«بعثت» را به معنای انتخاب همه پیامبران به نبوت استعمال کرد اما از این کلمه انتخاب حضرت محمد(ص) به پیامبری به ذهن متبادر میشود. از این رو در فرهنگ اسلامی، روز مبعث به روزی گفته میشود که حضرت محمد(ص) به رسالت مبعوث شده است.
مبعث در اسلام به چه معناست؟
در اصطلاح اسلامی مبعث به روزی گفته میشود که پیامبر اکرم (ص) در سن ۴۰ سالگی در غار حرا به پیامبری مبعوث شدند.
معنای لغتی مبعث
بعثت به معنای برانگیختن و برگزیدن پیامبران از سوی خدا برای هدایت مردم است. بعثت در فرهنگ قرآنی به معنای عامل برانگیختن و رسانیدن به مرحلهای خاص از تکامل است که در آن نوعی تحول وجود دارد.
فرق بعثت و مبعث
انتخاب و برگزیده شدن فردی به پیامبری از سوی خداوند و آغاز دوره نبوتش را بعثت مینامند و مبعث به روزی گفته میشود که حضرت محمد (ص) به رسالت مبعوث شده است.
داستان بعثت پیامبر اکرم (ص)
مطابق با آنچه در منابع ذکر شده است، پیامبر اکرم (ص) در حالی که در غار حرا (کوه نور) در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش مشغول بودند که جبرئیل بر ایشان نازل شد و آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه نبوت فرو فرستاد. اولین آیاتی که بر حضرت محمد(ص) نازل شد، آیههای سوره ۹۶ قرآن مجید یعنی سوره علق بود.
امام حسن عسکری (ع) در توصیف بعثت نبی اکرم (ص) میفرمایند: «تا اینکه به چهل سالگی رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشعترین و مطیعترین قلبها یافت. پس به درهای آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائکه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد صلّی اللّه علیه و آله به آنها مینگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وی نازل شد و او به روح الامین (جبرئیل) نگاه میکرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت:ای محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزی را بخوانم؟ گفت:ای محمد! «اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّک الْاَکرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ…». (قرآن را) به نام پروردگارت -که هستی را آفرید- بخوان، همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آنچه را که انسان نمیدانست به او آموخت. سپس آنچه را که میبایست بر او نازل کرد و خودش به سوی پروردگارش بالا رفت. محمد صلّی اللّه علیه و آله از کوه پایین آمد در حالی که عظمت خداوند و جلالت ابهت الهی او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزی که اضطرابش را بیشتر میکرد، این بود که میترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگی نسبت دهند، در حالی که او عاقلترین مردم و گرامیترین آنان بود و مبغوضترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ از شجاعت نماید و به او فراخی دل عنایت فرماید. برای همین از کنار هر سنگ و درختی که رد میشد، میشنید که میگفتند: «السلام علیک یا رسول اللّه».