منافقین در فراخوانی که انجام دادند توانستند حدود ۵۵۰۰ نفر برای عملیات علیه ایران جمع کنند. این تعداد را در ۲۵ تیپ سازماندهی کرده بودند.

متن پیش رو مروری است بر عملیات مرصاد در گپ و گفتی با سردار اسدالله ناصح از فرماندهان سپاه پاسداران که در ادامه میتوانید بخوانید: تاریخ پر فراز و نشیب دفاع مقدس گویای آن است که پس از گذشت سال‌ها از پایان آن هنوز ناگفته‌هایی دارد. بیش از ۳۶ سال از عملیات مرصاد که توسط اعضای منافقین "فروغ جاویدان" نامیده می‌شد می‌گذرد، اما هنوز می‌توان حقایق آن عملیات را از زبان فرماندهان و راویان آن شنید. به منظور عمق بخشیدن به درک عموم مردم، خصوصا جوانان از این حماسه دفاع مقدس، پای صحبت سردار اسدالله ناصح فرمانده اسبق لشکر ۱۰ سیدالشهدا و از فرماندهان مرصاد نشسته‌ایم.

به عنوان مقدمه بحث، دلایل و زمینه‌های ذهنی منافقین برای طراحی یک عملیات نظامی علیه ایران چه بود؟ و چرا این منطقه را انتخاب کردند؟

 درباره سؤالی که مطرح کردید باید گفت اولاً محور قصر شیرین به کرمانشاه یکی از محور‌های مواصلاتی نظامی از قدیم تاکنون بوده است. یکی از دلایل انتخاب این محور برای عملیات توسط منافقین، فاصله زمانی رسیدن به شهر‌های اصلی کشور نظیر کرمانشاه و همدان و قزوین و نهایتا تهران بود. منافقین از سال‌ها قبل همکاری خود را با رژیم بعث شروع کرده بودند و با ارتش صدام همکاری می‌کردند و تا قبل از پذیرش قطعنامه عملیات‌های مختلفی را در ایران انجام داده بودند. براساس ایدئولوژی و تلقین تشکیلات منافقین به نیرو‌های خود، جمهوری اسلامی پشت جنگ پنهان شده و اگر جنگ پایان یابد نظام جمهوری اسلامی خود به خود سقوط خواهد کرد و مردم بر علیه آن قیام می‌کنند. به همین جهت وقتی در ۲۶ تیرماه۱۳۶۷ قطعنامه پذیرفته شد، صبح فردایش منافقین همه نیرو‌های خود را از همه جا فراخواندند و ظرف ۱ هفته از ۲۷ تیرماه تا ۳ مرداد ماه از پادگان اشرف به سمت ایران حرکت کردند و از مرز خسروی به داخل ایران آمدند.

 طراحی و زمان بندی عملیات آنها چگونه بود؟

منافقین در پنج مرحله اهداف خود را تقسیم بندی کرده بودند. قراربود ابتدا اسلام آباد و سپس کرمانشاه را بگیرند و در آنجا جمهوری دموکراتیک ملی اعلام کنند و از آنجا عملیات خود را به سمت همدان، قزوین و سپس تهران ادامه دهند. به همین جهت امکاناتی را از صدام و کشور‌های دیگر گرفتند و با سلاح‌های نیمه سنگین در ۲۵ تیپ نیرو‌های خود را سازماندهی کردند. قبل از این که منافقین حرکت کنند ارتش عراق عملیات‌هایی را در جنوب آغاز کرده و خطوط ما را به هم ریخته بود. در آن تاریخ غرب کشور هم مواجه با حمله عراق بود. یعنی عراقی‌ها موانع سر راه منافقین را برداشته بودند، زیرا سرپل ذهاب را گرفته بودند. ما آنجا یک نوارصوتی از منافقین پیدا کردیم که ۴۸ ساعت قبل از عملیات آقای عطائی مسئول ستاد ارتش منافقین برای فرماندهان تیپ‌ها صحبت می‌کرد و می‌گفت «به محض این که صدای شنی تانک‌های شما روی جاده‌های ایران شنیده شود مردم به استقبال شما می‌آیند. ممکن است مزدور‌های رژیم پیدا شوند، اما چندان مهم نیستند.»

معنای حرف شما این است که نیرو‌های ما تاحدودی غافلگیر شده بودند و نمی‌دانستند با نیرو‌های منافقین مواجه خواهند شد؟

الان توضیح می‌دهم. در آن موقعیت من با مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نماینده حضرت امام (ره) جلسه‌ای داشتم. در این زمان هیچکدام از فرماندهان رده بالای سپاه در جبهه غرب نبودند و همه در جنوب مستقر بودند. در آن جلسه من، آقای احمدی مقدم، مرحوم سردار ناصر شعبانی به عنوان فرمانده سپاه شاهرود و آقای دانشیار به عنوان مسئول عملیات قرارگاه نجف حضور داشتیم. در آنجا بین ما و آقای هاشمی در مورد این که عراق یک لشکر زرهی آورده یا یک تیپ زرهی اختلاف نظر بود. ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهر به ما گفتند که عراقی‌ها از پاتاق بالا می‌آیند. ساعت ۶:۱۰ عصر وقتی به کرند رسیدند مشخص شد که اینها منافقین هستند. آقای هاشمی ما را مرخص کردند. من در آن موقع فرمانده تیپ نبی اکرم (ع) و جانشین سپاه چهارم بودم. منافقین حدود ۸:۳۰ شب به اسلام آباد رسیدند و در اینجا مقاومت‌های محدودی انجام شد، اما مردم همه برای تخلیه شهر هجوم آوردند. خود این ازدحام باعث شد که منافقین خیلی کند حرکت کنند. در این میان مثلاً نیرو‌های بدر که نیرو‌های عراقی هوادار ایران بودند در جنوب خط داشتند، اما یک گردان از آنها که برای تعویض نیرو رفته بودند در دشت حسن‌آباد به تیپ منافقین برخوردند و درگیری شدیدی بین آنها پیش آمد. یا یک گردان از لشکر انصارالحسین همدان در حال آماده سازی بودند.

 منافقین در ساعت ۱:۰۰ نیمه شب چهارم مرداد در چهار زبر خط تشکیل دادند. همزمان نیرو‌های لشکر۷۱ روح الله و ۲۱ حضرت رسول (ص) از جنوب به غرب آمدند. نیرو‌های تیپ نبی اکرم (ص) که اهل اسلام آباد بودند از سمت قلاجه وارد شهر شدند و تا میدان شهر رفتند و دوباره به سمت ارتفاعات قلاجه بازگشتند. صبح ۴ مرداد ماه ۱۳۶۷ مرحوم شهید صیاد شیرازی به عنوان رابط ارتش و سپاه با هواپیما و هلیکوپتر نیرو‌های منافقین را بمباران کرد. بعد هم تیپ ویژه شهدا به همراه نیرو‌های تیپ قائم به مقابله با منافقین پرداختند. ۵ و۶ مرداد ماه نیرو‌های ما از همه طرف به نیرو‌های منافقین زدند و روز ۶ مرداد مرحوم شهید صیاد تشریف آوردند. من مسئولیت پاکسازی بین اسلام آباد و کرند را داشتم. یک ماه عملیات پاکسازی داشتیم و توانستیم در عرض یک ماه ۱۲۰ نفر از نیرو‌های منافقین را اسیر کنیم یا به هلاکت برسانیم و در پاکسازی فقط یک مجروح دادیم.

 به عنوان یکی از فرماندهان میدان، میزان همکاری ارتش و سپاه را در این عملیات چطور ارزیابی کنید؟

 نیرو‌های ارتش در قالب نیروی هوایی و هوانیروز درگیر عملیات بودند یعنی ما یگان مستقلی از ارتش که وارد عملیات شود نداشتیم. البته یک کاتیوشای ارتش از سمت ایلام یا تعدادی از سربازان پادگان الله اکبر با منافقین درگیر شدند. عقبه لجستیکی پادگان ارتش در اسلام آباد بود و تعدادی از نیرو‌های آنها درگیر شدند همان طور که تعدادی از بسیجیان و پاسداران شهر کرند را به همراه مردم عادی به صورت دست بسته پشت پمپ بنزین اعدام کرده بودند. ولی وقتی شهید صیاد به صحنه آمدند هوانیروز و نیروی هوایی ارتش با همراهی ایشان حضور پیدا کردند و در یک جا حتی هلیکوپتر ایشان را که به سیم برق گیر کرده بود زدند. خود ایشان در همه مراحل شناسایی و اجرای عملیات حضور داشتند و نیرو‌های هوایی و هوانیروز را ایشان هدایت می‌کردند، اما این که مطرح شده فرماندهی عملیات در مرصاد با شهید صیاد بوده اینگونه نبود و ایشان اصلاً در آن زمان مسئولیت سازمانی در ارتش نداشتند که بتوانند این کار را انجام دهند، اما به صورت داوطلبانه آمده بودند.

از نظر شما چه میزان از توان نظامی منافقین در مرصاد منهدم شد و چه تعدادی از رهبران آن سازمان در عملیات کشته شدند؟

اینها در فراخوانی که انجام دادند توانستند حدود ۵۵۰۰ نفر جمع کنند و حتی تعدادی از اسرای ما را هم بعضا با رضایت خودشان یا با تهدید به عملیات آورده بودند. این تعداد را در ۲۵ تیپ سازماندهی کرده بودند که متشکل از پسران و دختران بودند. از این تعداد بین ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر کشته شدند و حدود ۱۳۰۰ نفر هم مجروح شدند. یعنی بیش از ۶۰ درصد اینها نابود شدند. از بین اینها تعدادی نیز اسیر شدند. یکی از اعضای شورای مقاومت اسیر شده بود. یک نفر نیز به اسم ذاکری بود که کشته شد و خیلی از فرماندهان تیپ‌ها نظیر براتی کشته شدند.

اصلی‌ترین علت شکست منافقین از منظر شما چه بود؟

اصلی‌ترین دلیل شکست منافقین، طرز تفکر غلط آنها بود. به نظر من خدا یک لطفی که در حق جمهوری اسلامی کرد این بود که یکی از سرسخترین دشمنانش را در دامان جمهوری اسلامی آورد. به نظر من این یک عنایت خاص خدا به ما بود. منافقین حماقت کردند و به دلیل تحلیل غلط خود باور کرده بودند که عمر جمهوری اسلامی تمام شده و به دلیل حب جاه و مقام همه را بسیج کردند که باید شما بروید و بجنگید و همه امکانات را هم بسیج کردند. البته منافقین برای عراق هم یک امتیاز بودند.

ناگفته یا خاطره‌ای از عملیات مرصاد اگر دارید بفرمایید. 

یک اتفاقی که قبل از عملیات مرصاد افتاد این بود که من پشت عراقی‌ها جا ماندم و ۴۸ ساعت عراقی‌ها دنبال من بودند تا وقتی خودم را به نیرو‌ها رساندم. این اتفاق در گیلانغرب افتاد و من دو مسیر می‌توانستم بروم یکی گیلانغرب بود یکی هم سرپل ذهاب؛ که استخاره کردم سرپل ذهاب نیامد. اگر می‌رفتم راست می‌رفتم وسط منافقین و پشت سر عراقی‌ها راه افتادم.

منبع: ایسنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
مرصاد
۱۱:۳۸ ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
خدا رو شکر که کثافتی مثل رجوی پس تحمل خواری وخفت وجنون به درک رفت ومریم این سگ در به در به فلاکت افتاده و اخرین روز های عمر کثیفش را طی میکند . این دو خود فروخته وطن فروش جنایت ها که نکردن و در تاریخ ایران همیشه منفور و پلید خواهند ماند .