در فهرست زیر قصد داریم به تشریح تعدادی از حقایق جذاب جانوری بپردازیم.

قلمرو حیوانات وجود ندارد. در سراسر جهان، حیوانات از هر نوعی در طول میلیون‌ها سال سازگاری‌های تکاملی باورنکردنی پیدا کرده اند. از حشرات کوچک، عنکبوت ها، ماهی‌ها و دیگر موجودات کوچک گرفته تا برخی از بزرگ‌ترین حیوانات جهان، هر کدام از این گونه‌ها داستان منحصر به فرد خود را دارند. در این فهرست قصد داریم به تشریح تعدادی از این حقایق جذاب جانوری بپردازیم. باور این اطلاعات ریز تقریباً غیرممکن است و در نگاه اول ممکن است آن‌ها را ساختگی و نادرست بدانید. اما تک تک آن‌ها حقیقت دارد! علم این حقایق عجیب و غریب را به دور از تردید به اثبات رسانده است… و حالا شما می‌توانید دوستان خود را با این دانش جدید در مورد دنیای وحشی اطرافتان آشنا کنید!

 حیاتی‌ترین عضو شترمرغ چشم هایش است نه مغزش

شترمرغ بزرگ‌ترین پرنده جهان است و همچنین برخی از بزرگ‌ترین چشم‌ها را در کل قلمرو حیوانات دارد. در واقع چشم شترمرغ‌ها به قدری بزرگ است که در واقع از مغز آن‌ها بزرگ‌تر است! هر چشم به طور متوسط حدود دو اینچ (یا تقریباً پنج سانتی متر) قطر دارد. این درست به اندازه یک توپ بیلیارد است که در یک استخر پیدا می‌کنید. اما برای یک شترمرغ، دو تا از آن چشم‌های بزرگ که در سری کوچک جای گرفته اند، منظره‌ای بسیار قدرتمند ایجاد می‌کنند. وقتی به آن فکر می‌کنید، شاید تعجب نکنید که چشم‌های شترمرغ بزرگ‌تر از مغز آن است؛ دیگر جایی برای قرار دادن مغز درون آن گنبد کوچک باقی نمانده است!

دلیل داشتن چنین چشم‌های بزرگی (و چنین مغز‌های نسبتا کوچکی در مقایسه با چشم ها) مانند هر چیز دیگری، نتیجه یک فرآیند تکاملی طولانی است. برای شترمرغ، قدرت دید قوی برای زنده ماندن حیاتی است. با داشتن تعداد فوق العاده بالایی از سلول‌های گیرنده نوری درون کره چشم خود و قدرت پردازش منحصر به فردی که تصاویر را به آن مغز‌های کوچک می‌فرستد، شترمرغ می‌تواند شکارچیان را به وضوح از فاصله بسیار دور ببیند؛ و وقتی این کار را می‌کند، دیگر سازگاری تکاملی قابل توجه آن وارد می‌شود: پا‌های بلند و قوی اش. شترمرغ‌ها به عنوان پرندگانی فاقد قدرت پرواز، به جای پرواز کردن با دیدن شکارچیان، به سرعت می‌دوند و اینکه زنده می‌مانند را باید بیشتر مرهون چشم هایشان دانست تا مغزهایشان.

تلی از استخوان‌های شکسته در اورانگوتان‌ها

ما اغلب در مورد آن فکر نمی‌کنیم، اما کاملاً منطقی است که حیوانات نیز در طبیعت وحشی به طور مکرر دچار شکستگی استخوان شوند. آن‌ها می‌دوند، می‌پرند، شکار را تعقیب می‌کنند، از دست شکارچیان فرار می‌کنند، از درختان و صخره‌ها بالا می‌روند و به شکل اجتناب ناپذیری زخمی می‌شوند. بسته به حیوان مورد نظر، پایین افتادن از درختان و لبه‌ها یا سقوط از روی تپه‌ها و دره ها، اگر رایج نباشد، می‌تواند مکرر باشد؛ بنابراین غیرمنتظره نیست که بفهمید بخش زیادی از حیوانات وحشی در طول عمر خود دچار شکستگی استخوان می‌شوند. این امر برای برخی از آن‌ها به معنای حکم مرگ است چرا که شکارچیان بر سر این موجودات زخمی فرود می‌آیند.

اورانگوتان‌ها

برای برخی دیگر، بسته به شدت شکستگی، این استخوان‌ها می‌توانند به آرامی (و به طور ناقص و نامناسب) ترمیم شوند و به حیوان اجازه دهند تا به سن نسبتاً بالایی زندگی کند؛ و برای اورانگوتان ها، این شکستگی‌ها به قدری شایع هستند که محققان عملاً انتظار دارند آن‌ها را در سوژه‌های وحشی که مشاهده و مطالعه می‌کنند ببینند. با توجه به برخی تخمین ها، حداقل پنجاه درصد اورانگوتان‌های بالغ یک یا چند استخوان شکسته در جایی از بدن خود دارند. این میمون‌ها چابک، قوی و در تاب خوردن روی شاخه‌های درختان و بالا رفتن از شاخه‌های کوچک مهارت دارند. اما این بدان معنا نیست که آن‌ها بی نقص هستند. در واقع اورانگوتان‌ها اغلب از درخت می‌افتند؛ و هنگامی که این اتفاق رخ می‌دهد، بسیاری از آن‌ها در اثر برخورد با زمین دچار شکستگی‌های شدید استخوانی می‌شوند. اورانگوتان‌های خوش شانس نسبتاً کم‌تر زخمی می‌شوند و می‌توانند پس از هفته‌ها درد، جراحت را به یک بافت بزرگ زخمی تبدیل کنند.

تنبل‌ها در همه چیز تنبل هستند

تنبل‌ها نامشان را از تقریباٌ هر فاز از زندگی شان گرفته اند. کاملاً مستند است که آن‌ها هنگام بالا و پایین رفتن از درختان و بالا رفتن از شاخه‌ها خیلی سریع حرکت نمی‌کنند. این موضوع می‌تواند آن‌ها را در معرض خطر قرار دهد به ویژه وقتی که باید به روی زمین بروند، اما در بالای شاخه ها، آن‌ها می‌توانند با خیال راحت آنجا بمانند و خوش بگذرانند – به معنای واقعی کلمه. با این حال، حرکت تنها جنبه کند زندگی یک تنبل نیست. هضم غذا در تنبل‌ها هم فوق العاده کند است! در حالی که این حیوان با سرعتی اندک در جنگل می‌خزد، غذای هضم شده نیز به همان اندازه آرام و کند در احشای درون شکمش حرکت می‌کند. برای مقایسه، انسان معمولی معمولاً هر وعده غذایی را در حدود ۱۲ تا ۲۴ ساعت هضم می‌کند و برخی افراد چرخه کامل هضم را کمی طولانی‌تر از آن تجربه می‌کنند. از آنجا، مواد زاید اضافی حذف می‌شوند و ما به این چرخه ادامه می‌دهیم. با این حال، تنبل‌ها این فرآیند را تا حد بی پایانی ادامه می‌دهند! به طور متوسط در مورد هر تنبل معمولی، هضم کامل هر وعده غذایی بیش از دو هفته طول می‌کشد؛ و دانشمندان دریافته اند که در شدیدترین حالت، فرآیند هضم غذا در تنبل‌ها می‌تواند تا ۳۰ روز به طول بینجامد! دلیل آن تکاملی است. برای تنبل ها، پایین آمدن از نوک درختان خطرناک است.

آن‌ها ترجیح می‌دهند در ارتفاع بالا و دور از شکارچیان بمانند؛ بنابراین هضم آن‌ها کند می‌شود تا اطمینان حاصل شود که نیازی به استفاده زیاد از امکانات جنگل نداشته باشند. در واقع آن‌ها می‌توانند برای مدت طولانی به یک وعده غذایی بسنده کنند. هنگامی که آن‌ها برای راحت کردن خود – که به طور متوسط هفته‌ای یک بار است – پایین می‌آیند، می‌توانند تا یک سوم وزن بدن خود را از طریق مدفوع کردن کاهش دهند. سپس به روی درخت‌ها بر می‌گردد تا دوباره خوش بگذراند و یک بار دیگر غذا را به آرامی هضم کند.

فیل‌ها نمی‌توانند بپرند اما…

فیل‌ها نمی‌توانند بپرند. آن‌ها بیش از حد سنگین هستند و بدن آن‌ها به گونه‌ای طراحی شده که امکان بلند کردن هر چهار پا به صورت هم زمان از روی زمین حتی در هنگام کوبیدن آن‌ها به زمین وجود ندارد. پس سریع‌ترین دویدن آن‌ها را نوعی نسخه پیاده روی با سرعت در نظر بگیرید. اما این حقیقت جالبی نیست که ما اینجا پوشش می‌دهیم. در واقع، بیشتر “حقایق” که در اینترنت خواهید خواند، ادعا می‌کنند که فیل‌ها تنها پستاندارانی هستند که نمی‌توانند بپرند. اما این حقیقت ندارد! در واقع بسیاری از پستانداران نمی‌توانند بپرند. همچنین در این لیست موجودات دیگری نیز نمی‌توانند بپرند شامل کرگدن، اسب آبی، تنبل و بسیاری دیگر. با این حال، تفاوت آن‌ها این است که کرگدن‌ها و اسب‌های آبی می‌توانند در هنگام دویدن با سرعت بالا، برخلاف فیل ها، هر چهار پای خود را از زمین بلند کنند. (و از نظر فنی، فرض می‌کنیم که اسب آبی نیز در هنگام حضور در رودخانه‌ها و دریاچه ها، در حالت شناور دست و پاهایش همگی از زمین فاصله پیدا می‌کنند!) بنابراین دفعه بعد که شنیدید کسی سعی می‌کند ادعا کند که فیل‌ها در قلمرو پستانداران به خاطر ناتوانی در پریدن منحصر به فرد هستند، می‌توانید آن‌ها را با این بروز رسانی واقعی حیوانات اصلاح کنید.

فیل

 زرافه‌ها لال هستند… شاید

زرافه‌ها مانند هر پستاندار دیگری روی زمین حنجره دارند، اما از آن برای ایجاد صدا‌های قابل تشخیص استفاده نمی‌کنند. برای دهه ها، دانشمندان تصور می‌کردند که این به خاطر نای بلند و باریک و ظرفیت‌های نسبتاً کم ریه آن‌ها است. بر اساس این تئوری، زرافه‌ها بخش‌های لازم برای “صحبت کردن” داشتند، اما به سادگی نمی‌توانستند صدا‌های معنی دار تولید کنند، زیرا این کار با استفاده از گردن‌های بسیار بلند آن‌ها بسیار دشوار بود؛ و از آنجایی که محققان هزاران ساعت را در باغ وحش‌ها و حیات وحش در اطراف این جانوران زیبا سپری کردند و در عین حال هیچ گاه صدای آن‌ها را نشنیده بودند (جز صدا‌هایی خرناس مانند که از بینی شان بیرون می‌آمد)، تا سال ۲۰۱۵ دانشمندان می‌گفتند که زرافه‌ها نمی‌توانند صدا تولید کنند. در سال ۲۰۱۵، اما دانشمندان اعلام کردند که زرافه‌ها در واقع به شیوه خود “حرف می‌زنند”. اما به جای استفاده از جریان هوا برای ارتعاش تار‌های صوتی خود مانند دیگر حیوانات (و انسان ها)، آن‌ها به سادگی یک زمزمه (هم یا هوم گفتم با لب‌های بسته) با فرکانس بالا تولید می‌کنند.

این صدا در عمل مشابه چیزی است که خویشاوند نزدیک زرافه، اوکاپی (حیوان زرافه مانند پستانداری که در آفریقا زندگی می‌کند)، تولید می‌کند؛ و فرکانس آن بسیار پایین‌تر از آن است که انسان بتواند به طور طبیعی بشنود؛ بنابراین زیست شناسان باید تجهیزات ویژه ضبط صدا را در باغ وحش‌ها مستقر کرده و ساعت‌های بیشماری را صرف تحلیل صد‌ها ساعت نوار می‌کردند. اما زمزمه آن جا بود! زرافه‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. آن‌ها فقط از تار‌های صوتی خود استفاده نمی‌کنند و در نتیجه نمی‌توانند مانند واق واق کردن، غرش، جیغ و صدا‌های دیگر پستانداران “صحبت کنند”.

 کوآلا‌ها اثر انگشتی بسیار شبیه اثر انگشت انسان دارند

کوآلا‌ها و انسان‌ها اثر انگشتی دارند که تقریباً غیرقابل تشخیص از یکدیگر هستند. این بخشی از فرآیندی است که دانشمندان آن را “تکامل همگرا” می‌نامند، که آن طور که ممکن است فکر کنید در قلمرو حیوانات غیرمعمول نیست. اما این ویژگی خاص – اثر انگشت تقریبا یکسان بین ما و این کیسه داران دوست داشتنی – داستان کمی عجیب است. برای مثال، محققان بر این باورند که آخرین جد مشترک ما با کوآلا‌ها بیش از ۱۰۰ میلیون سال پیش زندگی کرده و از بین رفته است؛ بنابراین این حقیقت که ما باید اثر انگشتی با طراحی نزدیک به این موجودات درخت در بغل دوست داشتنی داشته باشیم، به خودی خود جذاب است؛ و ممکن است از خود بپرسید: مگر اثر انگشت‌های ما و کوآلا‌ها چقدر شبیه به هم هستند؟

انگشت کوآلا‌ها به قدری به انسان نزدیک است که مقامات پلیس استرالیا سال‌ها است از خود می‌پرسند که آیا تعداد زیادی اثر انگشت‌های شناسایی نشده که در پایگاه‌های داده‌های جنایی این کشور ثبت شده اند، واقعا به این کیسه داران تعلق دارند یا خیر! مانند بسیاری از کشور‌های دیگر، مقامات پلیس در سراسر استرالیا برای دهه‌ها است که اثر انگشت پیدا شده در صحنه‌های جرم را علامت گذاری و ثبت می‌کنند. آن‌ها یک پایگاه داده عظیم را گردآوری کرده اند، و وقتی اثر انگشتی را از جرایم جدید می‌گیرند، آن‌ها جستجو می‌کنند تا ببینند که آیا با جرایم قدیمی همخوانی دارند یا نه. اما در حال حاضر تعداد زیادی اثر انگشت بدون مشابه و منحصربفرد در این پایگاه داده وجود دارد که در واقع تعداد آن‌ها به قدری زیاد است که مقامات از خود می‌پرسند که آیا بخش نه چندان ناچیزی از این اثر انگشت‌های مرموز به کوآلا‌ها تعلق دارد یا خیر. تکنیسین‌های اثر انگشت آن‌ها را با فرض اینکه رد انگشت‌های انسانی هستند، جمع آوری کردند و مدیران پایگاه داده نیز به همین دلیل آن‌ها را ثبت کردند؛ بنابراین پاسخ شما این است: اثر انگشت کوآلا به مقدار بسیار زیادی با رد انگشت انسان‌ها همخوانی دارد!

کوآلا

 مقایسه مقدار شیر تولیدی گاو‌ها با مقدار آبی که می‌خورند

گاو‌های سالم زندگی خود را به شیوه‌ای بسیار پربار می‌گذرانند. به طور متوسط هر گاو شیرده صنعتی در هر روز حدود ۲۲.۷ تا ۲۶.۵ لیتر شیر تولید می‌کند. این مقدار در مجموع به بیش از ۷۵۷۰ لیتر شیر به ازای هر گاو در سال برای سالم‌ترین هولشتاین‌ها می‌رسد. هنگامی که دوران «حرفه ای» یک گاو تولیدکننده شیر را در نظر می‌گیرید، و تعداد سیکل‌های تولدی که دارند را در نظر می‌گیرید، و میانگین سن کشتار آن‌ها برای گوشت را به حساب می‌آورید، کارشناسان صنعت لبنیات تخمین می‌زنند که یک گاو متوسط آمریکایی در طول عمر خود بیش ۱۵۵،۲۰۲ لیتر شیر تولید خواهد کرد. این مقدار به کمی بیش از ۲۰۰،۰۰۰ فنجان (۴۸،۰۰۰ لیتر) لبنیات تبدیل می‌شود؛ و این خیلی شیر است! البته برخی گاو‌ها استثنا‌هایی هستند که این قانون را ثابت می‌کنند. یکی از گاو‌های معروف ویسکانسین به نام هیلدا در طول زندگی خود بیش از ۱۸۹،۲۷۱ لیتر شیر تولید کرد.

برای رسیدن به این اعداد در اوج تولید، هیلدا و دیگر گاو‌ها به منابع زیادی از جانب کشاورزان نیاز دارند. این به معنای مقدار زیادی غذا برای جویدن و جویدن در طول زندگی آن‌ها است؛ و همچنین به معنای مقدار زیادی آب برای نوشیدن به منظور هیدراته و سالم ماندن است؛ و ما در این مورد شوخی نمی‌کنیم؛ به طور متوسط گاو هر روز نزدیک به ۱۸۹.۳ لیتر آب می‌نوشد. مقدار زیادی مایع می‌خورد، مقدار زیادی مایع بیرون می‌دهد و لبنیات همچنان بر دنیای کشاورزی حکمرانی می‌کند!

حلزون‌ها سال‌ها می‌خوابند

بیش‌ترین مدت زمانی که تا به حال در یک روز آخر هفته خوابیده اید چقدر بوده است؟ تا ظهر؟ بعد از آن؟ برخی از افراد دوست دارند تا زمانی که بدنشان اجازه می‌دهد چرت بزنند و چرت بزنند، به خصوص در آخر هفته‌ها در حالی که سعی می‌کنند به اندازه کافی استراحت کنند. اما پاسخ شما در مورد مقدار خوابیدن هرچه که باشد، می‌توانیم تضمین کنیم که حلزون‌ها شما را شکست می‌دهند. به این دلیل که حلزون‌ها تنها ساعت ها… یا روزها… یا حتی ماه‌ها چرت نمی‌زنند. به طرز شگفت انگیزی، آن‌ها اگر شرایط ایجاب می‌کند، می‌توانند سال‌ها بخوابند! حلزون‌ها برای رشد و بقا به رطوبت نیاز دارند. آن‌ها اغلب صبح‌های زود در بسیاری از محیط‌ها هنگامی که شبنم بر روی علف‌ها و گیاهان است بیرون می‌آیند.

حلزون‌ها رد پای کوچکشان را ایجاد می‌کنند و با آرامش پیش می‌روند و با آرامش کارشان را انجام می‌دهند. اما هنگامی که هوا با نیاز به رطوبت همکاری نمی‌کند، حلزون‌ها به طور ادراکی می‌دانند که چه وقت باید همه چیز را متوقف کنند. در شرایط خشک و ناخوشایند دیگر، حلزون‌ها به دو حالت مختلف خواب زمستانی فرو می‌روند. یکی از آن‌ها خواب زمستانی طبیعی است که حیوانات دیگر (مانند خرس ها) نیز به آن مشهور هستند. مورد دیگر تابستان خوابی نام دارد که در طول تابستان رخ می‌دهد و به حلزون‌ها اجازه می‌دهد تا در گرم‌ترین و ناخوشایندترین ماه‌ها بخوابند. اما این زمان بندی است که واقعا شما را شوکه خواهد کرد: در شرایط مناسب یا نامناسب، حلزون‌ها تا سه سال به خواب زمستانی فرو می‌روند! به نظر می‌رسد که این زمان تا زمانی که رطوبت کافی ایجاد شود ادامه خواهد داشت.

 قلب میگو در سر آن است

برای بیشتر موجودات، قلب جایی در قفسه سینه یا بخش میانی بدن قرار دارد. درست مانند انسان ها، بیشتر حیوانات قلب خود را توسط دنده ها، قفسه سینه یا چیزی شبیه به آن محافظت می‌کنند. معمولاً تعداد زیادی اندام حیاتی نیز در آنجا به هم چسبیده اند. به هر حال، تکامل حکم کرده است که آن‌ها توسط هر دفاع طبیعی که بدن می‌تواند سرهم کند محافظت شوند. اما نه در مورد میگو! در میگو، قلب در داخل سر قرار دارد؛ و این تنها عضو حیاتی نیست که خود را به شکلی مخاطره آمیز در کنار مغز حیوان می‌بیند. این سخت پوست همچنین چندین اندام دیگر از جمله معده و طناب عصبی شکمی را در سر خود نگه می‌دارد. دلیل این موضوع کمی پیچیده است. اساساً، میگو به جای قفسه سینه”طبیعی”، چیزی به نام سفالوتوراکس (سرسینه یعنی سروسینه با هم یکی هستند) دارد. این اتفاقی است که وقتی قفسه سینه با سر ادغام می‌شود تا منطقه جدیدی برای… خب، میزبانی و ادامه زندگی حیوان ایجاد کند، رخ می‌دهد. در عوض، سفالوتوراکس برای میگو حیاتی است، زیرا موقعیت و اندازه آن به جانور اجازه می‌دهد تا در حین شنا تعادل خود را حفظ کند. همه این‌ها توسط یک اسکلت بیرونی که در حشرات، سخت پوستان و دیگر موجودات شایع است حفاظت می‌شوند. اما بخش جالب دیگر در مورد قلب میگو این است: آن‌ها به جای دو دریچه، سه دریچه دارند! در حالی که انسان‌ها و بسیاری از گونه‌های زمینی دیگر تنها یک ورودی و خروجی از بطن برای پمپاژ خون دارند، سخت پوستان به بیش از آن نیاز دارند تا در زیر آب اکسیژنه و زنده بمانند. به بیان ساده، قلب میگو بسیار پیچیده است!

منبع: روزیاتو

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۲ ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
" این درست به اندازه یک توپ بیلیارد است که در یک استخر پیدا می‌کنید"
میشه بفرمایید توپ بیلیارد چه ربطی به استخر داره؟