار شدن به شقاوت و علل و آثار آن می‌تواند آدمی را در انتخاب سعادت و گزینش راه درست یاری دهد، به این مسئله از دیدگاه قرآن پرداخته شده است.

آدمی به طور فطری به سوی کمال گرایش دارد و از نقص می‌گریزد. از این رو جویای هر کمالی و گریزان از هر نقصی است. در بسیاری از موارد به دلیل عدم درک درست از نظر مصداقی دچار اشتباه می‌شود و یا گرفتار جهل و نادانی شده و از کمالی بودن امری آگاه نیست و یا با آنکه بدان علم و شناخت دارد و حتی مصداق امر کمالی را می‌شناسد ولی به عللی گرفتار غفلت است و با آنکه آن چیز در برابرش است ولی آن را نمی‌بیند و بدان سوی گرایش ندارد و این گونه است که از گرایش و یا خواستن امر کمالی باز می‌ماند. 

البته گاه شخص به کمالی بودن امری شناخت دارد و حتی مصادیق عینی آن را می‌شناسد و دچار غفلت از آن نیست، اما عواطف و احساسات وی به گونه‌ای شده است که خواهان امر کمالی نیست و بدان ایمان نمی‌آورد و گرایشی به آن ندارد. این گونه است که گرفتارشقاوت یا بدبختی می‌شود و از راه خوشبختی باز می‌ماند. به اموری گرایش و علاقه پیدا می‌کند که وی را از هدف متعالی و کمالی باز می‌دارد. اینها کسانی هستند که قرآن آنان را اهل شقاوت دانسته است. این‌گونه افراد از انتخاب راه راست و کوتاه و آسان باز می‌مانند و در مسیر سقوط قرار می‌گیرند و عواملی را در زندگی خویش بر می‌گزینند که آنان را از پیمودن مسیر خیر و شایسته و کمال مادی و معنوی باز می‌دارد. 

از آنجا که بررسی چرایی دچار شدن به شقاوت و علل و آثار آن می‌تواند آدمی را در انتخاب سعادت و گزینش راه درست یاری دهد، به این مسئله از دیدگاه قرآن پرداخته شده است.

عوامل شقاوت

مهم‌ترین مسئله برای هر انسانی که مطابق فطرت عمل می‌کند و خواهان رسیدن به کمال واقعی است، آگاهی از علل و عوامل شقاوت است؛ زیرا هر کسی به طور طبیعی و فطری خواهان دستیابی به کمال است ولی بنا به عللی، عده‌ای خود را در مسیری می‌اندازند که جز شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت بهره‌ای ندارند. از این رو در آغاز به عوامل به‌وجود آمدن شقاوت از نگاه قرآن پرداخته می‌شود و پس از شناخت آنها آثار و راه‌های رهایی از این وضعیت بیان می‌گردد.

قرآن عوامل چندی را برای شقاوت بشر و دوری از فطرت پاک و سلیم بر می‌شمارد که یکی از مهم‌ترین علل و عوامل آن، احساس بی نیازی از خدا و دستگیری اوست. در آیه ۸ و ۱۵ سوره لیل با اشاره به کسانی که گرفتار شقاوت و سقوط در پرتگاه ضد تکاملی جهل و نادانی شده‌اند به ارزیابی و تحلیل افکار و اندیشه و رفتار برخی از انسان‌های گرفتار شقاوت اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که سبب اصلی آن مربوط به نگرش انسان‌های بدبخت و شقی است. 

اهل شقاوت از نگرش نادرستی برخوردارند. آنان بر این باورند که از خداوند بی نیازند و از آنجا که در مسیر رشد جسمانی و عقل مادی قرار گرفته‌اند می‌توانند با این توان و قدرت که همه موجودات را مهار و زیر کنترل خود در آورده‌اند از خدا بی نیاز شوند. این استغنا و بی نیازی از خدا موجب می‌شود که در رفتار اجتماعی نیز اهل بخل شوند تا بتوانند اقتصادی که به نظرشان عامل آرامش و آسایش یعنی سعادت است حفظ کنند. نگرش این دسته افراد این است که سعادت و کمال این است که شخص از نظر مادی در آسایش و رفاه کامل باشد. از نظر آنان همه گونه نیاز‌ها و انگیزه‌های انسانی که در روانشناسی بیان می‌شود مانند انگیزه‌ها و نیاز‌های جسمانی، اعتماد به نفس و عزت به نفس و عشق و علاقه و شکوفایی، از راه دستیابی به رفاه و آسایش فراهم می‌شود.

حتی عشق و عواطف را می‌توان خرید ونیازی به خدا نیست تا دست به سوی او دراز کنند و از او یاری بخواهند. چنین تفکری است که سعادت را مساوی با آسایش و آرامش مادی می‌داند و امور معنوی و عاطفی را بخشی از آسایش مادی بر می‌شمارد. این افراد در ارتباط اجتماعی و انگیزه‌های عاطفی خود نیز اهل ارتباط واقعی عاطفی نیستند و عواطف در نگرش آنها همان برآوردن نیاز‌های مادی و جسمانی و جنسی است و همه چیز را برای خود می‌خواهند، به گونه‌ای رفتار می‌کنند که همگان را اسیر و برده و بنده مال و ثروت خویش می‌شمارند. این گونه است که روابط اجتماعی و خانوادگی آنان به شکلی گسسته و مبتنی بر داد و ستد سودجویانه مادی است.
چنین نگرشی موجب می‌شود تا گرایش به ثروت را به عنوان عامل خوشبختی و کمال بشمارند و در اندیشه گردآوری و جمع ثروت و مال باشند. (همان)

آنان سعادت را در آسایش و آرامش مادی می‌دانند و از آنجا که لذت‌های دنیوی به گونه‌ای است که هرکس در آن وارد شود بیشتر غرق می‌شود و مانند آب شوری است که تشنگی می‌افزاید آنان را فریفته خود می‌کند و همین فریفتگی دنیا موجب می‌شود تا کمالات واقعی و اخروی را نادیده بگیرند و لذت‌های دنیوی را بر هر چیزی مقدم شمارند. (اعلی آیات ۱۱ تا ۱۷) آیه ۳۲ سوره مریم به استبدادگرایی و تمامیت‌خواهی این دسته افراد اشاره می‌کند و یکی از علل شقاوت را همین مسئله می‌شمارد. شاید بتوان گفت که نگرش منفی آنان به هستی و خدا و جایگاه و موقعیت خود در هستی موجب شده است که رفتاری تمامیت خواه داشته باشند و نسبت به دیگری استبداد ورزند. تفکر برتری دنیا و فریفته شدن به آن موجب می‌شود که سرمایه‌های وجودی خویش را بر سر آن بگذارند و خود را وقف دنیا طلبی و ثروت اندوزی کنند (مؤمنون آیات ۱۰۳ و ۱۰۶) این گونه است که زیان بزرگی را می‌بینند و جان و سرمایه‌های خداداد را در راه مادیات و جمع ثروت هزینه می‌کنند و  برخود ستم بزرگی روا می‌دارند. (هود آیه ۱۰۱ تا ۱۰۶)

آنان اندک اندک از فطرت سالم و پاک خویش دور می‌شوند و گناهان و زشتی‌ها بر آنها چیره می‌شود. (مؤمنون آیه ۱۰۶) هر چه بیشتر در دام گناه و امور غیراخلاقی و غیر هنجاری قرار می‌گیرند از تقوای عقلانی و شرعی دور می‌شوند و نسبت به اموری که عموم مردم از آن پروا و پرهیز دارند بی‌باکانه وارد آنها می‌شوند. (لیل آیه ۱۵ تا ۱۷) از هشدار‌های خدا غافل می‌شوند و مرگ اطرافیان و عزیزان و ثروتمندان پیرامونشان آنها را بیدار نمی‌کند و از یاد خدا همانند یاد امور خیر غافل می‌شوند. (طه آیات ۱۲۳ تا ۱۲۶)

گمراهی، آنان را در بر می‌گیرد (طه آیه ۱۲ و مؤمنون آیه ۱۰۶) و متکبرانه و جبارانه با دیگران برخورد و رفتار می‌کنند. (مریم آیه ۳۲) از هنجار‌های اجتماعی و اصول اخلاقی به سوی ضد ارزش‌ها و ضدهنجار‌ها گرایش می‌یابند و حتی در حق گرامی‌ترین و عزیزترین افراد منسوب به خود یعنی پدر و مادر نیز رفتاری زشت و زننده در پیش می‌گیرند و عاق والدین می‌شوند. (مریم آیه ۳۲)

امام جعفر صادق (ع) می‌فرماید: کسی که در حق پدر و مادر خویش نیکی نورزد، او شقی و بدبخت است؛ زیرا عاق والدین شده است و همین عاق شدن است که وی را به سوی سقوط کامل سوق می‌دهد. آن حضرت با استدلال به آیه فوق می‌فرماید که ریشه شقاوت چنین افرادی را باید در عاق والدینی دانست؛ زیرا به پدر و مادر خویش نیکی نکردند و این گونه است که در بدبختی را بر خود گشودند. (نگاه کنید تفسیر نورالثقلین ج ۳ ص ۳۳۵ و نیز تفسیر الصافی ج ۳ ص ۲۸۱) به هر حال هر گونه اعمال و رفتار گناه آلود (مجمع البیان ج ۷ و ۸ ص ۱۹۰) از جمله عدم نیکی به پدر و مادر آدمی را گرفتار بدترین نوع شقاوت می‌کند. این گونه است که دیگر آموزه‌های روشن و هدایتگر وحیانی نیز در او اثر نمی‌گذارد بلکه اثر سوء نیز بجا می‌گذارد و موجب ازدیاد کفر و شقاوتش می‌شود. (طه آیه ۱۲۳ و ۱۲۴) و در نهایت نه تنها از فطرت پاک و سالم خود به کلی دور می‌شود بلکه هر گونه راه ایمان را بر خود می‌بندد و در نهایت با ارتداد از خدا و پشت کردن به او و ایمان به خدا، خود را در سراشیب دوزخ قرار می‌دهند و در آن سقوط می‌کند. (کهف آیه ۲۰)

آثار شقاوت

قرآن برای شقاوت دو دسته آثار بیان می‌کند که برخی دنیوی و برخی اخروی هستند. از جمله این آثار می‌توان به بخل و امساک مال اشاره کرد که اهل شقاوت و تیره بختان حتی به نزدیک‌ترین افراد‌خویش نیکی نمی‌کنند و حاضر نمی‌شوند تا بخشی از مال خود را به دیگری که برخی از آنان صاحبان حق در این مال هستند ببخشند. (لیل آیات ۸ تا ۱۸) 

زندگی سخت و نکبت بار در نهایت، سرنوشت انسان‌هایی است که از فطرت خویش دور شده و راه شقاوت را طی کرده‌اند. بسیار دیده شده است که این افراد با انبوه ثروت خویش در تنهایی و به شکل تاسفباری مرگ را دیدند و از آن نتوانستند بگریزند. خداوند تاکید می‌کند که راهی که شقاوت‌آمیز باشد در نهایت نه تنها آن همه ثروت و دارایی برای تیره‌بختان عزت و شوکت نمی‌آورد بلکه مایه بدبختی و تیره‌روزی و در نهایت مرگ نکبت بار است.
(طه آیه ۱۲۳ و ۱۲۴)

دوری از فطرت و سلامت عقل و روح موجب می‌شود تا اتمام حجت خداوند و بندگان صالح در آنها اثری به جا نگذارد. (مؤمنون آیه ۱۰۵ و ۱۰۶) و با تکذیب آیات الهی (همان) و تکذیب پیامبران خدا (شمس آیات ۱۱ تا ۱۴) در نهایت گرفتار خسران سرمایه‌های مادی و معنوی خویش شوند که خداوند به همگان اهدا کرده است تا به کمک آنها به کمال واقعی دست یابند. (مؤمنون آیات ۱۰۳ تا ۱۰۶) کوری در قیامت (طه آیات ۱۲۳ و ۱۲۴) یکی از آثار شقاوت است؛ زیرا با اینکه در دنیا چشم داشتند ولی حقیقت را ندیدند و با کار‌ها واعمال خویش دچار کوری واقعی شدند.

راه رهایی از شقاوت

برای اینکه انسان در مسیر کمالی قرار گیرد و از شقاوت یا تیره بختی دور شود لازم است به مسائل مهمی توجه داشته باشد. بی گمان در جهانی که همه چیز آن فریبنده است و آدمی را به سوی بدبختی می‌برد تنها راه رهایی، گریختن به سوی خداوند از همه کس و همه چیز است. این به معنای گوشه نشینی نیست بلکه به معنای عدم دلبستگی و علقه به مادیات و فریبنده‌های دنیا است.

قرآن راه رهایی از دام شقاوت را اموری چون: توجه به پروردگاری خدا بر هستی و اینکه هر کس را به کمال لایق خود هدایت می‌کند (مریم آیه ۴ و ۴۸) یاد کرد خداوند (اعلی آیات ۱۱ تا ۲۵) بهره‌مندی از آموزه‌های وحیانی (مریم آیات ۳۰ و ۳۲) تزکیه نفس و خودسازی (اعلی آیات ۱۱ تا ۱۴ و نیز شمس آیات ۷ تا ۱۲) و بهره مندی از همه برکات و عنایات الهی در هر دم از زندگی خود و هدایت کردن آنها به سوی رضای الهی (مریم آیه ۳۱ و ۳۲) اعمال عبادی که ایشان را به سوی خدا جذب می‌کند و از دام فریب‌های دنیوی می‌رهاند مانند نماز (مریم آیات ۳۱ و ۳۲ و نیز اعلی آیات ۱۱ تا ۱۵) و دعا و تضرع (مریم آیه ۴ و ۴۸) و در پیش گرفتن تقوای الهی (لیل آیات ۱۵ تا ۱۷) می‌داند. اعمالی که می‌تواند آدمی را از شقاوت دور سازد در این آیات و آیات دیگر به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ یکی آنهایی است که مرتبط به بینش و نگرش آدمی است، در این راستا به حوزه اعتقادی، چون ایمان به خدا و بهره مندی از رسالت پیامبران و کتب الهی (مریم آیه ۳۰ و ۳۲) و ربوبیت و پروردگاری خداوند (مریم آیه ۴۸ و ۴) اشاره می‌شود.

دسته دوم آیاتی هستند که به عوامل رفتاری آدمی توجه می‌دهد از قبیل اعمال عبادی مانند ذکر خدا و نماز و نیایش و مانند آن و رفتار‌ها واعمالی که در آن دوری از دنیا و فریب‌های آن به گونه‌ای کاهش می‌یابد مانند انفاق مال (لیل آیات ۱۵ تا ۲۰) و یا پرداخت زکات مال (مریم آیه ۳۱ و ۳۲) و یا نیکی به پدر و مادر. (مریم آیه ۳۲)

به هر حال بهره‌مندی از هدایت الهی و باقی ماندن بر فطرت سالم و رفتار‌های هنجاری و عبادی از مهم‌ترین علل و عوامل دوری انسان از شقاوت یاد شده است.

منبع: روزنامه کیهان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.