تابستان سال ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری خونین در پاکدشت به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل رفتند و در بررسیها مشخص شد که مردی با چاقو ضربهای به گردن یک کارتنخواب زده و او را به قتل رسانده است. بدین ترتیب مأموران ردیابی عامل قتل را که پس از جنایت متواری شده بود در دستور کار قرار دادند و با تحقیقات میدانی و اظهارات شاهدان موفق شدند ضارب ۳۱ ساله را که چندین سابقه کیفری نیز در پروندهاش داشت ردیابی و بازداشت کنند.
وی در بازجوییها به قتل اعتراف کرد، اما در حالی که تلاشها برای شناسایی هویت مقتول و خانواده وی بینتیجه مانده بود سرانجام پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه نماینده دادستان بعد از قرائت کیفرخواست گفت: با توجه به شناسایی نشدن اولیای دم، برای متهم درخواست قصاص میکنیم. پس از آن متهم به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش گفت: چند سالی بود که قرصهای اعصاب میخوردم، اما آن شب قرصهایم را نخورده بودم و حال خوبی نداشتم. در حال رفتن به مغازهای بودم که آن مرد کارتنخواب را دیدم؛ جلو آمد و از من فندک خواست، اما من که حالم خوب نبود او را به عقب هول دادم و گفتم مزاحم من نشو. او یک پایپ در دست داشت میخواست آن را به صورتم بکوبد که دستش را گرفتم و با چاقو ضربهای به گردنش زدم. باور کنید من نه او را میشناختم و نه خصومتی با او داشتم؛ حالا هم پشیمان هستم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.