همیشه موضوع خون آشام ما را به یاد ژانر وحشت سینما و نوشتههای ترسناک «بِرام اِستوکر» (Bram Stoker)، متوفای ۱۹۱۲ میلادی و قصۀ دراکولا میاندازد.
اما این بار میخواهیم این حس وحشت و ترس را از خلال سفرنامۀ ارزشمند اِبن بَطوطَه (م. ۷۷۹ق.)، سیاح و جهانگرد نامی مسلمان در بخشی از سفر خود به شهر پروان کشور هندوستان قدیم، تقدیم شما نماییم. البته این شهر، در زمانی که ابن بطوطه در قرن هشتم هجری به آنجا رفته، شهری مسلمان نشین بوده است. او در زمینۀ بحث اصلی ما، گزارشی را از مردم محلی و شاهدان ماجرا نقل میکند که ارزش اندیشیدن و القای ترس و وحشت در آدمی دارد.
او در این رابطه نوشته است؛ «یکی از ساکنان این شهر (پَروان) به من یادآور شد، شب ها، درّندهای داخل شهر میشود، در حالی که دروازۀ شهر بسته است و تعداد زیادی از مردمان شهر، توسط این درنده به قتل رسیده اند و مردم در حیرت هستند که آن درنده از کجا وارد شهر میشود؟!
ابن بطوطه در ادامه گوید:به من خبر داد «محمد تَوفیری» از ساکنان آن شهر که او همسایۀ من در مدت اقامتم در آنجا بود و گفت: شبی، آن درنده وارد خانۀ من شد و کودکی را رُبود و به من (ابن بطوطه) شخصی غیر از او نیز خبر داد که عدهای در مراسم عروسی بودند یکی از آنها به جهت حاجتی از آنجا خارج میشود و آن درنده، او را میرُباید و سپس، آنها در جست و جوی او میروند و جنازه اش را در بازار پیدا میکنند، به صورتی که آن درنده، خون او را نوشیده، ولی گوشت تن او را رها نموده بود و اهل آنجاگفتند که آن درنده خون آشام با همۀ طعمهها و قربانیهای خود این گونه رفتار میکند!
و عجیب آن که بعضی عقیده داشتند که این عمل، کار «جانور» نیست بلکه کار آدمیزاد و جادوگری از طبقۀ «جوکی» (مرتاضان هندی) است که چنین قابلیتی دارد که به شکل و شمایل درنده ظاهر میشود؛ ولی من این نظر را باور نکردم در حالی که عدهای چنین میگفتند.»
انتشار این خبر دلیل بر تایید محتوای آن نبوده و صرفا از تابناک بازنشر شده است.
منبع: تابناک باتو