این روزها با گستردهتر شدن استفاده از رباتهای مکالمه کننده (چتباتها) نگرانیها در خصوص نابود شدن تعدادی از مشاغل شنیده میشود. ابزارهای گوناگون هوش مصنوعی که هر روزه معرفی میشوند، کارهایی را انجام میدهند که انجام آنها توسط انسان به زمان بسیار بیشتری نیاز دارد. در بسیاری از کاربردها، هوش مصنوعی در هزینه و کارایی به صرفه است. البته به لحاظ کیفی بسیاری از ابزارها هنوز دقت نمونههای انجام شده توسط انسانها را ندارند؛ اما سوال اصلی این است که با بهبود کیفیت این ابزارها بازار مشاغل دچار چه تحولاتی خواهد شد؟
برای پاسخ دادن به این سوال توجه به مسیر فناوری در ایجاد و از بین بردن مشاغل بسیار ضروری است. هوش مصنوعی اولین فناوری برافکننده نیروی کار نیست، آخرین آنها نیز نخواهد بود. تغییر در بازار مشاغل اساسا جزئی از ماهیت هر فناوری است. اینکه فناوری موجب میشود کاری که قبلا انجام میشد سریعتر، با هزینه کمتر یا کیفیت بالاتر انجام شود یک ویژگی مشترک در تمامی فناوریها است. فناوریهای زیادی تا کنون در بازار مشاغل تحولات کوچک و بزرگی ایجاد کردهاند. هر کدام از آنها بازار مشاغلی را کوچک کرده و بازارهای جدیدی را ایجاد کرده و شکل مشاغل را تغییر دادهاند. به همین جهت بررسی تاریخچه این فناوریها و نحوه تاثیر آن بر بازار مشاغل مفید خواهد بود.
نیاز به ثبت لحظات و به تصویر کشیدن آن یک نیاز مهم در تمام جوامع بشری بوده و هست. بررسی تطور نحوه پاسخ به این نیاز برای درک نقش تکنولوژی در ایجاد یا حذف مشاغل بسیار کمک کننده است. در گذشته کسانی بودهاند در ثبت تصاویر با نقاشی بر روی بوم مهارت داشتهاند. کسانی که حرفه آنها «نقاشی» بوده است و از این راه کسب درآمد میکردهاند.
پس از اختراع دوربین عکاسی و تکنولوژی ثبت آنی لحظه، پاسخ به نیاز ثبت تصویر دچار یک انقلاب میشود. با استفاده از این فناوری میتوان یک لحظه را به دقت ثبت کرد. دوربین عکاسی در دقت، سرعت و هزینه برای ثبت تصویر یک اختراع شگفت انگیز بود. پس از اختراع دوربین عکاسی تغییراتی در بازار نقاشان رخ میدهد. بازار نقاشی در سبک رئالیسم (که پیش از اختراع دوربین رواج بسیار زیادی داشت) پس از اختراع دوربین بسیار محدود شد. به این دلیل که کاری که نقاشان رئالیسم انجام میدادند از آن پس توسط دوربین قابل انجام بود. این موضوع باعث شد بسیاری از نقاشان کار خود را از دست داده و جای خود را به عکاسان دادند.
شغل نقاشی اما، حتی امروز و سالها پس از اختراع دوربین همچنان وجود دارد. در واقع اختراع دوربین یکی از دلایل محدود شدن بازار نقاشان شد؛ اما نقاشانی که به ماندن در این شغل اصرار داشتند با ایجاد سبکهای دیگر در نقاشی و تخصصگرایی در این شغل ماندگار شدند. در واقع با گرفته شدن یکی از مزایای اصلی نقاشی که ثبت واقعی تصاویر بود، بازار این حوزه محدود شد و تعدادی از عکاسان شغل خود را از دست دادند. اما کسانی که به سبک جدیدی رو آوردند یا ارزش افزوده جدیدی در نقاشی خلق کردند توانستند در شغل نقاشی حرفه خود را ادامه دهند. همچنین شغل عکاسی ایجاد و عدهای در آن مشغول به کار شدند.
در ادامه و پس از اختراع تلفن همراه هوشمند و قرارگیری دوربینهای باکیفیت بر روی این تلفنهای همراه و در دسترس عموم قرار گرفتن این دوربینها، تقاضا در بازار نیروی کار عکاسی محدود شد و تعدادی شغل خود را از دست دادند. البته همچنان شغل عکاسی وجود دارد، اما تنها بخشهای تخصصی آن به عنوان شغل مطرح میشوند. مانند عکاسی طبیعت، حیات وحش، آتلیه، پرتره، تولید محتوای تبلیغاتی و غیره. در واقع اکنون که دوربینهای با کیفیت در اختیار عموم جامعه است، عکاسی به صورت غیرتخصصی در جامعه شغل محسوب نمیشود؛ به این دلیل که هرکسی میتواند آن را انجام دهد.
در مثالی دیگر در انقلاب صنعتی، با ظهور ماشین بخار و در ادامه مکانیزه شدن خط تولید کارخانهها، کارهای ساده و عمومی در خط تولید توسط ماشین جایگزین شد. کارهای تخصصیتر و فرآیندهای پیچیدهتر، اما حتی امروزه هم توسط نیروی انسانی انجام میشود. از طرفی برای مدیریت و کار کردن با همان ماشینها نیز نیاز به افرادی با دانش لازم برای کار کردن با آن ماشینها بود.
در این مثالها که تکنولوژی باعث تعییر در بازار کار یک شغل میشود، الگوهای ثابتی به چشم میخورد. سه مورد از مهمترین این الگوها عبارتند از:
۱- تقاضا نیروی کار در شغل مورد تهاجم فناوری کم میشود؛ اما شغل به طور کامل نابود نمیشود.
۲- فناوری جدید مشاغل جدیدی را با خود به همراه میآورد.
۳- فناوری به بخش عمومی مشاغل حمله میکند و متخصصین کمتر در معرض تهدید از دست دادن شغل هستند.
رد پای الگوهای اشاره شده را میتوان در نحوه ورود تمام فناوریها به مشاغل از جمله هوش مصنوعی پیدا کرد. هوش مصنوعی نیز مانند سایر فنوریها، مشاغلی رو مورد هجوم قرار میدهد، شغلهای را تغییر میدهد و مشاغل جدیدی نیز ایجاد میکند. همچنین افراد متخصص در مشاغل مورد هجمه هوش مصنوعی کمتر در معرض از دست دادن شغل خواهند بود. به عنوان مثال با ورود هوش مصنوعی مولد (ابزارهایی مانند دال-ای و میدجرنی) به عرصه تولید تصویر از متن، شغل طراحی تصویر یا طراحی گرافیک مورد هجمه قرار میگیرد، اما هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین کسانی شود که در این زمینه متخصص هستند و کیفیت کار آنها از هوش مصنوعی بهتر است. از طرفی کسی که بتواند با نوشتن پرامپت دقیق تصاویر بهتری تولید کند، به دیگران مزیت داشته و میتواند از این مزیت به عنوان شغل استفاده کند. به این ترتیب هوش مصنوعی با ایجاد شغل و محدود کردن تقاضا نیروی کار در بازار طراحی تصویر، بازار این شغل را تغییر میدهد.
در مثالی دیگر میتوان برنامهنویسی را به عنوان یکی دیگر از مشاغل مورد هجمه بررسی کرد. با افزایش توانایی ابزارهای هوش مصنوعی در زمینه برنامهنویسی، نوشتن برنامههای ساده و بدون چالش حتی توسط کسانی که دانش کمی از برنامهنویسی دارند هم امکانپذیر خواهد شد. این اتفاق به معنی افزایش عرضه نیروی کار در برنامهنویسی مبتدی و به تبع آن کاهش دستمزد و تقاضا در سطوح مبتدی این شغل خواهد بود. از طرف دیگر استفاده از هوش مصنوعی بهرهوری را برای برنامهنویسان ارشد افزایش خواهد داد. این دسته با افزایش بهرهوری میتوانند در زمان یکسان حجم بیشتری کار انجام دهند و این موضوع علت دیگری برای کاهش تقاضای برنامهنویس مبتدی در شرکتها خواهد بود.
به عنوان مثال اگر تیمی ده نفره از برنامهنویسان یک شرکت را در نظر بگیریم؛ که شامل برنامهنویسان ارشد و مبتدی است، احتمالا این تیم در آینده به تیمی سه تا پنج نفره متشکل از تنها برنامهنویسان ارشد تبدیل خواهد شد. این تیم سه تا پنج نفره کارهای همان تیم ده نفره را انجام خواهد داد؛ اما به دلیل استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی بازدهی آن با تیم ده نفره، یکسان یا بیشتر خواهد بود.
این دو مثال درکی را از نحوه تاثیرگذاری میانمدت هوش مصنوعی بر بازار مشاغل ایجاد میکند. هوش مصنوعی در انجام هر وظیفه دارای کیفیتی است. افرادی که کیفیتی پایینتر از هوش مصنوعی داشته باشند، از بازار حذف خواهند شد و افراد دارای کیفیت بالاتر از هوش مصنوعی نباید نگران از دست دادن شغل خود باشند. اما باید با کسانی که با کمک هوش مصنوعی کیفیت کار خود را ارتقا میدهند رقابت کنند.
در نهایت برای اتخاذ رویکرد کلان و سیاستگذاری در این زمینه باید به اهمیت تخصص در مشاغل در حذف نشدن آنها در آینده توجه کرد. البته نوع شغل نیز در میزان تهاجم هوش مصنوعی به آن تاثیر دارد. هوش مصنوعی تمام مشاغل را به یک اندازه مورد هجمه قرار نمیدهد. اما رویکرد تخصصگرایی برای تمامی مشاغل میتواند راهگشا و متعادل کننده ارتباط بهرهوری و نرخ بیکاری باشد.
دانستن این نکته برای تمامی افراد و اقشار درگیر با این مساله در پنج تا ده سال آینده مفید، اما برای سه دسته زیر الزامی خواهد بود:
۱- سیاستگذاران عمومی و فناوری با دانستن این نکته بایستی برای افزایش تخصصگرایی در جامعه و ارتقای مهارتها به ویژه مهارتهای مورد هجمه هوش مصنوعی برنامهریزی نمایند.
۲- مدیران شرکتها با شناسایی وظایف قابل جایگزینی هوش مصنوعی در چند سال آینده برای منابع انسانی خود برنامهریزی کرده و در صورت لزوم تخصصگرایی را در اهداف و مامورتهای خود بگنجانند.
۳- شاغلین در حوزههای کاری مورد هجمه هوش مصنوعی باید در خصوص تواناییهای این فناوری در جایگزینی شغل آنها تحقیق کرده و در صورت لزوم برای کسب مهارت بیشتر و تخصص برای عملکرد بهتر تلاش کنند. همچنین در کوتاهمدت این دسته میتوانند به وسیله یادگیری استفاده از هوش مصنوعی و به کارگیری آن در حوزه کاری خود عملکرد خود را بهبود دهند.
منبع: فارس