فروردین امسال زن جوانی که گالری تابلوفرش داشت با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش خبر داد. زن جوان در تحقیقات گفت: به همراه یکی از دوستانم گالری تابلوفرش دارم، اما به خاطر مسافرتی که پیش رو داشتم، تصمیم گرفتم ۱۲ تابلوفرش دستباف گرانقیمت را به خانهام بیاورم. از سفر ترکیه که برگشتم، با خانهای بهم ریخته مواجه شدم. گاوصندوق خانهام که حدود ۴ میلیارد تومان دلار و سکه داخلش بود به سرقت رفته بود. ۱۲ تابلو فرش نفیس نیز به همراه دستهچکم را دزدیده بودند.
به دنبال این تماس، تیمی از کارآگاهان پلیس راهی محل سرقت شدند. نخستین موضوعی که نظر مأموران را به خود جلب کرد، در ورودی خانه بود که بدون هیچ تخریبی باز شده بود و این مسأله نشان میداد که سارق با کلید وارد شده است. در تحقیقات اولیه مشخص شد که دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت به خاطر مشکل فنی هیچ تصویری ثبت نکرده بود.
خرید با چکهای برگشتی
در حالی که تحقیقات برای رازگشایی از این سرقت ادامه داشت، زن جوان، بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: بعد از سرقت دستهچک من سارق تمام ۲۵ برگه دسته چک را خرج کرده است. چکهایی که برای خرید موادغذایی، پوشاک و لوازم التحریر و... خرج شده است. در یکی از موارد سارق ۵۰ پرس غذا خریداری کرده بود و در ازای آن یکی از برگههای چک مرا داده بود. حالا از من به خاطر چکهای بلامحل و نبود موجودی حساب شکایت شده است.
کارآگاهان به سراغ مراکز خرید و رستورانهایی رفتند که سارق از آنها خرید کرده بود. دوربینهای مداربسته محلها مورد بازبینی قرار گرفت و تصاویر سارق به دست آمد. گرچه سارق هنگام خرید از ماسک و کلاه استفاده کرده بود، اما زمانی که تصاویر به دست آمده به شاکی نشان داده شد، او هویت سارق را شناسایی کرد.
زن جوان گفت: باورم نمیشود، این مرد همسر سابقم است و فکر کرده اگر صورتش را بپوشاند نمیتوانم او را شناسایی کنم. با شناسایی هویت متهم به دستور بازپرس مصطفی تقیزاده وی بازداشت شد و در حالی به سرقت اعتراف کرد که انگیزهاش را انتقامگیری از همسر سابقش عنوان کرده است. به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت متهم جوان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داده شد.
گفتگو با متهم
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
من و همسرم زندگی خوبی داشتیم، اما وقتی همسرم وضع مالیاش خوب شد از من طلاق گرفت. او را خیلی دوست داشتم و طلاقش ضربه بدی به من زد به همین دلیل به فکر انتقام از او افتادم. همسرم عاشق دلارها و سکههایش بود. او تمام زندگیاش را وقف تابلوفرشهایش کرده بود. میدانستم سرقت این وسایل ضربه بزرگی به او وارد میکند.
چه شد که چکهای او را خرج کردی؟
من نیاز مالی ندارم با چکهایش وسایل خریدم و به نیازمندان و ایتام دادم. تابلوفرشها و طلاها هنوز در خانهام است، اما دلارها را فروختم و برای کارتن خوابها لباس گرم و پتو خریداری کردم.
کلید خانه را داشتی؟
میدانستم همسرم همیشه کلیدهایش را داخل خودرواش میگذارد. یک روز مقابل محل کارش کشیک دادم و با شکستن شیشه خودرو، کلیدها را سرقت کردم.