پاییز سال ۲۰۱۳ یک معلم انگلیسی دبیرستان اِمِت اُبرین شهر آنسونیا در آمریکا شکایتی را در دادگاه علیه ناظم، دستیار ناظر و مدیر مدرسه تنظیم کرد.

دومین روز از سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۱)، وزارت آموزش و پرورش ایالت کانکتیکات، جفری اسپانیرمن (Jeffrey Spanierman) معلم زبان انگلیسی را استخدام کرد. او عضوی از اتحادیه‌ای بود که با اداره DOE قرارداد جمعی داشت. بر اساس این موافقتنامه، یک معلم پس از چهار سال خدمت تمام وقت رسمی می‌شود.

مسئولان یک مدرسه به دلیل استفاده یک معلم به دلیل انتشار تصاویر دانش‌آموزان در شبکه اجتماعی مای اسپیس، قرارداد معلم را تمدید نکرده و عذرش را خواستنددانش‌آموزانش از او خواسته بودند تا صفحات‌شان در وبگاه شبکه اجتماعی «مای اسپیس» را ببیند. آقای معلم پروفایل‌های مختلفی در این پلتفرم ساخت که معروف‌ترین آن «Mr. Spiderman» بود. این پروفایل از تابستان ۲۰۰۵ (۱۳۸۳) تا پاییز همان سال فعال بود. حساب مرد عنکبوتی برای برقرای ارتباط با دانش‌آموزان در مورد تکالیف و اطلاعات بیشتر در مورد آن‌ها بود. معلم از این راه برای برقراری ارتباط با شاگردان و بحث‌های غیر مدرسه‌ای استفاده می‌کرد.

الیزابت میچاد (Elizabeth Michaud) مشاور در دبیرستان اِمِت اوبراین بود. خانم میچاد ادعا می‌کرد از دانش‌آموزان شکایاتی را در مورد صفحه کاربری مرد عنکبوتی دریافت کرده است. صفحه نمایه آقای اسپایدرمن شامل عکسی از خودش در ۱۰ سال قبل بود. پایین این عکس، تصاویری از دانش‌آموزان دبیرستان بود.

کنار عکس‌های دانش‌آموزان، عکس‌هایی از مردان برهنه وجود داشت که در زیر آن‌ها نظرات نامناسب نوشته شده بود. خانم مشاور گفت که آقای معلم با دانش‌آموزان گفتگو‌های خصوصی داشته و دانش‌آموزان درباره کار‌هایی که در مهمانی‌های آخر هفته‌شان انجام داده‌اند یا مشکلات شخصی‌شان با او صحبت می‌کنند.

پرده دوم

۱۰ ژانویه ۲۰۰۶ (۱۳۸۴) «استیسی اسنایدر» دانشجوی تمام وقت علوم پایه در دانشگاه میلرسویل برای تدریس در دبیرستان Conestoga Valley پنسیلوانیا منصوب شد. گذراندن این دوره برای ثبت نام معلم در اداره آموزش و پرورش پنسیلوانیا الزامی بود. خانم اسنایدر مسئول آماده‌سازی دروس و برگزاری امتحانات بود. او در فعالیت‌های مختلف مدرسه هم شرکت می‌کرد.

اسنایدر یک معلم درشبکه اجتماعی «مای اسپیس آمریکا» به دلیل ناتوانی در مدیریت دانش‌آموزان و غیر استاندارد بودن محتوای آموزشی توسط مقامات محلی از معلم بلاگری بازمانداما خانم معلم در مدیریت دانش‌آموزان مشکل داشت. محتوای آموزشی او در حد استاندارد نبود. او در حفظ روش تدریس رسمی با دانش‌آموزان و تعیین مرز‌های مناسب معلم و دانش‌آموز با مشکل مواجه بود. با وجود هشدار‌های پی در پی دانشگاه و مدرسه به دانشجو_معلمان در مورد استفاده از شبکه‌های اجتماعی، خانم معلم چندین بار در مورد صفحه خود در این پلتفرم‌ها با دانش‌آموزان صحبت کرد و اطلاعات شخصی خود را با آن‌ها به اشتراک گذاشت. همکار ناظر خانم اسنایدر در مدرسه به او توصیه کرد که از حساب «مای‌اسپیس» خود استفاده نکند و از او خواست اجازه ندهد دانش‌آموزان درگیر مسائل شخصی زندگی او شوند.

خانم معلم، اما به این هشدار‌ها توجه نکرد. او پست‌هایی با نظرات منفی به مدرسه و انتقادات از معلم ناظر خود داشت. مقامات با این استدلال که تعامل او با دانش‌آموزان در مای اسپیس از مرز حرفه‌ای بودن عبور کرده است، او را از ادامه دوره منع کردند. در نتیجه خانم اسنایدر شرایط لازم برای اخذ لیسانس علوم پایه را دریافت نکرد و نتوانست به عنوان معلم ثبت نام کند.

بازیگر نقش اول کلاس

کاتلین (kathleen) معلم ریاضی دبیرستانی در هوستون آمریکا، در توضیح صفحه اینستاگرامش نوشته است: «جایی که خلاقیت + مشارکت دانش‌آموز به هم می‌رسند.» لابلای ۶۴۲ پست صفحه اینستاگرامش، جایی که کاتلین بخش‌هایی از زندگی‌اش را روایت می‌کند، تصاویری از کلاس درس هم وجود دارد. در پستی از آماده شدن کلاس برای سال تحصیلی جدید حرف می‌زند و در پستی دیگر از کار‌هایی که باید در طول روز در مدرسه انجام دهد.

کریستینا (Christina) معلم زبان انگلیسی در یکی از شهر‌های آمریکا که صفحه اینستاگرامش پر از داستان‌های مدرسه و نکاتی در مورد آموزش و معلمی است. کریستینا در پست‌های مختلف تجربیات خود در تدریس زبان انگلیسی را با مخاطبان به اشتراک می‌گذارد. او گاهی درباره کتاب‌هایی که خوانده است هم در صفحه‌اش حرف می‌زند.

(Anne) معلم علوم دبیرستانی در آمریکاست. او در صفحه اینستاگرام خود در مورد بخش‌های مختلف درس علوم پست گذاشته و کتاب‌های کمک آموزشی با موضوع علوم را هم در صفحه‌اش معرفی می‌کند.

در میان تمام پست‌ها و محتوا‌های تولید شده در صفحه این معلم‌ها حتی یک تصویر از دانش‌آموزان و یا صدایی از آن‌ها وجود ندارد. این یک قانون است. قانون حقوق آموزشی خانواده و حریم خصوصی یا «Family Educational Rights and Privacy Act (FERPA)». این قانون مدارس را از به اشتراک گذاشتن برخی از انواع اطلاعات در مورد دانش‌آموزان خود بدون رضایت کتبی منع می‌کند. در برخی موارد ارسال عکس یا فیلم از دانش‌آموزان می‌تواند نقض FERPA تلقی شود.

معلم‌ها در این کشور اجازه ندارند اسم و آدرس مدرسه را در صفحه خود عنوان کنند. آن‌ها حتی اسم کامل خود را هم در مشخصات صفحه نمی‌نویسند. عنوان «معلم» برای آن‌ها مسئولیتی می‌آورد که باعث می‌شود تا در مورد اظهار نظر درباره موضوعات مختلف در صفحات مجازی خود هم احتیاط کنند.

سکانس پایانی

اواخر دهه هشتاد ویدئویی در گوشی‌های تلفن همراه دست به دست می‌شد. در این ویدئو معلمی گوشی تلفن همراه خود را روی میز گذاشته بود و از پسر دانش‌آموز سئوالات جغرافیا می‌پرسید.

برای این روز‌هایی که شبکه‌های اجتماعی بخش زیادی از زندگی روزمره افراد مختلف را اشغال کرده، وضع قوانین مشخصی برای فعالیت معلم بلاگر‌ها هم ضروری است. تا قبل از آن که حریم خصوصی کودکان بیش از این نقض شود و آسیب‌های دیگر را به همراه داشته باشدنگاه‌های پی در پی پسر به معلم و دوربین، تکان خوردن‌های بدن، کلمات بریده بریده و نفس زدن‌های بین کلمات، تکرار کلمات آخر سوال معلم، نشان از استرس و اضطراب او در هنگام پاسخ دادن به سوال دارد. اسمش بیژن است، دانش‌آموز کلاس دوم راهنمایی در روستایی در شمال کشور. این ویدئو و نوع جواب دادن پر از اضطرابش به سوالات با کلیدواژه‎‌های «بام؟ شیب؟» در همان سال‌ها، برایش شهرتی را رقم زد. شهرتی که منجر به ترک تحصیل او شد.

سال ۱۳۹۵ ویدئویی دیگری در شبکه‌های اجتماعی وایرال (فراگیر) شد. ناظم مدرسه گوشی را جلوی صورت یکی از دانش‌آموزان مدرسه گرفته و با تهدید از او می‌خواهد تا خودش را معرفی کند و او را به خاطر دویدن در حیاط مدرسه و دعوا با همکلاسی‌هایش بازخواست می‌کند. سجاد رضایی فرزند اکبر با لهجه اصفهانی خودش را معرفی می‌کند. ترس و اضطراب را وقتی ناظم او را تهدید به اخراج می‌کند می‌توان از نگاه، آب دهان قورت دادن‌های مکرر و صدای لرزانش تشخیص داد.

سال‌ها بعد و با همه‌گیری کرونا پلتفرم‌های مختلف شبکه‌های اجتماعی ویدئو‌های بسیاری از دانش‌آموزان در صفحات مجازی معلم‌ها به اشتراک گذاشته شد. ویدئو‌هایی که دانش‌آموزان بازیگران ناخواسته قصه بودند. ویدئوی معلم آملی و همخوانی شعر گنگستر شهر آمل توسط دانش‌آموزانش، ویدئو‌هایی که معلمان دبستان از تصویر و صدای شاگردان در صفحات خود به اشتراک می‌گذارند، پدیده‌ای به نام «معلم بلاگری» را در این پلتفرم‌ها به وجود آورد. اما هیچ یک از این معلمان نه بازخواست شده، نه از کار برکنار شدند و نه حتی کسی در این زمینه پاسخگو نبود.

برای این روز‌هایی که شبکه‌های اجتماعی بخش زیادی از زندگی روزمره افراد مختلف را اشغال کرده، وضع قوانین مشخصی برای فعالیت معلم بلاگر‌ها هم ضروری است. تا قبل از آن که حریم خصوصی کودکان بیش از این نقض شود و آسیب‌های دیگر را به همراه داشته باشد.

منبع: ایرنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ب.س
۱۰:۰۹ ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
مطالب فوق در مورد اجرای قوانین ومقررات در آمریکا کاملا درست است من چون آنجا زندگی کردم شاهد اجرا و نظارت قوانین بودم اینگونه مطالب تبلیغ علیه غرب نیست به اعتقاد من علت پیشرفت غربی ها (نه در اخلاق) اجرای جدی قانون در تمام ساختارهای اجتماعی است واگر کسی تخطی کند ملزم به پرداخت جریمه های سنگین است ! ولی شور بختانه در مملکت ما فرار از قانون وجود دارد ! به خصوص در مراکز آموزشی ما !