در ۱۶ خرداد ۱۳۴۶ / ۶ژوئن ۱۹۶۷ محمدرضا پهلوی شاه ایران و همسرش فرح دیبا در قالب یک سفر دیپلماتیک وارد آلمان غربی شدند. از چند روز قبل اتحادیه دانشجویان دانشگاه، میزگردهایی درباره وضعیت وخیم دیکتاتوری رژیم پهلوی در ایران ترتیب داد. سفارت ایران در آلمان غربی خشمگین شد و خواستار لغو این میزگرد شد. با این حال، رئیس دانشگاه برلین با استناد به حق آزادی بیان و آزادی تجمعات، درخواست سفارت ایران را رد کرد. در روزهای نزدیک به سفر شاه، شب نامههایی در محکومیت شاه در محوطه دانشگاه دست به دست میشد که بر روی جلد آن تصویری از شاه با عنوان «شاه قاتل» نقش بسته بود.
سازمان دانشجویی چپگرا (SDS) در حال برنامهریزی تظاهراتی علیه جنگ در ویتنام در سوم ژوئن بود؛ ولی تجمعات دانشجویان ایرانی در دانشگاه آزاد برلین که توانست حدود ۵۰۰۰ دانشجو را به طور خودجوش با خود همراه کند، سازمان دانشجویی را بر آن داشت که اعتراضات برنامه ریزی شده برای جنگ ویتنام را یک روز جلوتر آغاز کند و در اعتراضات علیه سفر شاه نیز شرکت کنند. رودی دوتشکه، یکی از فعالان دانشجویی در سخنرانی پرشور خود «مبارزه با ظلم در ایران» را مثل «مبارزه با جنگ در ویتنام» معرفی میکرد. در میان پنج هزار دانشجوی شرکت کننده در اعتراضات در محوطه دانشگاه آزاد، بنو اونهزورگ، دانشجوی ۲۶ ساله زبان آلمانی و رومی نیز حضور داشت. بنو اونهزورگ پیش از این تنها در یک اعتراض به نفع اصلاحات آموزشی شرکت کرده بود ولی سخنرانی فعالان دانشجویی به ویژه بهمن نیرومند که رهبر اعتراضات علیه حضور شاه در برلین بود، اونهزورگ را متقاعد کرد که با این اعتراضات برنامه ریزی شده همراهی کند.
در سوی مقابل، گروهی از مهاجران ایرانی طرفدار شاه برای برگزاری تظاهرات در مقابل مکانی که شاه و همسرش قرار بود کتاب بازدیدکنندگان رسمی برلین غربی را امضا کنند، حضور داشتند. این گروه به طرز قابلتوجهی سازماندهی شده بود و در حدود ۱۵۰ هوادار شاه، که بسیاری از آنها مردان جوانی با کت و شلوارهای تیره بودند، با اتوبوس به این مکان منتقل شده بودند. آنها پلاکاردها و پرترههای شاه را که به چوبهایی چسبانده بودند حمل میکردند. بعداً معلوم شد که این حامیان شاه اصلاً ایرانیان مقیم خارج نبودند، بلکه از اعضای ساواک پلیس مخفی ایران بودند که مستقیماً با هواپیما به آلمان آمده بودند. دیگران نیز برای شرکت در تجمع و تشویق شاه پول دریافت کرده بودند.
در همین حال، معترضان دانشجویی نیز در خارج از این مکان، تجمع کردند. چند تن از دانشجویان کیسههای کاغذی با پرترههای شاه و فرح دیبا روی سر خود بسته بودند. پلیس برلین غربی با وجود اینکه دستور داشت طرفداران شاه و معترضان ضد شاه را از هم جدا نگه دارد، در این امر کاملاً شکست خورد؛ بنابراین میدان جان اف کندی در شهر برلین که محل رویارویی طرفین بود بهسرعت تبدیل به صحنه هرجومرج شد. وقتی شاه و همسرش رسیدند، ایرانیان تشویقکننده، کاری را که برای آن اجیر شده بودند انجام دادند و شعارهای شاه پرستانه سر دادند. معترضان دانشجو هم در واکنش شاه را «قاتل، قاتل» خطاب میکردند تا اینجای کار، باز هم اعتراضی عادی و البته پر جنبوجوش و پر سروصدا بود.
اما پس از آن، هواداران شاه چماقهای خود را برای برخورد با دانشجویان بیرون آوردند، خطوط پلیس را شکستند و شروع به ضرب و شتم دانشجویان معترض کردند و بسیاری از معترضان و حتی تماشاچیان را بهشدت مجروح کردند، درحالیکه پلیس برلین غربی ایستاده بود و مطلقاً هیچ کاری انجام نمیداد. تنها افرادی که دستگیر شدند پنج دانشجوی معترض بودند. هیچ یک از ایرانیهای تشویقکننده دستگیر نشدند. حتی گزارشهایی وجود دارد که برخی از افسران پلیس با تشویق ایرانیان، شروع به ضرب و شتم دانشجویان کردهاند.
عصر آن روز، شاه و همسرش قرار بود در اجرای فلوت جادویی موتزارت در خانه اپرای آلمان «دویچه اوپر» همراه با رئیسجمهور آلمان غربی و هاینریش آلبرتز شهردار برلین غربی شرکت کنند. معترضان دانشجو در خارج از سالن اپرا تجمع کردند که در میان آنها بنو اونه¬زورگ و همسرش کریستا بودند. پلیس برلین غربی نیز برای محاصره محوطه روبروی سالن اپرا در آنجا حضور داشت تا مهمانان محترم بتوانند بدون مزاحمت با شعاردادن دانشجویان وارد شوند. اندکی قبل از ورود خود شاه، ایرانیهای تشویقکننده با دو اتوبوس اجارهای به سالن اپرا رسیدند. دانشجویان معترض شعارهایی سر دادند و برخی از آنها تخممرغها و گوجهفرنگیهای که از ون پارک شده در حاشیه خیابان گرفته شده بود را به سمت جاده خارج از خانه اپرا پرتاب کردند. این بار پلیس برلین غربی بیتفاوت و نظارهگر نبود، بلکه رهبران گروه فعالان دانشجویی معترض را از بین جمعیت دستگیر کرد و در خیابان مورد ضرب و شتم قرارداد، تاکتیکی که پلیس برلین غربی درگذشته نیز از آن استفاده کرده بود. برخی از دانشجویان خشمگین شروع به پرتاب سنگ از محل ساختمان مجاور به سمت پلیس کردند. یک افسر پلیس در ناحیه سر دچار بریدگی شد که خونریزی شدیدی داشت.
حضور شاه داخل سالن اپرا حدوداً سه ساعت طول میکشید و تعداد کمی از معترضین میخواستند برای بازگشت شاه صبر کنند. در میان دانشجویانی که به خانه میرفتند، کریستینا همسر بنو اونهزورگ که پنجماهه باردار بود نیز حضور داشت. آنها قصد داشتند مکان را به سمت خانه ترک کنند؛ ولی شایعاتی مبنی بر زخمیشدن یک افسر پلیس توسط یکی از معترضان منتشر شد. افسران پلیس دانشجویان را محاصره کردند و شروع به ضرب و شتم معترضان کردند. نیروهای پلیس برلین غربی همه را میزدند اعم از دانشجویان زن یا مرد، تهاجمی یا خمیده از ترس آنها هر کس را که به دستشان میرسید با چماقشان میزدند. حتی رهگذرانی که اصلاً در تظاهرات شرکت نکرده بودند و فقط میخواستند به دانشجویان مجروح یا زمینخورده کمک کنند، بهسادگی مورد حمله پلیس قرار میگرفتند. حتی پرستاران و امدادگرانی که برای کمک به مجروحان تلاش میکردند هم از حملات پلیس در امان نبودند.
صحنه قتل بنو اونهزورگ
در میان دانشجویان معترض نام بنو اونهزورگ نیز بود. بنو اونهزورگ همراه با سایر دانشجویان، خود را در خیابان مقابل اپرا حضور داشت. اوبه همراه سایر دانشجویان، قصد داشت به بقیه کمک کند یا حداقل پلیس را برای رهاکردن دانشجویان دستگیر شده متقاعد کند. یکی از خبرنگاران حاضر در محل متوجه شد که گروهی از دانشجویان به دنبال افسران پلیس به حیاط خلوت اپرا میروند. سریعاً به دیگر افسران پلیس اطلاع داد و نیروی پلیس حیاط خلوت را محاصره کردند. اونه زورگ جزء دانشجویان محاصره شده بود. پلیس به بهسرعت به ضرب و شتم آنها کرد. بر اساس گزارش شاهدان عینی، بنو اونهزورگ هیچ مقاومتی نکرد تا افسران پلیس را بیشتر تحریک نکند. او فقط قصد فرار داشت، اما توسط پلیس برلین غربی بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در نواری که توسط ایستگاه رادیویی SWR ضبط شده بود، شنیده میشود که احتمالاً خود اونهزورگ میگوید: "لطفاً شلیک نکنید. " سپس، حوالی ساعت هشت و نیم، در عصر برلین صدای شلیک گلولهای بلند شد و پیکر بنو اونهزورگ روی سنگفرش خیابان افتاد.
درحالیکه افسران پلیس مشغول مشاجره بودند، فردریک دولینگر، دانشجوی ۲۲ساله تاریخ و زبان لاتین، خود را بر پیکر مجروح بنو اونهزورگ خم کرد، کیفدستی خود را زیر سرش گذاشت که در حال خونریزی بود و با فریاد به افسران پلیس گفت که آمبولانس خبر کنند. این صحنه توسط عکاس یورگن هنشل ثبت شد و تبدیل به مهمترین تصویر این ماجرا گردید. افسران پلیس از تماس با آمبولانس خودداری کردند و حتی به یک پرستار و یک دانشجوی پزشکی که سعی کردند کمکهای اولیه را به اونهزورگ ارائه دهند، حمله کردند. بهاینترتیب بیست دقیقه طول کشید تا پس از شلیک به سر بنو، یک آمبولانس برای رساندن او به بیمارستان برسد. ازآنجاییکه ظرفیت دو بیمارستان مجاور از معترضان مجروح پر شده بود، چهل و پنج دقیقه طول کشید تا سرانجام بنو اونه¬زورگ به بیمارستانی دیگر رسید؛ ولی در آن زمان او مرده بود.
پلیس برلین غربی، با کمک و حمایت سنای برلین غربی و مطبوعات سعی کرد بنو اونهزورگ را بهعنوان یک رهبر و رادیکال تهاجمی به تصویر بکشد. اما در این زمینه ناکام ماند چرا که، زیرا همه کسانی که اونهزورگ را میشناختند، او را یک صلحطلب آرام توصیف کردند. دانشجویان در برلین غربی و تمام آلمان غربی هم از خشونت پلیس و هم از آنچه که بسیاری آن را قتل سیاسی میدانند خشمگین بودند. اعتراضات و راهپیماییهای همبستگی در بسیاری از شهرهای آلمان غربی به جز خود برلین غربی برگزار شد که پلیس و دادگاه همه اعتراضات عمومی را ممنوع کردند. آنها همچنین تلاش کردند تا برگزاری جلسات و اعتراضات در محوطه دانشگاه آزاد را ممنوع کنند، اما یکبار دیگر رئیس دانشگاه و چند تن از رؤسای دانشگاه با استناد به این واقعیت که آزادی تجمع و آزادی بیان حقوق تضمین شده در قانون اساسی آلمان غربی است، امتناع کردند.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی