٢روز بعد که محمدتقی خیال در سن هشتاد و پنج‌سالگی از دنیا می‌رود، دختر او که سوپروایزر بیمارستان سیزده آبان بود تصمیم می‌گیرد او را در بهشت زهرا دفن کند.

چند سالی بین‌شان جدایی افتاده و حالا کنار هم هستند، در خانه‌ای ابدی در قدیمی‌ترین قطعه بهشت زهرا (س)، فرقی نمی‌کند مرد زودتر رخت سفر بسته باشد یا همسرش، کسی که اینجا جا مانده برای عزیز سفرکرده اش مزاری جادار تدارک دیده که دیر یا زود او را هم در خودش بپذیرد و دوباره کنار هم باشند.

در قدیمی‌ترین قطعه آرامستان بهشت زهرا (س) شمار مزارهای دو طبقه که زوجین ساکن آن هستند فراوان است. مزارهایی دوطبقه با سنگ‌های امروزی که در کنار سنگ قبرهای ساده رنگ‌ورورفته قدیمی خوب نشو و نما می‌کنند. اینجا اولین قطعه بهشت زهرا است، جایی که قصه پا گرفتن بزرگترین آرامستان پایتخت از آن جا آغاز می‌شود:

یک بهشت سرسبز

تیزی آفتاب دم ظهرسکوت بهشت زهرا (س) را سنگین‌تر کرده است. برای رسیدن به قطعه یک باید بخش‌های اداری و خدماتی آرامستان و مزارهای جورواجوری را که در قطعات مختلف به چشم می‌خورند یکی‌یکی پشت سر بگذاری تا به قطعه یک، در ضلع شرقی آرامستان برسی. تک و توک افرادی که از خروجی باب الزهرا در رفت‌وآمدند، تنها رهگذران این قطعه‌اند. درختان لابه لای سنگ مزارها سن و سال‌دار و پرسایه هستند و نهال‌های اندکی هم که به‌تازگی کاشته شده‌اند، نرم نرمک در حال قدکشیدنند. تعداد مزارهای چند طبقه که سنگ‌های شیک و زیبای امروزی بر روی آنها گذاشته شده کم‌نیستند و سنگ قبرهای کوچک قدیمی که اغلب از سنگ‌های مرمر سفید، سبز، خاکستری و قرمز تراشیده شده‌اند لابه لای این مزارهای امروزی جا خوش کرده‌اند. در میان این قبرهای قدیمی کمتر مزاری می‌توان یافت که تصویر فرد مدفون روی آن حک شده باشد.

نوشته‌ها هم کوتاه و مختصرند و بازماندگان خوددار این اموات از اشعار و ابیات عاطفی برای نشان دادن احساساتشان کمتر استفاده کرده‌اند، اما مردگانی که سال‌های بعد همسایه و همدمی آشنا پیدا کرده‌اند و یک یا دو تن از نزدیکانشان در قبور دو و سه طبقه آنها دفن شده‌اند، به رسم مردم امروزی اشعاری جانسوز هم بر روی سنگ مزارهای نونوارشان حک شده است.

قبور بهشت زهرا

همسرانی که همخانه ماندند

تصاویر و نوشته‌هایی که روی بسیاری از سنگ مزارهای دوطبقه حجاری شده، نشان می‌دهد ساکنان آنها زوج‌هایی همدل و وفادار هستند که یکی از آنها در اواخر سال ١٣٤٩ یا اوایل دهه ۵٠ از دنیا رفته‌اند و پس‌ازآن که همسرشان دیر یا زود به آنها پیوسته‌اند، بازماندگان‌شان از سنگ‌های گرانقیمت ایرانی و برزیلی یا سنگ‌های شبق گرانقیمت برای‌شان سنگی نو تراشیده‌اند. باد و باران قبور درگذشتگانی را که همخانه نداشته‌اند و سنگ مزارشان تعویض و نونوار نشده به کلی از بین برده و دیگر حتی نام و نشان متوفیان هم خوانا نیستند. روی بسیاری از سنگ مزارها به کلمه و اشاره‌ای شرح حال متوفی نوشته شده تا رهگذران بدانند فردی خاص و متفاوت در زیر این سنگ خفته است: دکتر سیمین آذری: نظام پزشکی١١.... وفات ٧/٩/١٣٤٩.... آرزو غفارپور، دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران، وفات ١٢/۵/١٣٤٩.... سارا غفارپور فرد کهن تبریزی، فرزند داداشم.... زهرا باغلوچه لوئی: فرزند داداش، وفات ٩/١١/١٣٤٩...» در بعضی از سنگ‌ها هم در کنار این نوشته‌ها نمادهای تصویری مختلفی مانند چتر، قلم و... حکاکی کرده‌اند تا گویای مهارت متوفی در اموری مانند چتربازی و نویسندگی باشد. هم شکل بودن ورودی آرامگاه‌های خانوادگی که در حاشیه قطعه یک ردیف شده‌اند به این آرامگاه‌ها نظم و نسقی خاصی بخشیده‌اند و استفاده از آجرهای قزاقی و طرح‌های اسلیمی لاجوردی در طرح محراب سردرها بر زیبایی آنها افزوده‌اند.

اولین میهمان بهشت

روی مزار اولین میهمان بهشت زهرا (س) که در ابتدای ردیف یک این قطعه آرمیده، سنگ مرمری سیاه رنگ گذاشته شده که قدیمی و کهنه به نظر نمی‌رسد. متن روی سنگ ساده است و فقط تاریخ تولد و فوت او ذکر شده: «آرامگاه محمدتقی خیال، فرزند علی، تولد ١٢٦٤، وفات ٢٧/٤/١٣٤٩ قطعه یک، ردیف یک، شماره یک»: وقتی مرحوم محمد تقی خیال از دنیا رفت، از بهشت زهرای امروزی خبری نبود و مردم تهران عزیزان‌شان را در زیارتگاه‌ها و امامزاده‌های نزدیک به محله خود دفن می‌کردند.

این رسم و رویه تا جایی پیش رفته بود که لابه لای کوچه و خیابان‌های این شهر ٩٢ گورستان سبز شده بود که معروف‌ترین و مجهزترین آنها آرامستان مسگرآباد بود. این گورستان درسال ١٣٠٤ برای جلوگیری از دفن اموات در حیاط خانه‌ها و مزارع شخصی در شرق تهران ساخته شده بود و دولت وقت بر سازوکار خاکسپاری مردگان در آن جا نظارت داشت، اما در اواخر دهه ٤٠ فضای گورستان مسگرآباد هم دیگر ظرفیت پذیرفتن اموات تازه را نداشت و همین امر باعث شده بود تدفین بی‌نظم و قاعده مردگان در گورستان‌های محلی و مکان‌های زیارتی مرسوم شود. سرانجام تعدد گورستان‌های پایتخت مسئولان را به صرافت انداخت برای درگذشتگان تهران آرامستانی مشخص و شناسنامه‌دار در نظر بگیرند.

پنجشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۴۹ همزمان با روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر آغاز به‌کار بهشت زهرا (س) به‌عنوان گورستان رسمی تهران که دارای غسالخانه و سردخانه مجهز و بیست دستگاه آمبولانس بود اعلام شد، ولی مسئولان وقت آرامستان هم می‌دانستند که مردم تهران به آسانی رضایت نمی‌دهند درگذشتگان خود را در محلی تازه و دور از سایر قبور خانوادگی خود به خاک بسپارند.

محمدتقی خیال

همسایه‌های مرحوم خیال

٢روز بعد که محمدتقی خیال در سن هشتاد و پنج‌سالگی از دنیا می‌رود، دختر او که سوپروایزر بیمارستان سیزده آبان بود تصمیم می‌گیرد او را در بهشت زهرا دفن کند و وقتی این موضوع را با مسئولان آرامستان درمیان می‌گذارد، با آن که هنوز آب کر غسالخانه وصل نبود از پیشنهادش استقبال می‌کنند. روز ٢٨ تیرماه جنازه مرحوم خیال در آرامستان مسگرآباد غسل داده می‌شود و با یک خودروی بنز مشکی گلباران شده به بهشت زهرا (س) انتقال پیدا می‌کند تا با تشریفات خاص به‌عنوان اولین ساکن این خانه ابدی به خاک سپرده شود.

در همان روزهایی که خانواده خیال داغدار از دست دادن پدر بودند، روزنامه‌ها نوشتند که به بازماندگان اولین ساکن بهشت زهرا یک‌دستگاه پیکان هدیه داده‌اند و کسی نمی‌داند این شایعه چقدر در موردتوجه قرار گرفتن آرامستان تازه پایتخت تاثیرگذار بوده است، اما فقط به فاصله چند روز پس از آرمیدن مرحوم خیال در بهشت زهرا همسایه‌های او هم یکی‌یکی از راه می‌رسند و زیور فقیر دخت، هدایت دیناروند، علی عبدالعلی‌زاده، محمد شاپوری، آغابیگم صفوی و... هم ساکن این خانه ابدی می‌شوند.

‌منبع: همشهری آنلاین

برچسب ها: بهشت زهرا ، اولین ها
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.