در کتاب «درباره یک تسخیر» با دو نفر از کارمندان سابق ساواک درباره تسخیر ساواک یزد مصاحبه شده است.

کتاب «درباره یک تسخیر» ماجرای تسخیر ساواک به دست مبارزان یزدی در سال ۱۳۵۷ است، که هر فصل آن از زبان یک راوی که به نوعی با سازمان اطلاعات و امنیت یزد سروکار داشته، روایت شده است.

فصل اول با عنوان رئیس دایره ششم، فصل دوم با عنوان خانه سایه‌ها، فصل سوم با عنوان افق، فصل چهارم با عنوان آقای کتابفروش، فصل پنجم با عنوان ما برادرها، فصل ششم با عنوان همه در کنار هم، فصل هفتم با عنوان یادگار سربی، فصل هشتم با عنوان ما نمی‌ترسیم و فصل نهم با عنوان چند لکه خون به همراه اسناد و مدارک روانه بازار شده است.

راوی اول داستان کارمند سابق ساواک است. به قولِ او «همیشه آرزویم بود، که جایی استخدام شوم و شغل دولتی داشته باشم. ده دوازده روز بعد از پایان خدمتم در مهر سال ۱۳۴۲، نامه‌ای به در خانه‌مان آمد، که در آن نوشته شده بود اگر به دنبال کار هستم، به ساختمانی در خیابان فیشرآباد مراجعه کنم. از اینکه برای استخدام از من دعوت شده بود، خیلی خوشحال شدم. با خودم فکر می‌کردم، یعنی چه‌جور کاری می‌خواهند به من بدهند؟! بالای نامه هم هیچ آرم و نشانی نبود، که بفهمم از کجاست [...]».

محمدهادی شمس‌الدینی، نویسنده کتاب «درباره یک تسخیر» درباره تاسیس ساواک و تسخیر آن به دست مبارزان انقلابی گفت: ساواک در سال ۱۳۴۸ تاسیس شد و ساواک یزد زیر نظر ساواک استان اصفهان بود. در سال ۱۳۵۲ که یزد تبدیل به استان شد، ساواک یزد مستقل می‌شود. در همانجا اعمال خشونتش بیشتر شد. البته ساواک بخاطر مسائل امنیتی در یزد حضور نداشت و حضورش برای جلوگیری از جاسوسی بود. چون تعدادی مستشار اقتصادی از روسیه و چکسلواکی در کارخانه‌ها بودند و می‌توانستند در مسائل اقتصادی اثرگذار باشند. ساواک می‌خواست ببیند آن‌ها چکار می‌کنند.

شمس‌الدینی درباره محوریت اصلی داستان که با هدف تسخیر ساواک یزد نگاشته شده، توضیح داد: مردم در ۱۸ دی سال ۱۳۵۷ به صورت خودجوش در راهپیمایی تصمیم می‌گیرند به سمت ساواک بروند و ساواک را تسخیر کنند. در این ماجرا تعدادی از مبارزان زخمی و سه نفر به شهادت می‌رسند. این درگیری سه چهار ساعت بین ماموران ساواک و مردم طول می‌کشد، تا با ورود شهربانی مردم عقب‌نشینی می‌کنند و شرایط برای فرار کارمندان ساواک مهیا می‌شود. من با این بهانه به تاریخچه ساواک پرداختم و با دو نفر از ماموران سابق ساواک مصاحبه کردم. 

نویسنده کتاب «درباره یک تسخیر» در پاسخ به این سوال که علاوه‌بر تسخیر ساواک چه رویداد‌های پیرامونی در وقوع انقلاب اسلامی تاثیرگذار بوده، افزود: دهم فروردین سال ۱۳۵۷ که همزمان با برگزاری چهلم شهدای تبریز در کل کشور بود، تعداد زیادی از افراد در آن راهپیمایی به شهادت رسیدند. روز عاشورای سال ۱۳۵۷ که مجسمه شاه از میدان مرکزی شهر پایین کشیده شد، سیزدهم محرم و ۱۸ دی سال ۱۳۵۷ از دیگر رخداد‌های مهم در زمینه شکل‌گیری انقلاب اسلامی بود.

به گفته وی، هفت فصل داستان شامل مصاحبه با مبارزان انقلابی است، که از سوی ساواک یا بازداشت شدند، یا احضار شده بودند. همچنین با دو نفر از ماموران سابق ساواک یزد مصاحبه شده است. از آنجایی که این افراد جرمی مرتکب نشده بودند و شاکی خصوصی نداشتند، تبرئه شدند. این افراد اطلاعات خوبی از اتفاقات درون ساواک و روز تسخیر ساواک داشتند.

شمس‌الدینی با بیان اینکه ساواک پیش‌بینی می‌کرد که به مراکزش حمله شود، بیان کرد: در نامه رحمت‌الله خرم‌زاده، رئیس ساواک یزد آمده بود، روحیه کارمندان بسیار پایین است و احتمال حمله وجود دارد. در جواب نامه آمده بود که شما باید اسناد و مدارک را به مرکز توپخانه اصفهان منتقل کنید.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.