حالا سالها از آن روزها گذشته است و غبار زمان به مرور روی خاطرات آن روزها جا خوش کرده است. آدمهایش رفته اند و از آنها دست کم چند نوشته باقی مانده شاید به همین دلیل است که عدهای میکوشند حقیقت را به گونهای دیگر نشان دهند.
مثلا میکوشند از جلاد آن روزها قهرمان بسازند؛ از پرویز ثابتی میگوییم همان فرد بهایی که نامش در آن روزها لرزه به تن هر ایرانی میانداخت و ید طولایی در توحش و خشونتهای غیر قابل توصیف داشت.
وقتی روی شکنجه های قرون وسطی سفید میشود!
فرج الله سیفی کمانگر، معروف به کمالی از شکنجهگران کمیته مشترک ضد خرابکاری (ساواک) در اعترافات خود بعد از انقلاب در مورد نقش ثابتی در شکنجه ها میگوید: «هر وقت ثابتی به کمیته میآمد عضدی داخل حیاط میشد و با صدای بلند داد میزد؛ بازجوها مگر مرده هستند که صدایشان در نمیآید. داد بزنید و فحاشی کنید، آقا خوشش میآید و بارها در جمع کلیه کارمندان کمیته اظهار میداشت؛ هر وقت آقا یعنی پرویز ثابتی به کمیته میآید شما متهم را بیاورید داخل اتاق و بزنید و فحاشی کنید با صدای بلند که آقا بشنود.»
مظفر شاهدی در کتاب ساواک مینویسد: «شکنجههای غیرانسانی دیگری نظیر کشیدن ناخنهای دست و پا با انبر، بهرهگیری از منقلهای الکتریکی، شوک برقی و حتی شکستن انگشتان دست و پا مورد توجه بازجویان قرار داشت، از دیگر شکنجههای جسمی، بستن متهمان به صندلیهای بدون پوشش تحتانی و سوزاندن آنها با اجاقهای برقی و نفتی و نظایر آن بود؛ تا جایی که شکنجهشدگان برای مدتی طولانی از نشستن، راه رفتن و بسیاری دیگر از فعالیتهای جسمی محروم میشدند. در مواردی، برای مضاعف کردن درد و رنج ناشی از شکنجههای غیرانسانی جسمی، برخی اقدامات شنیع و غیراخلاقی را نیز چاشنی آن میکردند. در مواردی متهمان سیاسی را با آب و نیز روغن جوشانده میسوزاندند؛ تا جایی که موجب کنده شدن پوست و گوشت بدن آنها میشد.
ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!»
این بخشی از ماجرا بود؛ بسیاری هم تلاش دارند تا از ارزانیهای آن زمان بگویند. همان دورهای اسدالله علم در این باره میگوید: «در تابستان ۱۳۵۲، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید. در ماههای نخست سال ۵۳ نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!»
هچنین در کتاب خاندان پهلوی به روایت اسناد در جلد سوم روایتی از حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی درباره بحران اقتصادی رژیم پهلوی آمده است: «مشکلات اقتصادی طی سالهای ۱۳۳۸و ۱۳۳۹ به حدی از وخامت رسیده بود که حسین علاء، وزیر دربار شاهنشاهی، طی گزارشی در شهریور ماه ۱۳۳۹ به محمدرضا پهلوی نوشت: اوضاع اقتصادی بدتر از آن است که تصور میرفت. ارزهای زیادی که داشتیم تفریط شد و امروز مضیقه عجیبی ظاهر شده؛ نه ارز داریم نه ریال. تجار بازار یکی بعد از دیگری ورشکست میشوند.»
گفتم دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است
همچنین اسدالله علم در روزنوشت ۱۷ اسفند ماه ۱۳۴۷ نیز مینویسد: «شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال از هم پاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم. شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: وقتی پولی به دستمان نمیرسد چه میتوانیم بکنیم؟ پاسخ دادم هر بار که توجه اعلیحضرت را به کمبود پول جلب کردهام. پاسخ این بوده که این طور نیست. دولت بهاندازه کافی پول در اختیار دارد و گزارشهای من نادرست است. اما همین دیروز بود که اعلیحضرت درباره ولخرجیهای شرکت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت کردند.
رژیم پهلوی که مدعی گسترش سواد و آموزش در سطح کشور بود در این حوزه موفقیت چندانی کسب نکرد و نتیجه آن چیزی جز عقبماندگی نبود. بنابر آمار موجود، در پایان عمر این رژیم، ۶۸ در صد از بزرگسالان هنوز در بیسوادی به سر میبرند و تنها کمتر از ۴۰ درصد از کودکان توانستند دوران دبستان را بگذرانند. علاوه بر این میزان ناعدالتی سوادآموزی در روستاها نسبت به شهرها و زنان نسبت به مردان از دیگر عواملی است که عقب ماندگی رژیم پهلوی در زمینه سوادآموزی را عیان میکند.
مشکلات داریم اما...
حالا، اما زمان گذشته است؛ امروز مشکلات هست، مشکلاتی که به سادگی میتوان درباره آن حرف زد و حتی نوشت؛ حتی مردم اعتراض هم میکنند، تا جایی که مسئولان وعده داده اند تا مناطقی را برای اعتراضات مردم در نظر بگیرند نه با ژ ۳ به جانشان بیافتند. امروز مشکلات هست، اما در عین حال در میان ۱۰ کشور برتر هوا و فضای جهان نیز قرار داریم، شکلات داریم، مانند همه جای جهان که مشکل دارند دیگر از عناوین والا حضرت و خاندان سلطنتی و... خبری نیست، امروز مشکلات داریم، اما با آن روزها تفاوتمان از زمین تا آسمان است. برای همین میآئیم که بگوییم مشکلات داریم، اما هنوز پای انقلابی که کرده ایم ایستاده ایم و یادمان نرفته آمریکا و ایادی اش چه به روزگار ایران و ایرانی آورده بودند...
به فرموده رهبر معظم انقلاب:هدف اصلی دشمن برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی و از بین بردن آن، ایجاد اختلاف و بی اعتمادی میان آحاد جامعه است لذا مهمترین وظیفه در مقابل این نقشه پلید، حفظ راهبرد وحدت است و به توفیق الهی مردم این پیام را به طور صریح به همه بدخواهان خواهند رساند که تلاش آنها برای ایجاد بیاعتمادی و از بین بردن اتحاد ملی، خنثی شده است.
فاطمه تورانلو
با اینهمه سرمایه واقعا تاسف آوره
کارکنان فولاد مبارکه و ذوب آهن و مس رفسنجان و پالایشگاهها و مسئولان در اوج رفاه و بقیه محتاج نان
این درد است
ولی کلا همه دنیا مشکلات دارند و هر کس گفت فلان کشور رفاه محض است یقین بدانید این ادعا دروغ محض است
خسته این از گرانی