خانه ای بود در کشور ما
خانه ی عشق نامیده میشد
موی سرسبز یاس سپیدی
پشت دیوار آن دیده میشد
روزی از روزها از کشور ما
مردی از جنس مردم سفر کرد
عبا بر پشت و کفش گلی به پا داشت
از درون کشور ما گذر کرد
ساعتها باغم گذشتند
کشور از سیدابراهیم بی خبر بود
چشمهای صبور و نجیبش
چندساعتی خیره به در بود
تا که یک صبح یک صبح غمگین
بر در کشور ما خیمه بستند
نغمه ی شهادت آمد و از دیوار کشور
شاخه ی یاسها را شکستند
بعد از آن روز دیگر ندیدم
کشورم شاد باشد بخندد
بعد از آن روز دیگر ندیدم
خنده بر لبان عاشقان نقش بندد
ردپای یک عشق در اینجاست
پا به قلبمان آهسته بگذار
وقتی از کشور ما گذر می کنی تو
حرمت رئیس جمهورمان را نگهدار.....
رفت و به جایی بهتر از اینجا سفر کرد
آنجا که از تکرار بیخوابی اثر نیست
از طعن و از تزویر نمرودان خبر نیست
آنجا که بتها خندهی مستی ندارند
نمرودها با فتنه همدستی ندارند
آنجا که ابراهیمها تکریم دارند
بتها سر تسلیم ابراهیم دارند
تا مصر اعلا رفت و آنجا بس عزیز است
در خانهی نمرود از این پس رستخیز است
سید، سفر کردی، نگفتی ناشکیب اند؟
این جمع محرومان که در دنیا غریب اند؟
از آن همه تزویر و تهمت، خسته بودی
آرام بار رفتنت را بسته بودی
سید، به محرومان نگفتی هجرتت را
عزم رحیلت آرزوی رحلتت را
اکنون رها گشتی و دیگر غم نداری
ما را رها کردی، غم ما هم نداری؟
سید به لبخند تو عادت کرده بودیم
تنها به لبخندت قناعت کرده بودیم
رفتی و ما دلتنگ آن لبخند ماندیم
دل را به غم دادیم و بی دلبند ماندیم
از ابراهیم واشقانی فراهانی
خانه ی عشق نامیده میشد
موی سرسبز یاس سپیدی
پشت دیوار آن دیده میشد
روزی از روزها از کشور ما
مردی از جنس مردم سفر کرد
عبا بر پشت و کفش گلی به پا داشت
از درون کشور ما گذر کرد
ساعتها باغم گذشتند
کشور از سیدابراهیم بی خبر بود
چشمهای صبور و نجیبش
چندساعتی خیره به در بود
تا که یک صبح یک صبح غمگین
بر در کشور ما خیمه بستند
نغمه ی شهادت آمد و از دیوار کشور
شاخه ی یاسها را شکستند
بعد از آن روز دیگر ندیدم
کشورم شاد باشد بخندد
بعد از آن روز دیگر ندیدم
خنده بر لبان عاشقان نقش بندد
ردپای یک عشق در اینجاست
پا به قلبمان آهسته بگذار
وقتی از کشور ما گذر می کنی تو
حرمت رئیس جمهورمان را نگهدار.....
آری، مردم در ۶ کلاس فهم درمانده اند
درد خدمت به خلق خدا کجا!؟
مکتب و مدرک بی درک کجا!؟
ره عاقبت به خیری، شهادت است
این ضمانت ز رضا به خادم است
کم افتخاری نیست خادم الرضا بودن
آغوش امن رضا و در پناه او بودن
عدد هشت قداست ایران است
هشت دَر بهشت در ایران است
ما مقلدان خمینی رهمان آشکار است
شهادت افتخار رئیسان خدمت است
خون ها پای این انقلاب سرازیر شد
تا تنه ی این درخت عشق تناور شد
روح تمام شهیدان شاد و یادشان جاوید
رفیقی چو سلیمانی، نامت را کند جاوید
تقدیم به هشتمین رئیس جمهور «شهید جمهور» منتخب مردم شریف ایران
شاعر حامد عقیلی