کتاب «کتاب آه» به قلم یاسین حجازی بازخوانی مقتل حسین بن علی (ع) است، که شامل وقایع پس از بیعت مردم با یزید بن معاویه تا بازگشتن خاندان حضرت حسین بن علی (ع) به مدینه است. نویسنده در بازخوانی خود خط حادثه را پررنگ کرده و به ترتیب و توالی وقوع حادثهها دقت کرده است.
کتاب «کتاب آه» به خوانندگانی پیشنهاد میشود که مشتاقاند مضامین دینی ادبی را بیحشو و پیرایه چنانچه هست بخوانند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «ابوخالدِ خرمافروش خبر داد و گفت: با میثم بودم در فرات، روزِ جمعه، که بادی بوزید و او در کشتی زیبا و نیکویی نشسته بود. بیرون آمد و به باد نگریست و گفت: «کشتی را استوار بندید که بادی سخت میوزد!» و در این ساعت، معاویه بمرد.
چون جمعه دیگر شد بَریدی از شام برسید، من او را دیدار کردم، گفتم: «ای بنده خدا، خبر چیست؟»
گفت: «مردم را حال نیکوست. امیرالمومنین درگذشت و مردم با یزید بیعت کردند». گفتم: «کدام روز درگذشت؟» گفت: «روزِ جمعه». چون حسن بن علی از دنیا رحلت کرد، شیعیان در عراق به جنبش آمدند و به حسین نامه نوشتند در خلعِ معاویه و بیعت با او. اما او امتناع کرد که «میانِ ما و معاویه پیمان و عقدی است که شکستنِ آن روا نباشد تا مدّتِ آن سرآید و، چون معاویه بمیرد، در این کار باید نگریست».
معاویه به حمام رفت و لاغری تنِ خویش بدید. بگریست که رفتنی شده است و مُشرِف بر امرِ ناگزیر که بر مردمان واقع شود. این ادبیات خواندن گرفت: میبینم که شب و روز
شتابان
میکاهند مرا.
پارهای از تنم را گرفتهاند از من
و پارهای را برایم گذاشتهاند.
ذرّه ذرّه تنم
ناله میزند
و زمینم میزند
بعدِ عمری که سرِپا و سالار بودم».