حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری با اشاره به عنوان «جبهههای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی»، اهمیت آن و نقش و وظایف هر کدام از ما در این جبههها در توضیح نخستین نکته گفت: آن روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، یعنی بیست و دوم بهمن ماه ۱۳۵۷، جهان در دو قطب و بلوک رو در روی هم، دسته بندی میشد؛ نخست، قطب کاپیتالیسم غرب شامل سرمایهداری و مالکیت خصوصی، به رهبری ایالات متحده آمریکا که بلوک غرب را تشکیل میداد و دوم، قطب سوسیالیسم شرق شامل سرمایهداری و مالکیت دولتی، به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که تحت عنوان بلوک شرق از آن یاد میشود.
تولیت حرم مطهر تصریح کرد: یکی از شعارهای اصلی انقلاب، «نه شرقی، نه غربی» بود، یعنی کشوری مستقل در جهان. باید دقت داشت که مراد از شرق و بلوک شرق، شرق جغرافیایی نیست، بلکه آن حاکمیت سوسیالیسم، کمونیسم و نظامهای تکحزبی و الحاق به پیمان ورشو مد نظر است که اکنون هیچکدام از اینها وجود خارجی ندارد. انقلاب، نه به غرب و نه به شرق، وابسته نبود.
او ادامه داد: امام خمینی (ره) با قاطعیت به طور همزمان، هم علیه صهیونیسم بین الملل که تحت سیطره آمریکا در منطقه درحال شکلگیری بود، بیانیه صادر میکرد و هم علیه اتحاد جماهیر شوروی و ارتش سرخ که افغانستان را اشغال کرده بودند، سخن میراند. لحن ایشان هم یکی بود و از همان ابتدا و از سال ۱۳۴۲ با صدای بلند اعلام میکرد که آمریکا و شوروی هر کدام از دیگری بدتر و خبیثتر هستند. تا آخرین روز نظر امام (ره) همین گونه بود. پیش از آن، اگر انقلاب و کودتایی در دنیا صورت میگرفت، چنین بود که به طور مثال یک کشور را از سلطه غرب خارج کرده و ملحق به بلوک شرق میکردند؛ اما آن انقلابی که نه به غرب و نه به شرق وابسته بود، و یک انقلاب مستقل بود، انقلاب اسلامی ایران بود، که یک کشور بسیار مهم را از زیر سلطه آمریکا بیرون کشید و به شوروی نیز ملحق نکرد، بلکه همزمان که از سلطه آمریکا خارج شد، در مقابل شوروی نیز قرار گرفت.
او در ادامه به سخنی از مقام معظم رهبری در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی بر قطبهای معمول جهان با پیروزی انقلاب گفت: رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در آغاز بیانیه گام دوم فرمودند: «انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد.». این نکته به ما یادآوری کرد که پیش از انقلاب اسلامی در کجای جهان بودهایم و اکنون در کجای جهان ایستادهایم. همچنین امام (ره) نیز پیشبینی کرده بودند و در نامهای خطاب به گورباچوف نوشته بودند: «جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد...»
کلانتری، در توضیح دومین نکته پیرامون «جبهههای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی» گفت: خروج ایران از سیطره و سلطه غرب قطعاً یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی بوده است. پس از بررسی ماهیت انقلاب اسلامی، یکی از ستونهای اصلی و یکی از اهداف اصلی انقلاب، مقابله با آمریکا بوده است.
او ادامه داد: یکی از عوامل اصلی حرکت مردم ایران در انقلاب اسلامی، سلطهگری آمریکا در ایران بود و مردم برای مقابله با این سلطهگری حرکت کردند. این مسأله در فرمایشات امام راحل (ره)، در فرمایشات رهبران بزرگی که در این انقلاب نقش آفرینی کردند و همچنین در مواضع گروهها و تشکلها و احزاب سیاسی که در این انقلاب حضور فعال داشتند، قابل مشاهده است.
کلانتری بیان کرد: در سخنان امام (ره) به آیاتی از قرآن تمسک میشود که بیانگر مقابله با استکبار است. انقلاب ما بر اساس این آیات شکل گرفت؛ بنابراین یکی از اهداف اصلی این انقلاب، بیرون کشیدن کشور از زیر سلطه آمریکا بود که همان مقابله با آمریکا است. این بیرون کشیدن نه تنها از زیر سلطه آمریکا بود، بلکه کشور ما در مقابل آمریکا قرار گرفت.
او با بیان اینکه آمریکایی ها، پیش از انقلاب، یک سلطه و نفوذ همه جانبه در تمام مراکز و زوایای مهم کشور داشتند، گفت: با وقوع انقلاب اسلامی ایران، یک نوع تقابل جدید به وجود آمد که معمار کبیر انقلاب اسلامی، چندین تعبیر از این تقابل دارند، از جمله؛ «تقابل اسلام ناب با استکبار»، «تقابل مستضعفان جهان با مستکبران جهان»، «تقابل اسلام ناب محمدی (ص) با اسلام آمریکایی»، «تقابل کوخ نشینان جهان با کاخ نشینان جهان» و «تقابل پابرهنگان جهان با مستکبران جهان». به لحاظ ادبیات سیاسی این تعابیر از ابداعات امام (ره) و انقلاب بود.
تولیت حرم مطهر گفت: این تعابیر در ادبیات سیاسی جهان دارای اهمیت است تا چشمهای نظارهگری که انقلاب را با حساسیت زیر نظر دارد، متوجه ماهیت این انقلاب بشوند. هر کدام از این تعابیر برای جمع بزرگی از مردم جهان دارای مفهوم خاصی است و امام (ره) با همین ادبیات، توجه مردم جهان را به انقلاب اسلامی و ماهیت و عظمت آن، جلب کرد؛ بنابراین انقلاب اسلامی، کشور ایران را نه فقط از زیر سلطه استکبار بیرون کشید، بلکه آن را در تقابل جدی با استکبار قرار داد. مسئله، صدو هشتاد درجه دگرگون شد و "جزیره ثبات" و "ژاندارم منطقه" برای آمریکا به یکباره عکس شد. آمریکا و نظام سلطه در کشور ما متزلزل شد. تمام این امکانات و منابع عظیم کشور، استعدادها و توانمندیها، در مقابل آمریکا و کاخ سفید قرار گرفت.
کلانتری، در توضیح نکته سوم پیرامون «جبهههای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی» گفت: تقابل همه جانبه انقلاب اسلامی با غرب از ۴۵ سال پیش تا امروز، عملاً و رسماً به شکل گیری جبهههایی از کار و زار انجامیده است. آرام آرام، جبهههای تمام عیار در مقابل هم شکل گرفته است. «جبهههای فرهنگی، سیاسی» از اصلیترین و مهمترین این جبهه هاست. آمریکاییها از جمله کشورهایی بودند که از همان ابتدا، جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختند. اما با مطالعه و بررسی مشخص میشود که اینها، گام به گام عقبنشینی کردند. هم نظام سلطنتی، هم سلطنت خاندان پهلوی، هم ژاندارم منطقه بودن، هم جزیره ثبات برای آمریکا بودن؛ همه را جدی میگرفتند، و وقتی که هر کدام میسر نمیشد، کوتاه آمده و عقبنشینی میکردند. پذیرفتند که محمدرضا برود، ولی نظام سلطنتی پابرجا باشد و کشور مانند سابق بماند. با رأی انبوه ۹۸ درصدیِ جمهوری اسلامی، از نظام سلطنتی هم عقبنشینی کردند. جمهوری اسلامی را پذیرفتند، ولی میخواستند که سفارتشان در قلب تهران بماند، تا جاسوسانشان همچنان فعالیت کنند و سایر امکانات هم در اختیارشان باشد. اما ملت ایران همین مقدار را نیز نپذیرفتند و لذا از آن هم عقبنشینی کردند. پس از آن جنگ هشت ساله را به ایران تحمیل کردند، جنگی که آمریکا و شوروی با همه اقمار خود، از صدام حمایت میکردند. آنها با جنگ هم به هدف خود نرسیدند و آرام آرام، چندین جبهه مهم بین اسلام ناب و استکبار جهانی تشکیل شد.
او ادامه داد: عبارت جبهه را مقام معظم رهبری به کار بردند و مفهوم آن این است که، مجموعهای از امکانات در کنار هم و در مقابل جریانی که در روبه رو است، قرار گیرد. به عبارتی زمانیکه نیروی پیاده، تکتیرانداز، تیربارچی، آرپیجیزن، توپخانه، هواپیماهای جنگنده و هلیکوپتر جنگی و... وقتی در کنار هم قرار میگیرند، جبهه تشکیل میشود. در جبهه، صدها رقم کار بهصورت پیوسته و با یکدیگر برای یک هدف فعالیت میکنند. انقلاب اسلامی در تقابل با غرب، چندین جبهه را رو بهروی غرب قرار داد و غرب نیز چندین جبهه را در مقابل ما قرار داده است.
کلانتری با بیان اینکه در جبهههای اقتصادی، یک جنگ تمام عیار اقتصادی میان ایران و استکبار جهانی شکل گرفته است، گفت: همچنین یک جنگ تمام عیار اعتقادی میان اسلام ناب و استکبار جهانی وجود دارد. قرآن در آیه ۵ سوره مبارکه قصص میفرماید: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»، «ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم». استضعاف در برابر استکبار قرار دارد. این استضعاف به معنای انسانهای گرسنه نیست، بلکه به کسانی اشاره دارد که با زور مجبور شدند ضعیف شوند، یعنی با فشار دشمن و مستکباران جهان ضعیف شدهاند. در حال حاضر جنگ رسانهای نیز وجود دارد و صدها شبکه معاند در آن طرف دیده میشود. البته از این سو نیز امواجی فرستاده میشود و دهها شبکه رادیویی، تلوزیونی، اینترنتی و سایبری، اصول و ارزشهای انقلاب را به آن سو پمپاژ میکنند، که گاهی آثار آن مشهود است؛ همانگونه که آثار فعالیت آنان در اینجا، قابل مشاهده است. در ایران بعضی افراد، در نعمتهای انقلاب اسلامی غوطهورند، لکن به سبک آمریکایی سخن میگویند، فکر میکنند و موضع میگیرند، گویا برای این امر تربیت شده و مزایا دریافت میکنند. امواج از هر دو سو فرستاده میشود؛ لذا زمانیکه سردار سلیمانی به شهادت میرسد، در آمریکا عدهای تصویر او را بالا میبرند، که این امر در نتیجه امواج ارسالی است. تشکیل جبههها بدین صورت است که گاهی امواجی در قلب اروپا اثرگذار میشود. در جبهههای سیاسی گاهی یک جریان، دقیقاً شعار لیبرال دموکراسی غرب را در خیابانهای تهران تبلیغ میکند. به عبارتی در مرکزی که امالقرای جهان اسلام است و هزاران شهید برای برافراشتن اسلام ناب تقدیم کرده است، شعارهای دشمن را سر میدهد. یکمرتبه رهنمودی که بنگاه غربی به هدف براندازی طراحی کرده است را پیش میگیرد، رنگی را بهعنوان نماد خود که مصداقی از انقلابهای رنگی است، انتخاب میکند. کتاب، مقاله، همایش و نشست را در تجلیل از جریانات غربی و لیبرال دموکراسی غرب به راه میاندازد؛ یعنی این افراد در اینجا هستند، اما در جبهه غرب فعالیت میکنند. این طرف جبهه نیز، رزمندگان، شبانهروز زحمت میکشند و با تمام توان تلاش میکنند.
او اظهار کرد: جنگ فرهنگی نیز در جبهههای مقابله با استکبار انجام میشود. در جبهههای امنیتی نیز به ناگاه چند ده سرویس جاسوسیِ بلوک استکبار با همه توان، فتنهای را رقم میزنند. البته جبهه اینسو نیز، با تمام قوای امنیتی در مقابل آن ایستادگی میکند. بیانیهای که وزارت اطلاعات صادر میکند مبنی بر اینکه در ۲۸ کشور دنیا، تمام عوامل جاسوسیِ صهیونیستی شناسایی شده و لیست آن را منتشر میکند، بیانگر فعالیت و ایستادگی در مقابل جبهه استکبار است. جنگی در دو جبهه مقابل هم، در حال انجام است. در میان این جبههبندیها، جبهههای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی، از مهمترین جبهههای مقابله با استکبار است. دو دهه است که این جبههها از جبهههای اصلی است. کار امنیتی انجام میدهند، ضربه اقتصادی وارد میکنند، در حوزههای مختلف تلاش میکنند، اما آنچه که دشمن بدان امید دارد، در همین دو جبهه فرهنگی و سیاسی است. این جبههها از مدتها پیش گشوده شده است، که آن سوی آن، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست و این سوی آن، انقلاب کبیر اسلامی است. اولین کار در این خصوص شناخت آن سویی است که استکبار قرار دارد. ما با شناخت آن سوی جبهه بر اهمیت کار و وظایف خود بهتر آشنا خواهیم شد. برای شناخت آن سوی این جبهه بهترین روشنگری همان است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی فرمودهاند: «ما در مقابلمان، یک جبهۀ فرهنگی ـ سیاسیِ غرب وجود دارد که در دل آن جبهه، باز یک جبهۀ سرمایهداریِ خطرناک و آدمخوار وجود دارد. باز در کنار این، یک جبهۀ صهیونیستی با اهداف مشخص وجود دارد. باز در کنار این، یک جبهه با ارتجاع فکری و خوکصفتی در زندگی بشری وجود دارد. سلاطین و مسئولان امور خیلی از حکومتها، زندگیِ حیوانیشان مثل خوک و اهدافشان اهداف دشمنان و فکرشان فکرهای متحجر [است]که اینها، همه، یک مجموعهای تشکیل دادند در مقابل ما، یک جبهه هستند.»
کلانتری گفت: اقتضای کار جبههای این است که دشمن به لحاظ نیرو از هر شخصی که اندکی با انقلاب اسلامی زاویه پیدا میکند و یا به گوشهای از کارهای جاری کشور انتقادی میکند، حتی کسانیکه خود جزو نیروهای انقلاب هستند بهره میگیرد. به لحاظ امکانات نیز صدها شبکه صوتی، تصویری، رسانهای، مجازی، اینترنتی، مکتوب، هنری و... را به کار میگیرد، و به لحاظ اهداف مورد هجمه، هم باورها، هم اخلاق، هم ارزشها، هم پیشرفتها و دستاوردها و هم آگاهاییها را زیر سؤال میبرد. به لحاظ اشخاصی که مورد هجمه قرار میدهد نیز از پیر و جوان، زن و مرد، روحانی و دانشجو و دانشآموز، کارگر و بقال و ... را هر کدام به شکلی و با ابزار مناسب همان شخص مورد هجمه قرار میدهد. از سویی این جبهه شیطانی از پشتوانه عظیم مالی و نرمافزاری چند ملیتی نیز برخوردار است.
کلانتری در توضیح نکته چهارم پیرامون «جبهههای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی» گفت: با روشن شدن این حقیقت که امروز در مقابل اراده انقلاب اسلامی یک جبهه استکباری با همه لوازم و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری به سرکردگی آمریکا و صهیونیزم بینالملل تشکیل شده است، نخستین گام این است که به شناخت وظیفه و تکلیف خود بپردازیم. نخستین وظیفه دردمندان و دلسوزان انقلاب اسلامی این است که در مقابل کار جبههای دشمن باید کار جبههای و شبکهای انجام دهند، یعنی حجم وسیع و متنوعی از کارها و اقدامات را در سطوح مختلف و به تناسب مخاطبان مختلف طراحی و به اجرا بگذارند.
او ادامه داد: باید دید وقتی جبهه بندیها بدین صورت و با قدرت شکل میگیرد، چه وظیفهای بر دوش ماست؟ در جبهه فرهنگی_سیاسی استکبار که در مقابل انقلاب است، بهدلیل سرمایه دلارهای نفتی وکثرت شبکههای صهیونیستی جهانی که همه از سرمایهداران بزرگ دنیا بودند و هستند و صهیونیسم را پایهگذاری کردند و تمام امکانات سختافزاری و نرمافزاری خود را به میدان آوردند؛ در این میان وظیفه ما این است که نگاه وسیع در مقابل جبهه وسیع و شیطانیِ ذو ابعاد لحاظ شود، جبههای که تنها از ریشه برکندن، هدف اوست و گاهی اقرار کردهاند که ریشه ملت ایران را باید سوزاند. یک مسؤول صهیونیست در مصاحبهای اذعان داشت که در غزه، همه افراد بالای چهار سال، همه مدافع حماس و جهاد اسلامی هستند، لذا هر چقدر که بکُشیم، در واقع حماس را از بین بردهایم. پیش از آن، یک مسؤول آمریکایی مشابه این صحبت را در مورد ایران مطرح کرده بود که؛ ملت ایران همه تحت ظلّ این انقلاب قرار میگیرند و لذا باید ریشه همه آنها را خشکاند. تفکر جبهه مقابل ما، اینچنین شیطانی است.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی گفت: مقام معظم رهبری، این وظیفه و تکلیف را در راستای مقابله با جبهه دشمن؛ به روشنی تبیین کردهاند؛ ایشان میفرمایند: «ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم، هم باید تنوع داشته باشیم، هم ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم [و]هم باید برنامه داشته باشیم. [باید]کارمان برنامۀ هدایتشده باشد؛ و این نمیشود، مگر با تشکیل «جبهه». اینطرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افراد و حتی مجموعهها، بهتنهایی کار برنمیآید. باید یک کارِ وسیعِ جبههای انجام داد. این کار هم، جز با حضور مردم امکان ندارد؛ یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را میکند.»
او گفت: برای کار جبههای با همه ظرفیتها و امکانات، باید میان همه مجموعه، هماهنگی وجود داشته باشد، در هماهنگیها خیلی مردود میشوند. علتِ عدم توانایی در انجام دادن کار جبههای، این است که هر کدام، خود را به تنهایی یک قطب بلا منازعِ غیر قابل انعطاف میدانیم. دور هم جمع میشویم، اما به محض شروع، اختلاف پیش میآید. «جبهه» یعنی همه پشت به پشت هم، کمر به کمر هم، و بازو به بازوی هم باشند و هر کدام فعالیتی را انجام دهند. هر کس بنا بر توانایی، مشغول انجام فعالیتی میشود و همه زمانیکه در کنار هم قرار میگیرند، جبهه تشکیل میشود. بسیاری اوقات باید از حرفها، نگاه و مسائل شخصی خود گذشت. برخی افراد گلایه میکنند که رأی نمیدهیم، چون به عنوان مثال سالهاست آسفالت فلان کوچه تعویض نشده است. داستان این آسفالت، ارتباطی با این جبهه ندارد. حتی به شهرداری کل شهر نیز، ارتباط ندارد بلکه مربوط به شهردار همان محله است. اما رأی دادن، به جبهه اصلی مربوط است. جبهه اصلی نباید فراموش شود.
او یادآور شد: به برکت انقلاب و خون شهدا، شهرها آباد شدند و برقرسانی، گازرسانی و آبرسانی انجام و سایر امکانات فراهم شدند. اگر نگاه جبههای به مسائل صورت گیرد، ممکن است عمداً یا سهواً کاری با تأخیر انجام شود، لکن این امر مستلزم ترک جبهه نیست. رأیهایی که به صندوق میاندازیم به مثابه مستحکمکردن خاکریزهای جبهه خودی است که دشمن نتواند اساس جبهه انقلاب اسلامی را فروبپاشد. اموری که مربوط به فضای ملی و کلان کشور و انقلاب اسلامی است، با مسائل جزئی آمیخته نشود. بسیاری از مردم گلایه دارند و گلایههای حقی دارند، اما آن را با اصل نظام و انقلاب خَلط نمیکنند. اما بسیاری این را نمیدانند و در اشتباهند. تلاش کنیم به این وظیفه الهی به لطف پروردگار با دعای امام عصر (عج) و همت انسانهای پاکباخته که در راه اسلام از آنچه داشتند، گذشتند تا پرچم اسلام برافراشته بماند، عمل کنیم و حماسه بزرگی را رقم بزنیم. نه تنها برای انتخابات، بلکه برای همیشه در این جبهه باید تلاش کرد؛ چون تقابل همهجانبه وجود دارد. هم به لحاظ فکری و فرهنگی باید تلاش کرد و آن را تبیین نمود و هم برای حضور انتخابات یازدهم اسفند، از این ایده استفاده کنیم.