ایران آماده یک برنامه انتقام بازدارنده علیه رژیم صهیونیستی می‌شود در شرایطی که برنامه‌های بلندمدت آن رژیم صهیونیستی را دچار انزوا و فروپاشی این رژیم را قطعی کرده است.

از جمله موضوعات داغ این روزهای فضای مجازی که حالا سرریز آن به بدنه افکار عمومی نیز رسیده، این است که در پی ترور فرماندهان و مقامات ایرانی در سال‌های اخیر بویژه پس از عملیات ۷ اکتبر گروه‌های مقاومت در سرزمین‌های اشغالی، جمهوری اسلامی ایران دست به چه نوع کنش بازدارنده‌ای ‌زده است.

این پرسش از آنجا شکل گرفته که جامعه احساس می‌کند مساله ترور‌ها پایان نیافته است. به نظر می‌رسد امروز برخلاف گذشته جامعه ایرانی احساس نیاز می‌کند که از نوع کنش فرماندهان نظامی در منطقه علیه رژیم صهیونیستی آگاه شود، اما پیش از یافتن پاسخ برای این سوال مهم، موضوعی برجسته وجود دارد و آن اینکه آگاهی از سلسله اقدامات بازدارنده ایران علیه تحرکات تروریستی رژیم صهیونیستی از چه زمانی برای مردم کشورمان دارای اهمیت شد؟ یعنی اساسا مردم ایران از چه زمانی احساس کردند دشمنی رژیم صهیونیستی با آنها جدی است و در صورتی که اقدامی نشود، وضعیت وخیم‌تر خواهد شد. 

* مسیر پرچالش ایران برای تثبیت حضور منطقه‌ای

برای درک این مهم لازم است ۲ دهه به گذشته برگردیم. مهر سال ۱۳۸۵ بود که چند گروه مسلح عضو القاعده با یکدیگر ائتلافی تحت عنوان «قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین» در عراق تشکیل دادند و ابوعمر البغدادی به عنوان نخستین رهبر آن منصوب شد. این ائتلاف وظیفه رهبری پروژه «دولت اسلامی» آمریکا برای تشکیل خاورمیانه جدید را پیگیری می‌کرد. آن روز‌ها تحولات در لبنان متفاوت رقم می‌خورد و تیر ۱۳۸۵ جنوب لبنان صحنه درگیری شده بود؛ جنگی تمام‌عیار که تا مرداد ادامه داشت و به جنگ ۳۳ روزه معروف شد. ۳ سال بعد یعنی سال ۸۸ وضع متفاوتی در ایران رقم خورد. جریانی ناکام در انتخابات، شهر‌ها و خیابان‌ها را عرصه آشوب قرار داد و برای نخستین بار صدای شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» در ایران شنیده شد تا اینکه به شعار اصلی فتنه‌گران تبدیل شد.

هرچند در همان سال با حضور مردم در صحنه، فتنه پایان یافت، اما خط عقب‌نشینی ایران در منطقه و محدود و محصور ماندن پشت مرز‌های جغرافیایی به گفتمان اصلی جریانی مبدل شد که بعد‌ها رژیم صهیونیستی آنها را سرمایه خود در ایران دانست. در آن زمان فشار بسیاری از سوی رسانه‌ها بر نیرو‌های منطقه‌ای ایران وارد می‌شد که چرا در منطقه حضور دارند و از گروه‌های مقاومت غزه حمایت می‌کنند. در آن سال‌ها به شکل امروزی ایران وارد درگیری با گروهک‌های تروریستی که چندصد کیلومتر با ایران فاصله دارند نشده بود، یا اگر در حال مبارزه با تروریست‌ها بود، چندان رسانه‌ای نمی‌شد.

۲ سال بعد -سال ۹۰- وضعیت سوریه متلاطم و ده‌ها گروه تروریستی در منطقه ظاهر شدند و ایران در آن سال‌ها در سوریه حاضر شد، اما کمتر روایتی از حضور ایران در منطقه گفته می‌شد. آن زمان کمتر کسی مطلع بود که گسترش هماهنگی‌های اطلاعاتی و همکاری‌های عملیاتی میان تروریست‌های منطقه قنیطره و رژیم صهیونیستی، رخنه‌های امنیتی در جنوب سوریه ایجاد کرده است. همان زمان روزنامه هاآرتص درباره وضعیت شکل‌گرفته نوشت: «اسرائیل به این گروه (جبهه النصره) که در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دارد، کمک می‌کند و از آن کمک‌های متقابل نیز دریافت می‌دارد. نگاهی به پایگاه‌های اینترنتی شورشیان سوریه برملا می‌سازد که جنگجویان ضد اسد در منطقه سوریِ بلندی‌های جولان اطلاعات محرمانه را دائماً به اسرائیل منتقل و در مقابل، از اسرائیل کمک‌های تسلیحاتی و آموزش نظامی دریافت می‌کنند، همچنین گفته می‌شود اسرائیل مجروحان شورشیان سوریه را در بیمارستان‌های صحرایی خود درمان می‌کند.

یکی از پایگاه‌های اینترنتی شورشیان اعلام کرد اسرائیل با کمک شورشیان ضددولتی سوریه در منطقه بلندی‌های جولان متعلق به سوریه، در حال تشکیل نیرویی مشابه فالانژ‌های سابق لبنانی است که از متحدان اسرائیل در درون لبنان بودند... اسرائیل این گروه‌های شورشی را لزوما خطری برای خود تلقی نمی‌کند. شورشیان نیز اسرائیل را وسیله‌ای برای حفاظت از خود در برابر نیرو‌های اسد می‌دانند». نخستین مستشار ایرانی دی ۱۳۹۰ در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید؛ کمی بعد واژه‌هایی، چون «مدافعان اسد»، «حقوق بالا» و... در تداوم خط عقب‌نشینی ایران از منطقه داغ شد.

فروردین سال ۱۳۹۲، ابوبکر البغدادی (جانشین ابوعمر البغدادی پس از هلاکت وی) در پیامی صوتی اعلام کرد گروه جبهه النصره به عنوان شاخه‌ای از دولت عراق اسلامی به این گروه پیوسته و از این پس سازمان تحت امر دولت اسلامی عراق و شام است. آن سال‌ها چندان ابعاد مساله برای جامعه روشن نبود تا اینکه ۲۹ دی ۱۳۹۳ سپاه پاسداران در اطلاعیه‌ای از شهادت سردار محمدعلی الله‌دادی در جغرافیای مقاومت اسلامی و در دفاع از حرم خبر داد. وی از نخستین فرماندهان ارشد ایرانی حاضر در سوریه بود که توسط ارتش تروریستی صهیونیستی به شهادت رسید. بالگرد رژیم صهیونیستی در حالی خودروی فرمانده ایرانی را هدف قرار داد که ارتباط این رژیم با تروریست‌های سوریه کاملا آشکار شده بود.

در نخستین روز‌ها پس از این اقدام تروریستی، روزنامه صهیونیستی اورشلیم پست در تحلیل این حمله نوشت: «حزب‌الله و ایران به‌راحتی شهادت نیرو‌های نظامی خود را فراموش نخواهند کرد چرا که آنها عدم مقابله به مثل را به مثابه ضعف خود در برابر دشمن در نظر خواهند گرفت». همان زمان سردار محمدعلی جعفری، فرمانده وقت کل سپاه در بیانیه‌ای اعلام کرد: «امروز همه جوانان، در جهان اسلام جهاد مغنیه‌اند و همه پاسداران انقلاب اسلامی الله‌دادی. این شهادت‌ها ثابت کرد ما نباید از جهاد فاصله بگیریم؛ صهیونیست‌ها باید منتظر صاعقه‌های ویرانگر باشند، آنها در گذشته ظهور خشم ما را دیده‌اند». این بیانیه جزو نخستین وعده‌های انتقام ایرانی‌ها بود. یک روز پس از بیانیه سردار جعفری، ژنرال ارتش رژیم صهیونیستی نزدیک به کابینه بنیامین نتانیاهو ضمن ابراز بی‌اطلاعی از حضور سردار ایرانی در قنیطره سوریه گفت: «اگر ترور فرماندهان حزب‌الله سود خالص باشد، ترور سردار ایرانی به ضرر ماست، زیرا منجر به تنش و تحریکات بیشتر می‌شود و انتظار پاسخ حتمی به این حمله می‌رود، اما کسی شکل و سطح آن را نمی‌داند».

فشار‌ها به حضور منطقه‌ای ایران در آن زمان به‌گونه‌ای بود که کمتر کسی به تحولات منطقه‌ای و رویداد‌های در حال شکل‌گیری توجه می‌کرد. در منطقه رویداد‌هایی در جریان بود که حتی امروز نیز ابعاد مختلف آن برای بسیاری از مردم ایران مبهم و باز نشده است. هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود - انتخاب‌های سخت - درباره بازی واشنگتن با کارت خودساخته داعش می‌نویسد: «ما در جنگ عراق، سوریه و لیبی شرکت کردیم و همه چیز خوب بود، اما به یکباره انقلاب سی‌ام ژوئن در مصر علیه دولت اخوان‌المسلمین روی داد و همه چیز در مدت ۷۲ ساعت تغییر کرد. ما با اخوان‌المسلمین در مصر توافق کرده بودیم دولت اسلامی (داعش) در سینا تشکیل شود. قرار بود بخشی از سینا به حماس و بخش دیگر آن به اسرائیل واگذار شود و حلایب و شلاتین به سودان ملحق شود و دولت مصر مرز‌ها با لیبی را در منطقه السلوم باز کند. قرار بود ما در روز پنجم ماه ژوئیه سال ۲۰۱۳ در نشستی با دوستان اروپایی خود دولت اسلامی (داعش) را به رسمیت بشناسیم. من به ۱۱۲ کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی (داعش) بلافاصله پس از تشکیل آن توضیح دهم، اما به یکباره همه چیز در برابر چشمان ما فرو ریخت». آبان سال ۱۳۹۶ بود که فرمانده نیروی قدس سپاه سردار شهید قاسم سلیمانی در پیامی محضر مقام معظم رهبری با اعلام پایان سیطره شجره خبیثه داعش، رهبری حکیمانه ایشان و پایداری ملت، دولت، ارتش و نیرو‌های مردمی عراق و سوریه و مجاهدان و شهدای مدافع حرم از دیگر کشور‌های اسلامی را عامل پیروزی جبهه مقاومت دانست. آن روز‌ها دیگر کسی نگران حضور ایران در منطقه نبود و در افکار عمومی حضور منطقه‌ای ایران یک الزام محسوب می‌شد.

* پایان رژیم صهیونیستی؛ روند یا نقطه

حال می‌توان به سوال نخست بازگشت، با علم به اینکه حضور منطقه‌ای ایران ۲ بعد اساسی را طی کرد؛ نخست اینکه حضور منطقه‌ای خود را تثبیت و سپس در افکار عمومی ایران تحت هجمه رسانه‌ای داخلی و خارجی، الزام حضور خود را نهادینه کرد.

یک دهه پیش که رژیم صهیونیستی اقدام به ترور مستقیم فرمانده ارشد نظامی ایرانی کرد، یک خط تحلیلی مهم پیرامون این اقدام تروریستی عنوان می‌شد، اینکه نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای فرافکنی بحران‌های داخلی بویژه در آستانه نزدیک‌شدن به انتخابات کنست این حمله را انجام داده است، همان‌طور که سال ۲۰۱۲ نیز به دلیل اهداف انتخاباتی دست به چنین اقدامی زده بود. یعنی در آن زمان رژیم صهیونیستی به دنبال این اقدام خواهان ارائه «چهره‌ای مقتدر و امنیت‌زا» از خود به یهودیان منطقه بود، لذا نخستین ارزیابی‌ها از ترور‌های هدفمند ۲ دهه اخیر رژیم صهیونیستی علیه گروه‌های مقاومت، نشان‌دهنده راهبرد این رژیم برای عبور از شرایط بحران است. حال ۱۰ سال پس از ترور سردار محمدعلی الله‌دادی، هفته گذشته کنسولگری ایران در دمشق مورد حمله تروریستی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. پیش از آن نیز شاهد ترور‌های مختلفی از سوی این رژیم بودیم. بر اساس گزارش‌ها از زمان آغاز عملیات توفان الاقصی ۱۸ مستشار ایرانی توسط رژیم صهیونیستی ترور شده و به شهادت رسیده‌اند. 

* در یک دهه گذشته رژیم صهیونیستی در چه وضعیتی قرار داشت؟

۱- بحران داخلی اسرائیل: نخستین شرایطی که ایران توانست با حمایت از گروه‌های مقاومت برای رژیم صهیونیستی رقم بزند، ایجاد جنگ داخلی در رژیم صهیونیستی است؛ بحرانی که اسرائیل برای خروج از آن نیز دارای بحران است.

۲- تشکیل گروه‌های مقاومت در مناطق اشغالی: حمله‌های مسلحانه با سلاح گرم و سرد در نقاط مختلف رژیم صهیونیستی به طور فزاینده و هدفمند افزایش یافته است.

۳- ایجاد پایگاه مقاومت در نزدیکی جولان: حضور ایران در سوریه این فرصت را برای فرماندهان ایرانی ایجاد کرد تا بتواند پایگاه‌های استراتژیک و تاکتیکی لازم را برای مقابله با تحرکات رژیم صهیونیستی در نزدیکی جولان اشغالی ایجاد کنند. ایران از زمان حضور در سوریه به دنبال گشایش جبهه جدید و مستحکم از سوی بلندی‌های جولان بوده است.

۴- قرار گرفتن در جنگ: یکی از موضوعاتی که افکار عمومی از ایران مطالبه می‌کرد این بود که چرا در شرایط نسل‌کشی مردم فلسطین، ایران در این مساله دخالت نمی‌کند. هرچند هیچ عقل سلیمی دعوت به جنگ نمی‌کند، اما شهادت ۱۸ مستشار ایرانی پس از توفان الاقصی نشان می‌دهد ایران در وسط میدان جنگ حضور یافته و در حال دفاع از مردم فلسطین است؛ موضوعی که به نظر می‌رسد روشن شدن ابعاد آن حداقل یک دهه زمان لازم دارد.

در نهایت باید گفت ایران آماده یک برنامه انتقام بازدارنده علیه رژیم صهیونیستی می‌شود در شرایطی که برنامه‌های بلندمدت آن رژیم صهیونیستی را دچار انزوا و فروپاشی این رژیم را قطعی کرده است.

منبع: وطن امروز

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۹ ۲۰ فروردين ۱۴۰۳
حضور پر چالش بخاطر نداشتن سیاست درست بوده اگر افراد کاردان و باسیاست دخیل بودند جایگاه کشور سریعتر و با هزینه بسیار پایین تر بدست آمده بود ضمن اینکه عموم نیز از مشکلات کمتری رنج می بردند حالا کارنامه کسی جایی نمیره بو قت خودش میره تو مشت
Canada
ناشناس
۰۹:۳۷ ۲۰ فروردين ۱۴۰۳
?????????
United States of America
ناشناس
۰۹:۳۵ ۲۰ فروردين ۱۴۰۳
عالى است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۴ ۲۰ فروردين ۱۴۰۳
با شعار و خط و نشون کشیدن