جهانگیر الماسی با بیان اینکه در اهواز و آبادان با سینما زندگی میکرده است، گفت: من در سینما تاج فیلمها را به زبان انگلیسی میدیدم و در اهواز با سینمای ۸ میلیمتری آشنا شدم.
وی در پاسخ به سوال مجید اسماعیلی مبنی بر اینکه بیشتر علاقه دارد به عنوان بازیگر شناخته شود و یا نویسنده و کارگردان؟ پاسخ داد: به نظر من همه اینها وسیله و ابزار است؛ همه را دوست دارم، اما این را هم میتوانم بگویم گاهی هم پیش آمده که بازیگری را دوست نداشته است و بیشتر معطوف کارگردانی و یا نویسندگی شدهام.
الماسی با بیان اینکه اولین فیلم سینمایی که بازی کرده «هزاردستان» بوده است، گفت: آشنایی من با زنده یاد علی حاتمی بدین شکل بود که من نمایشی بر روی صحنه داشتم و ایشان آمده بود و نقش آفرینی من را دیده بود و بعد محمدمهدی دادگو آمد و از من برای حضور در هزاردستان دعوت کرد.
وی با بیان اینکه یکی از سختترین فیلمهایی که بازی کرده شبح کژدم ساخته کیانوس عیاری بوده است، گفت: البته سختتر از آن کاری بود که با آلمانها بود، زیرا چند مخاطب متفاوت داشت و همچنین سریال کوچک جنگلی. اینها سخت بودند، اما در عین حال لذتبخش هم بودند.
الماسی با اشاره به همکاری خود با سیروس الوند نیز بیان داشت: سیروس الوند برایم یادداشتی نوشته بود با این متن «جهانگیرعزیز تو را میدانم که با خود چه چیزی به سینما میآوری، اما نمیدانم سینما با تو چه خواهد کرد به همین دلیل مواظب خود خود خودت در سینما باش» این حرف بزرگی برای من بود.
وی خاطرنشان کرد: فکر میکنم حداقل ۳۰۰، ۴۰۰ فیلمنامه خواندم تا توانستم در کارنامه کاریام چنین فیلمهایی را داشته باشم. در انتخابهایم خیلی دقت کردم حتی در جاهایی به پول هم نیاز داشتم، اما هیچ وقت نگذاشتم دستمزد و پول دلیل حضورم در فیلمها و سریالها برای نقشآفرینی باشد.
وی در پاسخ به سوال مدیرعامل موزه سینما مبنی بر اینکه چگونه نقشهای خود را معرفی میکند، بیان داشت: از نظر من نار و نی در سینمای ایران یک اتفاق تاریخی بود که جوایز جهانی زیادی را کسب کرد. شبح کژدم را یادم نمیرود، زیرا اولین فیلمی بود که صدابرداری سر صحنه داشت و جرقهای در حوزه صدا در سینمای ایران شد. نمیتوانم شاخصههای دکوپاژ تنوره دیو را نگویم، زیرا نوگرایی در آن است که تا آن زمان در سینمای ایران نبوده است.
الماسی در مورد دیالوگ ماندگار در آثاری که در آنها حضور داشته است، گفت: کوچک جنگلی همه عمر پای چپش میلنگید. هروقت از او میپرسیدند پایت چه شده است میگفت تنها یادگاری است که از آن سالها (جنگ) برایم باقی مانده است و در ادامه جمله خود را اصلاح کرد و گفت تنها یادگاری است که از آزادی برایم باقی مانده است و من هیچ وقت این دیالوگ از خاطرم بیرون نرفته است.
وی در پایان بیان داشت: همه ما در عمرمان گزارشی به هستی میدهیم وهستی آنها را ثبت میکند که حقیقت است و گزارشی که ما میدهیم واقعیت است. گاهی حقیقت با واقعیت خوانش ندارد و منطبق نیست و در چنین شرایطی وای به حال ما.
خروج، سیب و سلما، دایناسور، پشت پرده مه، صنوبر، کمیته مجازات، عشق گمشده، بانی چاو، پایان کودکی، هبوط، آذرخش، لنگرگاه، نار و نی، محموله، ویزا، شبح کژدم، پدربزرگ، تنوره دیو، ریشه در خون و ... از جمله آثاری است که «جهانگیر الماسی» در آنها نقش آفرینی داشته است.