پس از گذشت یک سال از جنگ غزه، همچنان توحش و نسل کشی نظامیان صهیونیست نسبت به مردم غزه ادامه دارد. مهمترین عامل متوقف نشدن جنگ در غزه، مخالفت رژیم صهیونیستی با ایده دو دولتی بودن است. در ۱۸سال اخیر رژیم صهیونیستی چهار بار با حماس جنگیده و سیاست همزیستی با حماس را هرگز قبول نداشته است. ناتوانی صهیونیستها در دستیابی به اهداف تعیینشده در جنگ یعنی نابودی حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست، باعث طولانی شدن جنگ در غزه شده است.
از این رو باشگاه خبرنگاران جوان به منظور بررسی اهداف این جنگ گفتگویی انجام داده با پیتر فورد، سفیر سابق انگلیس در سوریه که مشروح آن در ذیل از نظرتان میگذرد.
-آیا نتانیاهو در این یک سال موفقیتی در جنگ غزه به دست آورده و چرا در حال گسترش این درگیریها به سایر مناطق است؟
پیتر فورد: جنگ به دو دلیل در حال گسترش است. اولاً ناکامی نتانیاهو در غزه و هدف او در از بین بردن حماس یا آزادی گروگانها، او را مجبور کرده است که با گشودن جبهه دوم با لبنان و تحریک ایران توجه را از این شکست منحرف کند. ثانیاً، نسل کشی در غزه متأسفانه نکات زیادی به اسرائیلیها آموخت. این که میتوانند همه محدودیتهای اخلاقی و سیاسی را نادیده بگیرند. هیچکس نمیتواند جلوی آنها را بگیرد مگر محور مقاومت، نه سازمان ملل، نه غرب و نه جامعه اسرائیلی تشنه خون و سرمست از نمایش قدرت نظامی اسرائیل. به استثنای سوریه، یمن و عراق، رژیمهای عربی هیچ واکنشی نشان نداده اند، در واقع حتی برخی با اسرائیل همکاری کردهاند. این به دو دلیل است. اولاً آنها از آمریکا میترسند و ثانیاً از مردم خود میترسند و اسرائیل و آمریکا به آنها کمک میکنند تا به قدرت برسند و در قدرت باقی بمانند.
اسرائیل به بهانه اینکه نظامیان حماس در آنجا مخفی شده اند به مدارس، بیمارستانها و اردوگاههای پناهندگان حمله میکند، اما در واقع به این دلیل که اینها اهداف آسانی هستند، بسیار آسانتر از جنگهای خیابانی و به این دلیل که در طول سال اسرائیل آموخته است که غرب هیچ عکس العملی در برابر آنها نخواهد داشت لذا هر چند اعمالشان نفرت انگیز باشد به کشتار خود ادامه میدهد.
حالا نقشه اسرائیل چیست؟ اول از همه میدانیم که اسرائیلیها به طور سیستماتیک و غریزی دروغ میگویند. ادعای آنها مبنی بر تلاش برای اطمینان از اینکه ساکنان اسرائیل میتوانند به خانههای خود در شمال بازگردند را میتوان نادیده گرفت. اگر این نگرانی اصلی بود، با توقف عملیات غزه توسط اسرائیل، مشکل به راحتی حل میشد و حزب الله حملات موشکی به اسرائیل را متوقف میکرد. گاهی اسرائیلیها میگویند هدف عقب راندن حزبالله از مرز است تا حزبالله هرگز نتواند آن حملهای را که حماس در اکتبر گذشته آغاز کرد، تکرار کند. اگر این درست بود، هدف دوباره به سادگی با استقرار گاردهای اسرائیلی بیشتر به طور دائم در مرزهای شمالی به راحتی قابل دستیابی بود. (این را میتوان در مورد غزه نیز گفت. اگر اسرائیلیها امنیت میخواستند، میتوانستند نگهبانان بیشتری را در نزدیکی مرز مستقر کنند.) اساساً کل داستان در مورد محافظت از شمال اسرائیل در برابر حزب الله آشکارا نادرست است، زیرا به مدت ۱۷ سال، بین سالهای ۲۰۰۶ تا اکتبر. در سال ۲۰۲۳، حزب الله نه تنها به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل احترام گذاشت، زیرا حزب الله هیچ حملهای به اسرائیل انجام نداد، بلکه حزب الله همچنین تضمین کرد که گروههای فلسطینی در لبنان هیچ حملهای انجام ندهند. هیچ دلیلی برای عدم بازگشت به وضعیت قبل وجود ندارد جز جاه طلبی اسرائیل برای سوء استفاده از بحران برای تضعیف حزب الله.
اسرائیلیها باید بدانند که اگر بعد از یک سال نتوانستند حماس را در غزه از بین ببرند، هیچ شانسی برای از بین بردن حزب الله بسیار قویتر در لبنان ندارند. من معتقدم برنامه واقعی اسرائیلیها این است که جنگ داخلی لبنان را دوباره شعلهور کنند و حزب الله را از این طریق شکست دهند. آنها امیدوارند با تضعیف نظامی حزب الله و نیمه ویران کردن لبنان، مردم لبنان را علیه مقاومت برانگیزند و شبه نظامیانی را که قبلاً با حزب الله دشمنی داشتند، اما برای یک دهه ساکت بوده اند، دوباره تحریک کنند. اسرائیلیها (و آمریکاییها) امیدوارند با بیثبات کردن لبنان، همانطور که قبلاً سوریه و عراق را بیثبات کردند، تهدید اصلی باقیمانده اعراب برای هژمونی منطقهای خود یعنی حزبالله را از بین ببرند.
از این رو حزب الله و متحدانش باید در این مرحله جدید حفاظت از خود را در اولویت قرار دهند. اگر حزب الله نفوذ خود را در داخل لبنان از دست بدهد، کمکی به غزه و فلسطینیها نخواهد کرد. بازگشت به مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد بهترین راه برای دستیابی به این هدف است که توسط دولت لبنان پیشنهاد شده است.
-به نظر شما رژیم صهیونیستی در روزهای آینده چه واکنشهایی را ممکن است از خود نشان دهد؟
پیتر فورد: در روزهای آینده خواهیم دید که اسرائیل به موشکهای بالستیکی که یک هفته پیش توسط جمهوری اسلامی علیه خود شلیک شد، چه پاسخی خواهد داد. بر اساس آنچه در آوریل رخ داد، زمانی که ایران و اسرائیل موشکهایی را مبادله کردند، این احتمال وجود دارد که اسرائیل رفتار انتحاری نداشته باشد. این همان جهتی است که دولت بایدن اسرائیل را به سمت آن سوق میدهد، زیرا آمریکا خوب میداند که ایران به دنبال تهدیدهای پوچ و خالی نیست و قطعاً اگر کاری از دستش بر نیاید تهدید نخواهد کرد. از سوی دیگر به نظر میرسد جنگ طلبی نتانیاهو محدودیتی ندارد و او قطعاً میخواهد آمریکا و ایران را به درگیری مستقیم بکشاند. ترامپ که تلاش میکند با ترغیب اسرائیل به بمباران بی پروا، او را شرمنده کند، به بایدن کمک نمیکند. در آمریکا هیچ رأیی برای خودداری از حمایت از اسرائیل وجود ندارد. (هنگامی که ترامپ به قدرت بازگردد، با فرض اینکه ترامپ پیروز شود، احتمالاً بسیار محتاطتر عمل خواهد کرد، به ویژه به این دلیل که سربازان آمریکایی در منطقه در خطر بازگشتن به خانههای خود هستند.) با توجه به اینکه اسرائیل تقریباً برای هر موردی به پشتیبانی فنی ایالات متحده متکی است. اگر نتانیاهو حتی اگر بخواهد، دستور حملات بی پروا به ایران را بدهد، تعجب آور خواهد بود.
باز هم باید به خود یادآوری کنیم که نقشههای واقعی اسرائیل چیست و محور مقاومت چه چیزی باید در اولویت باشد. اگر ایران به خود اجازه دهد به نبردی بزرگتر از آنچه لازم است کشیده شود، به حزب الله یا حماس کمکی نخواهد کرد. ایران قبلا نشان داده است که پشت حزب الله است. حزب الله، مانند سال ۲۰۰۶؛ احتمالاً میتواند خط را نگه دارد و اسرائیلیها را به عقب براند، بدون اینکه جمهوری اسلامی نیاز به مداخله قویتر از قبل داشته باشد.
مرحله بعدی کاملاً مشخص نیست. اما آنچه کاملاً واضح است این است که این جنگ در میدان نبرد و نه در اتاقهای دیپلماتیک تصمیم گیری خواهد شد. اسرائیلیها باید بدانند که اگر بعد از یک سال نتوانستند حماس را در غزه از بین ببرند، هیچ شانسی برای از بین بردن نیروهای بسیار قویتر یعنی حزب الله لبنان ندارند. در حال حاضر بهترین کار حفظ نیروهای حزب الله در منطقه و مدیریت فرماندهی این جبهه مقاومت است. به نظر من فقط حزب الله است که در برهههای فعلی میتواند اول لبنان و بعد منطقه را با تدبیر نجات دهد.
پیتر فورد پس از پایان تحصیلات عربی خود در بیروت، ریاض، پاریس و قاهره کار کرد سپس از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ به عنوان سفیر انگلیس در بحرین و سوریه منصوب شد. او در سال ۲۰۰۶ پس از بازنشستگی از خدمات دیپلماتیک، به عنوان نماینده کمیسر کل UNRWA در جهان عرب انتخاب شد. در فوریه ۲۰۱۷، فورد در کنار دکتر فواز اخرس، پدر همسر رئیس جمهور اسد، مدیر انجمن سوری انگلیس شد. وی از ابتدا از مخالفان اصلی دخالت غربیها به ویژه انگلیس در وضعیت سیاسی سوریه بود.
خبرنگار و مترجم: سمیه خلیلی