درختان با تامین اکسیژن، بهبود کیفیت هوا، حفظ آب، حمایت از حیاتوحش و محافظت خاک بهطور قابل توجهی به محیطزیست کمک میکنند و با فرآیند فتوسنتز، دیاکسیدکربنی را که طی بازدم انسان و بسیاری دیگر از جانوران تولید میشود جذب و در ازای آن اکسیژن تولید میکنند.
مطالعات مختلفی نشان دادهاند که فقط یک هکتار جنگل بهتنهایی میتواند شش تن دیاکسیدکربن جذب کند و چهار تن اکسیژن منتشر کند و درختان، اکسیژن، این اکسیر حیاتی را بهصورت رایگان عرضه میکنند. چهار تن اکسیژن برای حفظ زندگی ۱۸انسان برای یکسال کافی است.
از سویدیگر، گیاهان بهخصوص، درختها ودرختچهها آلایندههایی، چون دیاکسید نیتروژن، دیاکسید گوگرد و مونوکسیدکربن راکه برای انسان مضرهستند، پاکسازی میکنند. اما باتوجه به توسعه شهرنشینی وافزایش جنگلزدایی در نقاط مختلف زمین، مسأله جنگلزایی بااحیای جنگلها وجنگلکاری به موضوع مهمی درمطالعات محیطزیستی تبدیل شده است. مطالعاتی که این سؤال را مطرح میکنند که احیای جنگلها یا درختکاری با چه چالشهایی مواجه است و بهتر است گونه بومی یا غیربومی کاشته شود؟
جنگلها را اغلب بهعنوان شُشهای زمین میشناسند. اما دریک قرن اخیر، ازتعداد این ششهای طبیعی زمین کاسته شده و ازاینرو، در دهههای اخیر انسان برای ترمیم آنها وارد عمل شده است. با این وجود، برای احیای درختان به مطالعات اقلیمی و محیطزیستی دقیق و دور از رفتارهای احساسی نیاز است. طی دو ماه بهمن و اسفند امسال، در نشریه ساینس دو مقاله منتشر شد که هریک بهنوعی نشان میدهد که جنگلزایی درصورتیکه برپایه برنامههای اشتباه استوار باشد، میتواند با نتایج معکوس همراه شود. این مسأله در ایران که بهگفته نماینده سازمان خواربار کشاورزی ملل متحد (فائو) درسال۱۳۹۰، یکی از۷۰کشور درحال توسعه جهان باپوشش جنگلی کمتر از۱۰درصد ازمساحت کل اراضی کشوراست وجنگلهای ایران همانند تمام جنگلهای منطقه خاور نزدیک سریعتر ازآنچه دربیشتر نقاط جهان مشاهده میشود، درحال نابودیاند، اهمیت بیشتری مییابد. بهویژهکه براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درسال۱۳۹۴، امروزه در مقایسه با دهههای پیش حدود ۶۰درصد از جنگلهای ایران تخریب شده است.
سامانه زمین؛ عامل کاهش مزایای جنگلکاری
مطالعهای که در شماره اسفند ۱۴۰۲ در نشریه تخصصی ساینس منتشر شد بینش جدیدی درباره تاثیرات جنگلکاری بر جذب جهانی دیاکسیدکربن و کاهش تغییرات اقلیمی ارائه میکند. این مطالعه نشان میدهد باوجوداینکه جنگلکاری بیهیچ تردیدی جذب دیاکسیدکربن را افزایش میدهد، بهتنهایی کافی نیست. زیرا واکنشهای دیگر سامانه زمین قادرند این مزیت مهم جنگلکاری را تا یکسوم خنثی کنند. جنگلکاری که فرآیند کاشت درختان برای احیای مناطق جنگلی است از سالها قبل، بهعنوان راهحلی ساده برای مقابله با تغییرات اقلیم بهطور گسترده ترویج شده است. اما این پژوهش جدید به سرپرستی دانشگاه شفیلد انگلستان پیچیدگی پاسخ سامانه زمین را به جنگلکاریهای در مقیاس وسیع نشان میدهد.
سامانه زمین تعاملاتی است که میان کره زمین، جو، آبکره، یخکره، خاککره، زیستکره، مغناطیسکره و انسان رخ میدهد. این پژوهشگران با شبیهسازی گسترش جهانی جنگلها دریافتند که جنگل زایی در مقیاس وسیع، باعث افزایش پراکندگی هواپخش (مخلوط ذرات جامد یا قطرکهای مایع در گاز) و افزایش گازهای گلخانهای متان و ازن میشوند. همچنین، جنگلکاری به کاهش بازتاب سطحی زمین و درنتیجه افزایش نیروی تابشی و گرمای بیشتر میانجامد و مجموع این اثرات میتواند مزایای کاهش دیاکسیدکربن را تا ۳۰ درصد از بین ببرد. ازاینرو، این مطالعه بر اهمیت ترکیب تلاشهای جنگلداری با دیگر راهکارهای کاهش تغییرات اقلیمی برای اقدام طولانیمدت موثرتر تاکید میکند.
احیای جنگلها در مناطق اشتباه
احیای جنگلها از راههای مقابله با بیابانزدایی و حفظ جنگلهایی است که بهدلایل مختلفی، چون چوببری، حریق و خشکسالی درحال نابودیاند. در شماره بهمن ۱۴۰۲ نشریه تخصصی ساینس، نتایج مطالعهای منتشر شد که نشان میدهد برنامههای نادرست جنگلکاری میتواند مناطق وسیعی از علفزارهای گرمسیری را تهدید کند. این پژوهش جدید به سرپرستی دانشگاه لیورپول با ارزیابی پروژههای احیای جنگلها در سراسر آفریقا دریافت که منطقهای به وسعت فرانسه در آفریقا بهدلیل درختکاری نامناسب، درمعرض تهدید ابتکارات «اشتباه» احیای جنگلها قرار دارد. این محققان، مناطقی از زمینهای آفریقا را بررسی کردند و دریافتند که بسیاری از برنامههای جنگلکاری شامل مناطقی هستند که بهعنوان سامانههای غیرجنگلی طبقهبندی میشوند.
این دانشمندان بر این باورند که تبدیلکردن سامانههای غیرجنگلی گرمدشتها و علفزارها به سامانههای جنگلی میتواند زیستبوم مناطق گرمسیری را بهشدت درمعرض خطر قرار دهد و ازاینرو، هشدار میدهند که درختکاری در علفزارها که از نظر ساختاری، عملکردی و ترکیبی از جنگلها متمایز هستند، میتواند خطری برای جانوران حیاتوحش باشد. این پژوهش همچنین نشان میدهد که این مسأله منحصر به آفریقا نیست و بسیاری از مناطق غیرجنگلی دیگر، برایمثال، مراتع هند و برزیل هم ممکن است بهدلیل احیای نامناسب ازطریق درختکاری، با سرنوشتی مشابه روبهرو شوند.
بومی یا غیربومی؛ مسأله این است!
باافزایش شهرنشینی و تراکم جمعیت کلانشهرها، در دو دهه اخیر، مسأله درختکاری در مناطق شهری با جدیت بیشتری دنبال میشود. کمربند سبز تهران هم یکی از برنامههایی است که از سالها قبل پیگیری میشود و براساس گفتههای علیمحمد مختاری، مدیرعامل سازمان بوستانها و فضای سبز شهرداری تهران در اردیبهشت ۱۴۰۲، سال ۱۴۰۱، ۱۵۰۰ هکتار جنگل و فضای سبز به بهرهبرداری رسید و تا سال ۱۴۰۳ کمربند سبز تهران تکمیل خواهد شد. اما از مسائلی که در جنگلکاری فضاهای پیرامون شهرها و حتی احیای جنگلها نگرانیهایی را برمیانگیزد استفاده از درختهای غیربومی است. برایمثال، درخت کاج در ایران از گونههای غیربومی پرطرفدار است که بیشترین تمرکز کاشت آن در استان تهران از حدود نیمقرن قبل در پارکهای جنگلی چیتگر، قوچک و سرخهحصار بوده است.
مقالهای پژوهشی به قلم علی کیالاشکی که سال ۱۳۸۵ در مجله علوم کشاورزی منتشر شده است درباره گونه کاجی که در ایران کاشته میشود، مینویسد: «کاج الدار که با نامهای کاج ایران، کاج تهران و کاج افغان شناخته میشود زیرگونهای از کاج ایتالیایی و ازجمله گونههای درختان سوزنیبرگ وارداتی است که در اغلب مناطق خشک و نیمهخشک کشور کاشته شده است. تاریخ ورود احتمالی این درخت به ایران حدود ۸۰۰ سال قبل است. یکی از مناطق کاشت این درخت در استان مازندران است. بهطوریکه بین سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۶۵ جنگلکاری کاج الدار در مساحتی حدود ۳۴۰۰ هکتار در غرب مازندران در منطقه نیمهخشک در مرزنآباد در۲۰ کیلومتری جنوب چالوس انجام شد.»
این پژوهش با تاکید بر اجتناب از جنگلکاری بهصورت تککشتی در سطح وسیع پیشنهاد میکند که برای کشت گونه غیربومی پیشاز هرچیز باید آمایش سرزمین انجام و تعیین توان اکولوژیکی گونه سنجیده شود و کشت درختان سوزنیبرگ باید بهصورت لکهای و آمیخته با پهنبرگان مقاومی، چون اقاقیا، زبانگنجشک و داغداغان باشد. اما چرا در کاشت درختان بومی و غیربومی باید با دقت بالایی عمل کرد؟ زیرا انتخاب بین درختان بومی و غیربومی صرفا تصمیمی زیباییشناختی نیست بلکه انتخابی است که میتواند پیامدهای عمیقی برای محیطزیست و زیستبومهای منطقهای داشته باشد. درختان بومی، همانطورکه از نامشان پیداست، گیاه بومی منطقه یا زیستبوم خاصی هستند که طی قرنها تکامل یافتهاند و با اقلیم، خاک و حیاتوحش محلی سازگار شدهاند.
مطالعات مختلف نشان میدهند که بهطورمتوسط کاشت درختان بومی میتواند تنوعزیستی محلی را تا ۳۰ درصد افزایش دهد. زیرا درختان بومی روابط پیچیدهای با حیاتوحش محلی دارند و برای آنها غذا، سرپناه و زمینههای تولیدمثل را فراهم میکنند. این درختان میزبان انبوهی از حشرات، پرندگان و پستانداران هستند. از بینرفتن درختان بومی، کارایی زیستبومها و زیستگاهها را مختل میکند و اغلب به کاهش جمعیت حیاتوحش محلی منجر میشود. این درختان، همچنین بهعنوان تصفیهکننده طبیعی هوا و آب عمل میکنند. برگهای این درختان آلایندههای موجود در هوا را جذب میکنند و ریشه هایشان به فیلترکردن و حفظ آب کمک میکنند و فرسایش خاک را کاهش میدهند. درواقع، درختان بومی معمولا ۵۰ درصد خدمات زیستبومی بیشتری نسبت به گونههای غیربومی ارائه میدهند. این بهمعنای هوای پاکتر برای تنفس، آب خالصتر برای نوشیدن و محیطزیستی سالمتر است.
منبع: روزنامه جام جم