آیت‌الله مدنی هم سابقه‌ای دیرین و طولانی در مبارزات نهضت امام و به رهبری ایشان داشت. او از زمان تحصیل در نجف در مهرماه ۱۳۴۱، حتی یک روز هم آرام و قرار نگرفت.

«شیخ اسدالله مدنی، فعلاً کلیه امور شهر (همدان) زیر نظر وی انجام می‌شود و شهربانی تحت نظر ایشان است... فرمانده پادگان هم تلفناً همبستگی خود را اعلام و اظهار بندگی نموده که مراتب قبلاً به عرض رسیده است. فرماندار و تمام مدیران کل ادارات به منزل مدنی رفته ضمن اعلام همبستگی روش کار خود را از وی سؤال نموده‌اند. بازاریان و سایر طبقات مختلف مردم هم به همین منوال. ضمناً شیخ مدنی در تمام سخنرانی‌های خود مردم را به آرامش دعوت و از تهمت زدن و کشتن و آتش زدن منع نموده است...» 

این بخشی از سند ساواک درباره آیت‌الله سید اسدالله مدنی به تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ است. یعنی همان روزی که تیتر اول روزنامه‌های صبح و عصر تهران خبر از تشکیل شورای انقلاب اسلامی می‌داد. شورایی که برای سازماندهی و هدایت انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی از یاران مورد اعتماد ایشان تشکیل شده بود.

یعنی در حالی که حضرت امام، با گروهی از یاران خود شورای انقلاب را برای پیشبرد نهضت اسلامی تدارک دیده بودند، اما گروهی از یاران ایشان نیز مانند آیت‌الله مدنی، آیت‌الله دستغیب، آیت‌الله قاضی طباطبایی، آیت‌الله صدوقی، سید عبدالکریم هاشمی نژاد و... هم در نقاط مختلف ایران، به عملیاتی کردن اهداف شورای یاد شده و آرمان‌های امام اقدام نمودند.

این‌گونه یاران و شاگردان حضرت امام، در طول سال‌های تبعید و دوران مبارزات نهضت ایشان، گوشه گوشه این سرزمین را برای انقلاب اسلامی آماده ساختند. رژیم شاه برای خلاصی از افشاگری‌ها و روشنگری‌های این روحانیون مبارز، آنها را از شهر خودشان تبعید و به دیار دیگر می‌فرستاد ولی آنها در آن خطه نیز از پای نمی‌نشستند و درخلال برگزاری نماز جماعت و کلاس قرآن و مراسم دینی، مواضع و پیام‌های امام را بیان می‌کردند و به افشای رژیم شاه می‌پرداختند. از همین روی ناگزیر آنها را از تبعیدی به تبعید دیگر می‌فرستادند. اما یاران امام در تبعیدگاه جدید نیز از پای ننشسته و در واقع میدان دیگری برای روشنگری‌ها و افشاگری‌هایشان باز می‌کردند. 

حتی یک روز هم آرام و قرار نداشت
آیت‌الله مدنی هم سابقه‌ای دیرین و طولانی در مبارزات نهضت امام و به رهبری ایشان داشت. او از زمان تحصیل در نجف و ابتدای پاگرفتن نهضت امام خمینی در مهرماه ۱۳۴۱، حتی یک روز هم آرام و قرار نگرفت و دستگاه‌های امنیتی شاه از جمله ساواک وی را روحانی افراطی طرفدار امام خمینی معرفی کردند. ساواک تقریبا ۸ سال پیش از گزارشی که در ابتدای این مطلب ذکر شد، در گزارشی دیگر درباره شهید مدنی نوشته بود:

«اسدالله مدنى در همدان به نفع [امام]خمینى فعالیت و بیش از یک‌سوم اهالى همدان را مقلد [امام]خمینى کرده است و در هر محفل و مجلسى از [امام]خمینى تمجید مى‌کند و وى را اعلم مجتهد [مجتهد اعلم]قلمداد مى‌نماید.» 

آن گونه که اسناد ساواک حکایت دارد، سید اسدالله مدنی به هر زندان و تبعیدی رفت آنجا را به کانون نهضت امام بدل ساخت. از جمله از سال ۱۳۵۱ و بعد از اینکه با حکم حضرت امام به عنوان نماینده و وکیل ایشان در خرم‌آباد فعالیت داشت، به دلیل اینکه قلب لرستان را به مرکز فعالیت‌های انقلابیون پیرو امام خمینی تبدیل کرده بود، در ۲۷ مهرماه ۱۳۵۴ به نورآباد ممسنی تبعید شد. آیت الله مدنی، نورآباد ممسنی را هم پایگاه دیگری برای نهضت امام و مبارزه علیه رژیم‏ شاه کرد، به نحوی که مردم نقاط مختلف فارس از جمله، شیراز، کازرون و شهر‌های دیگر، با ایشان دیدار نموده و ارتباط گرفته و از روشنگری‌های وی و پیام‌های امام مطلع می‌شدند.

از همین روی در پایان سال دوم حضور شهید مدنی در نورآباد، محل‏ تبعید ایشان را به گنبدکاووس تغییر دادند. شهید مدنی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۵۶، به وسیله مأمورانی‏ تحت‌الحفظ به گنبدکاووس اعزام شد، ولی باز هم فعالیت‌هایش در گنبد، خواب را به چشمان رژیم شاه حرام کرد. او از بدو ورود به این شهرستان، روحانیون منطقه را تحت تاثیر قرار داد و مدرسه علمیه «منظریه» و مسجد جامع این شهر را به پایگاه مبارزاتی تبدیل نمود. تا جایی که در اوایل تیرماه ۱۳۵۷ به بندر کنگان تبعید شد. مدت اقامت آیت الله مدنی در بندر کنگان، سه هفته بیشتر طول نکشید. چراکه وی در این بندر، روز‌ها در مدرسه علمیه‏ به تدریس و تفسیر قرآن مشغول بود و ظهر‌ها در مسجد جامع و شب‌ها در مسجد «کوزه‏گری» این شهر نماز جماعت اقامه می‏کرد و در واقع اهداف و آرمان‌های نهضت امامش را تشریح می‌نمود. این‌گونه بود که مجدداً محل تبعید آیت‌الله مدنی تغییر کرد و از تاریخ ۳ مرداد ۵۷، ‏ شهرستان مهاباد چهارمین تبعیدگاه این روحانی انقلابی شد.

زمان تبعید آیت‌الله مدنی در تاریخ ۶ مهرماه ۱۳۵۷ به پایان می‌رسید، ولی ایشان را تا ۱۴ مهرماه در مهاباد نگه داشتند و سپس پرویز ثابتی (رئیس اداره سوم ساواک) دستور داد که به تهران منتقل شود ولی پیش از آن، شهید مدنی مهاباد را ترک کرده و به قم رفته بود.

این‌گونه بود که آیت الله مدنی، این فقیه مجاهد و نستوه، کوله‏بار جهاد و مبارزه‏ را از دوران جوانی بر دوش گرفت‏ و از نجف و کربلا تا آذرشهر و همدان و خرم‏آباد و نورآباد و گنبد و کنگان و مهاباد، هر کجا رفت، با شهامت و شجاعت و اخلاص بی‏نظیر علیه شاه و استعمار ‏افشاگری کرد و از نهضت رهبر و قائدش حضرت امام خمینی سخن گفت، در هر کجا قدم گذاشت، بذر انقلاب پاشید و پیام رهبر انقلاب را به گوش مردم رساند و آنان‏ را به نهضت و انقلاب فراخواند.

حاکمیت نهضت امام قبل از پیروزی انقلاب
پس از بازگشت آیت‌الله مدنی به همدان پس از سال‌ها، با همکاری مردم انقلابی امور آن را در دست گرفت و تا زمان پیروزی انقلاب، همدان را به نخستین شهر آزاد شده از یوغ رژیم ستمشاهی بدل ساخت. چنان‌که از گزارش ساواک برمی‌آید، آیت‌الله مدنی در دی ماه ۱۳۵۷ در همدان و توابع آن، براساس رهنمود‌های حضرت امام، تقریبا حکومتی جدای از رژیم شاه ایجاد نموده بود. 

با توجه به گزارش مذکور مشخص می‌شود که آیت‌الله مدنی بر تمام اداره‌ها و سازمان‌ها و حتی شهربانی کنترل کامل داشت و در واقع پیش از پیروزی انقلاب و بازگشت رهبر انقلاب به کشور، شهر همدان را برای نظام مورد نظر ایشان آماده ساخته بود. حتی در یکی از گزارش‌های ساواک سخن از ایجاد پلیس اسلامی در این شهر است.

از طرف دیگر شهید مدنی علاوه بر کنترل و تسلط بر اداره‌ها و شهربانی، مسائل مادی و رفاهی مردم شهر همدان را نیز نظم بخشیده و مانع از هر گونه اجحاف و فشار بر مردم می‌شد. 

همین اقدام و متشکل نمودن مردم تحت حکومت و رهبری حضرت امام در همدان باعث شد تا در یکی از مهم‌ترین بزنگاه‌های تاریخی نهضت امام که لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه برای سرکوب قیام مردم تهران در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، عازم پایتخت بود، براساس فرمان صریح امام، با اقدام
آیت‌الله مدنی مردم در مسیر کرمانشاه به همدان، راه عبور تانک‌های لشکر کرمانشاه را بسته و مانع از ادامه حرکت آنها به سوی تهران شدند که همین موضوع کمک فراوانی به پیروزی انقلاب در روز‌های ۲۱ و ۲۲ بهمن نمود.

مبارزه و انقلاب در بستر حرکت‌های آرام مردمی
اما وجه دیگر گزارش ۲۲ دی ماه ۵۷ ساواک، اذعان سرویس امنیتی رژیم شاه به نهضت مردمی امام و روحیه متین و ضد اغتشاش آیت‌الله مدنی بود. در گزارش فوق، اذعان شده بود که شهید مدنی «در تمام سخنرانی‌های خود، مردم را به آرامش دعوت و از تهمت زدن و کشتن و آتش زدن منع نموده است.» در همین مسیر بود که جامعه روحانیت همدان به کرات مردم را در راهپیمایی‌ها از هرگونه آتش سوزی و تخریب برحذر می‌داشت.

پیش از این نیز در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۷ ساواک همدان طی گزارشی به ریاست شهربانی این استان، از حرکت انقلابی و آرام شهید مدنی در همدان ابراز تعجب کرده بود که البته برای ساواک، شبهه برانگیز و غیرقابل اعتماد به نظر می‌رسید. در گزارش ساواک درباره شیوه مبارزاتی آیت‌الله مدنی چنین آمده بود:

«با توجه به اینکه یاد شده از بدو ورود، ظاهرا اهالی را دعوت به آرامش نموده و حتی از ایذاء و آزار مامورین انتظامی توسط اهالی جلوگیری به عمل آورده است، از این رو وجهه‌ای بین رؤسای ادارات و فرماندهان و مامورین کسب نموده که امکان دارد این عمل به منظور گمراه کردن نیرو‌های انتظامی منطقه باشد تا در فرصت مناسب ضربه غیر قابل جبرانی به مامورین وارد آورند.» 

آیت‌الله مدنی در دو سال و نیمی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قید حیات بود، تمام و کمال در خدمت نظام نوپای برآمده از انقلاب و امام محبوبش قرار داشت. او به عنوان نماینده امام در آذربایجان و در سنگر امامت جمعه تبریز با توطئه‌های بسیاری از سوی ضد انقلاب درگیر شد و مهم‌ترین فتنه‌ها از جمله فتنه حزب به اصطلاح خلق مسلمان را برای تجزیه آذربایجان با شکست مواجه ساخت. لباس رزم پوشید و به جبهه‌ها رفت و با همان زهد و تقوا و حسن خلق مثال‌زدنی‌اش، حتی دشمنان خود (همان ماموران و نظامیان شاهنشاهی) را هم جذب می‌کرد و با همان آرامش و روحیه به غایت مردمی‌اش، تبریز و آذربایجان را به یکی از دژ‌های تسخیرناپذیر انقلاب و نظام اسلامی بدل ساخت و همین خار چشم دشمنان اسلام و انقلاب شد که طرح شهادتش را ریختند.

آیت‌الله مدنی که امامش، او را «عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات» نامید، در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰، توسط شقی‌ترین افراد روزگار یعنی تروریست‌های منافق در همان سنگر همیشگی‌اش یعنی نماز جمعه و جماعت و در حلقه پرشور مردمی که دوست داشت و دوستش داشتند، به شهادت رسید.

منبع: روزنامه کیهان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۲ ۲۰ شهريور ۱۴۰۳
در حد امام بود