پس از انتشار خبر کشته شدن شش اسیر صهیونیست و پسازآن مصاحبه تهدیدآمیز و پرقدرت «ابوعبیده» سخنگوی گردانهای عزالدین قسام مبنی بر اینکه اصرار تلآویو به ادامه جنگ «به منزله بازگشت اسرا در تابوت است»، بحران جدیدی بر مشکلات عدیده رژیم صهیونیستی افزوده شد که کابینه شکستخورده «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل باید تحمل کند.
در حال حاضر از یک سو، بنبست مذاکرات آتشبس و اختلافهای لاینحل و از سوی دیگر، تنش تلآویو- قاهره در مورد شرایط حضور نیروهای صهیونیست در محور فیلادلفیا (صلاحالدین) به کابینه و شخص نتانیاهو فشار میآورد.
همچنین شعلههای جبهه سوم در کرانه باختری نیز برافروخته شده و باعث فشار مضاعف به توان نظامی و اقتصادی رژیم اسرائیل است.
حملات مداوم از سمت شمال سرزمینهای اشغالی و تخلیه دهها شهرک صهیونیستنشین از ترس موشکهای حزبالله و افزایش موج مهاجرت معکوس نیز بر مشکلات عدیده رژیم صهیونیستی میافزاید.
در این میان، سایه تیره و واضح ترس بر جامعه صهیونیستی به دلیل نامعلوم بودن پاسخ جمهوری اسلامی ایران و انصارالله یمن بهراحتی قابل رویت است و عدم توانایی رژیم جنایتکار اسرائیل در جلوگیری و یا حتی به تعویق انداختن و حتی تخفیف گرفتن در میزان جریمه، باعث بیشتر شدن خشم جامعه صهیونیستی نسبت به زمامداران این رژیم شده است.
جبهه غربی (غزه) نیز درگیر یک جنگ فرسایشی و بیحاصل شده؛ چراکه تا این مدت هیچیک از اهداف از پیش اعلامشده مقامات صهیونیست محقق نشده و در مقابل، افزایش تعداد تلفات اسرای اسرائیلی موجب اعتراضات در خیابانهای شهرهای (رژیم) اسرائیل شده است.
ناکارآمدی حضور نیروهای نظامی کشورهای غربی در منطقه در کنار فشار شدید اقتصادی که منجر به تعطیلی وزارتخانهها در اسرائیل شده نیز گریبان این رژیم را میفشارد.
مجموعه این موارد به سیلی سهمگینی میماند که کابینه متزلزل نتانیاهو را به لبه پرتگاه سقوط برده و فشار زیادی را به وی برای قبول شرایط حماس در مذاکرات آتشبس تحمیل میکند. اما فراموش نکنیم که نتانیاهو در امر تبانی با مقامات یهودی سابقه طولانی دارد و تاکنون چندین بار توانسته از مواردی همانند شرایط فعلی -البته با شدت و حدت کمتر- بگریزد.
یکی از راهکارهایی که رژیم صهیونیستی برای کاهش تنشهای مرزی خود دنبال میکند، برنامه موقتی برای جایگزین کردن نیروهای نظامی عربی، غربی و حتی سازمان ملل بجای نیروهای ارتش اسرائیل در محور فیلادلفیا (مرز غزه و مصر) است تا در زمان مناسب و طراحی یک توطئه مجدداً شرایط را برای جایگزین کردن نظامیان اسرائیلی محیا کند.
موضوعات دیگری که به وسواس ذهنی نتانیاهو تبدیل شده، یکی مسئله تعداد و نام اسرا در طرح تبادل و دیگری حضور نظامیان اسرائیلی در محور نتزاریم (کریدوری که شمال و جنوب غزه را جدا میکند) است.
او بههیچوجه حاضر نیست از این شروط کوتاه بیاید و عدم تحقق و اجرای این موارد را خودکشی میداند. به همین دلیل، نتانیاهو حاضر است اعتراضات داخلی و خیابانهای مملوء از معترض را به جان بخرد ولی تن به توافق تبادل اسرا و آتشبس ندهد.
البته در این شرایط نباید از اقدامات دیگری مانند بحران سازی رسانهای، تطهیر اسرائیل، انحراف افکار عمومی، به درازا کشاندن مذاکرات، هدایت آتشبس دائم به سمت آتشبس موقت، مقصر جلوه دادن حماس در ناکامیهای مذاکرات، مقصر جلوه دادن مقاومت در بحرانها، دروغپراکنی در آمار و حملات مقاومت علیه اسرائیل و تغییرات مختصر در آرایش سیاسی داخلی غافل بود.
در مقابل، جبهه مقاومت و مخصوصاً حماس با پافشاری روی اصول خود و همچنین تداوم و استمرار حملات علیه اسرائیل و افزایش جبههها و شروع مجدد عملیات استشهادی در مناطق صهیونیستنشین توانسته شرایط را برای پیروزی و محقق شدن آرمان نهایی یعنی آزادی فلسطین تغییر دهد.
انسجام تمامی گروههای فلسطینی و هماهنگی حلقههای زنجیره مقاومت، رشد و رونمایی از تواناییهای جدید دفاعی توسط محور مقاومت و همچنین اراده و ایمان نیروهای مقاومت در تمامی عرصهها سدی غیرقابل نفوذ و محکم در برابر رژیم کودککش ایجاد کرده و همین موضوع باعث شده که تمامی کارشناسان سیاسی در دنیا به پیروزی چندوجهی مقاومت علیه اسرائیل و همپیمانانش معترف باشند و همگان اذعان کنند که نتانیاهو در داخل و خارج از اسرائیل با شرایط بسیار نامساعدی روبرو است.
منبع: آنا