کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» به قلم محمدرضا سرشار و از سوی انتشارات سوره مهر درباره زندگی و سیره پیامبر اسلام (ص) در قالب داستانی و به لحن شاعرانه نگاشته شده است.
این کتاب حاصل تحقیقات سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر اسلام (ص) است. این اثر پس از چاپ به صورت کتاب در دو قالب ویژه نوجوانان و بزرگسالان موفق به دریافت جوایز معتبری از سوی جشنوارههای کشوری شد، که میتوان به اثر برگزیده دومین جشنواره قصههای قرآنی، پیامبران و ائمه مربوط به بررسی کتابهای ۱۰ سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴ اشاره کرد.
در کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» گرچه نویسنده در پرداخت به سیره و زندگی حضرت محمد (ص) به منابع تاریخی استناد کرده، اما بهرهگیری وی از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیتهای فرعی و توصیف مکانها و اشیاء به وضوح مشهود است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «شب دراز شبی بود آن شب؛ هر لحظه ساعتی خورشید انگار در چاه خاور عرق گشته و در آنجا مانده بود و سرِ بر دمیدن نداشت. گاه تب میآمد و چونان کورهای سرخ، تنِ رنجورِ آمنه را میگداخت و عرق همچون جویهایی باریک از آب از روزنههای تن او به در میجست. در این حال، نفسش به شماره میافتاد؛ چندان که میپنداشت هوایی برای تنفس نیست. آنگاه روانداز را به یک سو میافکند و میکوشید تا از جای برخیزد و خویشتن را به بیرون رساند. لیک، دستان و پاهایش آن توان را نداشتند، که در این خواسته بدو یاری رسانند. پس تا کودکش و برکه بیدار نشوند، ناتوان از هر کار، افتاده بر بستر لب به دندان میگزید و بیصدا میگریست».