حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد آثار ناشی از گناه کردن بیان کرد: در خصوص داستان مرد گِل خوار و عطار قند فروش باید گفت که مولوی در دفتر چهارم مثنوی داستانی به نثر میآورد و بسیار آموزنده است:
فردی دچار بیماری گِلخواری بود و، چون چشمش به گِل میافتاد، اراده اش سست میشد و شروع به خوردن آن مینمود.
وی روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزنکِشی استفاده میکرد.
عطار به مرد گفت: من از گِل به عنوان سنگِ ترازو استفاده میکنم. برای تو مشکلی نیست؟
مرد گفت: من قند میخواهم و برایم فرق نمیکند از چه چیزی برای وزنکِشی استفاده کنی. در همین هنگام مرد در دل خود میگفت: چه بهتر از این! سنگ به چه دردی میخورد برای من گِل از طلا با ارزشتر است. اگر سنگ نداری و گِل به جای آن میگذاری باعث خوشحالی من است.
عطار به جای سنگ در یک کفهی ترازو، گِل گذاشت و برای شکستن قند به انتهای مغازه رفت. در همین اثنا، مرد گِل خوار دزدکی شروع به خوردن از گِلی که در کفهی ترازو بود کرد. او تند تند میخورد و میترسید مبادا عطار متوجه ماجرا شود.
عطار زیرچشمی متوجهی گِل خوردن مشتری شد ولی به روی خودش نیاورد. بلکه به بهانه پیدا کردن تیشه قند شکنی خود را معطل میکرد.
عطار در دل خود میگفت: تا میتوانی از آن گل بخور. چون هر چقدر از آن میدزدی در واقع از خودت میدزدی! تو به خاطر حماقتت میترسی که من متوجه دزدیت بشوم. در حالیکه من از این میترسم که تو کمتر گل بخوری! تا میتوانی گل بخور. تو فکر میکنی من احمق هستم؟، نه!، این طور نیست. بلکه هنگامی که در پایان کار، مقدار قندت را دیدی، خواهی فهمید که چه کسی احمق و چه کسی عاقل است!
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: سپس، مولوی میگوید انسانی که از فرصتها استفاده میکند تا مرتکب گناه شود، بسیار به این فرد شبیه است. تصور میکند که با انجام دادن گناه از فرصتها استفاده کرده، اما در حقیقت گناهان و سیئاتی که از آنها نهی شده است به مصلحت او نیست و سبب گمراهی شخصی یا اجتماعی فرد میشود.
نکته مهمی از این داستان که بنده میخواهم به آن اشاره کنم این که روحانیت و علما و دلسوزان به ایشان میگویند: گناه نکنید به خاطر این است که گناه، روح و صفای روح انسان را متلاشی میکند ولی بنا بر این داستان که شنیدیم باید گفت:گناه هم به جسم کار دارد و هم به روح انسان و دقیقاً مانند این فردی است که گِل خوار بود، او هم در آخر داستان قند کمی از قند فروش دریافت کرده است و هم اینکه با خوردن گِل حتماً دچار امراض و بیماریهایی خواهد شد.
برای تفسیر کامل این حرف بر سر سفره رهبری، حضرت آیتالله خامنهای مینشینیم تا از ایشان کسب فیض کنیم.
از بین رفتن صفای درونی انسان به خاطر گناه
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی گفت: گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میکنند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند. گناه، آن جنبه معنویتی را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت میاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک میکند.
گناه فقط به روح ضرر نمیزند بلکه موفقیت دنیوی را از ما میگیرد
این کارشناس مذهبی ادامه داد: گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبه معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار میآورند. بسیاری از میدانهای تحرک بشری وجود دارند که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارند؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟
گناه عاملی برای عدم موفقیت در جنگ اُحد
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذ ناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و به طرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا به وجود آمد.
در سوره آل عمران میفرماید:
«إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَلیمٌ
کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است».
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: عدم موفقیت در جنگ احد به خاطر گناهان گذشته بود. یعنی این که دیدید عدّهای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله اینها از قبل زمینه سازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند؛ در جبهه نظامی، در جبهه سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانی که توبه نصوح و استغفار حقیقی از آنها حاصل نشده باشد.
این کارشناس مذهبی با اشاره به دو پیامد گناه افزود: گناهانی که انسان انجام میدهد، این تخلّفهای گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمع ورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهای موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان میگذارد:
پیامد معنوی
یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت میاندازد، از نورانیت خارج میکند؛ معنویت را در انسان ضعیف میکند و راه رحمت الهی را بر انسان میبندد.
عدم موفقیت در امور دنیایی
اثر دیگر این است که در صحنه مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را میگیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمی آورد. البته گاهی ممکن است عاملهای دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فی نفسه اثرش این است.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی در پاسخ به این سوال که در مقابل گناه از خدا چه بخواهیم؟ افزود: شما با گناهی که مرتکب میشوید، مثل این است که زخمی به بدن خودتان زده و میکروبی را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیماری اجتناب ناپذیر است. اگر میخواهید اثر این زخم و این بیماری و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خدای متعال بابی باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خدای متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده است. بنابراین، از خدا باید مغفرت را بخواهید.