یک استاد دانشگاه ژاپن گفت غرب با حمایت از اسرائیل باقی مانده اعتبارش و نظم جهانی مبتنی بر قوانین ادعایی خود را به نقطه‌ای بی‌بازگشت سوق داد.

در بیش از صد روز از مخرب‌ترین و خونین‌ترین حملات تاریخ معاصر که اسرائیل در آن بیمارستانها، مدارس، مساجد و کلیسا‌ها را در نوار غزه هدف قرار داد، بیش از ۲۴ هزار فلسطینی، اکثرا کودکان و زنان شهید و دست‌کم ۶۰ هزار نفر مجروح شدند که  ۱۲ هزار و ۴۰۰  نفر از شهدا کودک بوده اند. اسرائیل مناطقی را که «مناطق امن» برای غیرنظامیان فلسطینی اعلام کرده بود با بمب‌های یک تنی که آمریکا ارسال کرده بود، هدف قرار داد. در این حملات اسرائیل ۳۵۹ هزار باب خانه در غزه که بیش از ۶۵ هزار تن بمب بر روی آن ریخته شد، ویران شده یا آسیب دیدند.

پس از این همه جنایت شکایتی علیه اسرائیل به اتهام پاکسازی قومی و نسل کشی توسط آفریقای جنوبی در دیوان بین‌المللی دادگستری مطرح شد حال باشگاه خبرنگاران جوان به منظور بررسی بیشتر این موضوع با سول تاکاهاشی، یکی از استاد دانشگاه ژاپن مصاحبه مفصل ترتیب داده که در ذیل مشروح آن از نظرتان می‌گذرد..

-تحلیل شما از اوضاع امروز غزه و واکنش برخی کشور‌ها از جمله آفریقا به جنایات اسرائیل چیست؟

سول تاکاهاشی: مهم نیست که شکایت آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری چگونه به نتیجه می‌رسد، مبنی بر اینکه اسرائیل کنوانسیون نسل کشی را نقض کرده است، این رفتار‌ها در تاریخ ثبت خواهد شد. این اقدام یا به عنوان اولین گام در جهت پاسخگویی در نهایت یک دولت سرکش به خاطر نقض مکرر و طولانی مدت قوانین بین المللی به یاد خواهد آمد، یا به عنوان آخرین نفس در حال مرگ یک سیستم بین المللی ناکارآمد و تحت رهبری غرب در اذهان خواهد ماند.

انبوه جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت که اسرائیل در غزه مرتکب شده، برای هر کسی که به تلفن هوشمند دسترسی دارد، روشن است. رسانه‌های اجتماعی مملو از کلیپ‌های ویدئویی از بمباران بیمارستان‌ها و مدارس، پدرانی که اجساد بی‌جان فرزندان خود را از زیر ساختمان‌های ویران بیرون می‌کشند، مادرانی که بر روی اجساد نوزادانشان گریه می‌کنند است و در این میان، واکنش دولت‌های غربی - علاوه بر حمایت نظامی و سیاسی به ظاهر بی حد و حصر - برچسب زدن هرگونه انتقاد از اسرائیل به عنوان یهودی ستیزی و تلاش برای ممنوعیت آشکار هرگونه ابراز همبستگی با مردم فلسطین بوده است.

بدون توجه به این ظلم، ده‌ها هزار نفر روز به روز به خیابان‌ها می‌آیند و انزجار خود را از جنایات اسرائیل و همدستی غرب ابراز می‌کنند. دولت‌های غربی (از جمله ایالات متحده) که ناامید از به دست آوردن دوباره برخی از اعتبارات هستند، اخیراً شروع به انتقاد حاشیه‌ای از حملات اسرائیل کرده اند. با این حال، خیلی کم و خیلی دیر است. اعتبار غرب به طور غیرقابل برگشتی از بین رفته است.

البته ریاکاری غرب چیز جدیدی نیست. به گفته دولت‌های غربی، جهان باید در برابر تجاوز روسیه به آغوش کشیده شود، اما باید کاملاً از وحشیگری اسرائیل و زیر پا گذاشتن هنجار‌های بین المللی خوشحال باشد. اوکراینی‌هایی که کوکتل مولوتف‌های خود را به سوی نیرو‌های روسیه پرتاب می‌کنند قهرمان و مبارزان آزادی هستند، در حالی که فلسطینی‌ها (و دیگران) که جرأت می‌کنند علیه آپارتاید اسرائیل صحبت کنند، تروریست هستند. پناهندگان سفیدپوست از اوکراین بیش از حد مورد استقبال قرار می‌گیرند، در حالی که پناهندگان سیاه پوست و قهوه‌ای از درگیری‌ها در خاورمیانه، آسیا و آفریقا (که غرب بیشتر آن‌ها را پشت سر گذاشته اند) می‌توانند به قعر دریای مدیترانه فرو روند. نگرش غربی واقعاً این بوده است: قوانین برای تو، نه برای من.

-سیاست‌های غرب در مقابل کشور‌های تحت سلطه یا آن دسته از کشور‌هایی که دشمن فرض می‌کنند، چگونه است؟

سول تاکاهاشی: موضع غرب در قبال چین نشان دهنده همین عدم صداقت است. چین عملاً توسط پایگاه‌های نظامی آمریکا و متحدان مسلحش محاصره شده است. با این حال این چین است که مقصر است... چرا؟ دولت‌ها و رسانه‌های غربی که قادر به اشاره به هیچ تخلف مشخصی نیستند، فقط می‌توانند چین را به «قاطعیت فزاینده» متهم کنند، یعنی ندانستن جایگاه انقیاد خود در نظم هژمونیک غرب.

عدالت بین المللی به یک شوخی بیمارگونه تبدیل شده است. اگر دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) به طور مؤثر عمل می‌کرد، رهبران اسرائیل حتی در زمان صحبت ما محاکمه می‌شدند و نیازی نبود که آفریقای جنوبی به دادگاه بین‌المللی دادگستری مراجعه کند. با وجود این، دادگاه کیفری بین‌المللی تا سال ۲۰۲۲ فقط آفریقایی‌ها را متهم کرد، زمانی که کمتر از یک هفته پس از آغاز آن، تحقیقات در مورد تهاجم روسیه به اوکراین را اعلام کرد. دادگاه کیفری بین‌المللی کیفرخواست‌هایی از جمله برای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در کمتر از یک سال صادر کرد. برعکس، بیش از شش سال طول کشید تا دیوان بین المللی کیفری تحقیقاتی را در مورد وضعیت فلسطین آغاز کند، و حتی اکنون، پس از سال ها، هنوز اقدامات معناداری انجام نشده است. در حالی که اسرائیل به جنایات خشونت آمیز خود علیه مردم غزه ادامه می‌داد، کریم خان، دادستان ارشد بریتانیایی دیوان کیفری بین المللی، از اسرائیل بازدید کرد و بر لزوم پیگرد قانونی جنایات حماس تاکید کرد و در عین حال نسبت به جنایات اسرائیل لحن ملایمی را به کار برد. جای تعجب نیست که بسیاری از سازمان‌های جامعه مدنی خواستار اخراج او هستند.

البته ریاکاری غرب چیز جدیدی نیست. از همان ابتدا، هنجار‌های حقوقی بین‌المللی فقط برای مردمان به اصطلاح «متمدن» - بخوانید سفیدپوستان - اعمال می‌شد. وحشی‌ها به حساب نمی‌آمدند و دولت‌های قدرتمند غربی می‌توانستند - و انجام دادند - آنچه را که می‌خواستند با آن‌ها انجام دهند. بومیان قطعاً «مالک» زمین یا منابع طبیعی نبودند و قدرت‌های استعماری آزاد بودند که آن‌ها را هر طور که می‌خواهند بدزدند و استثمار کنند. صهیونیسم نیز بر اساس چنین نگرش‌های نژادپرستانه شکل گرفت - نگرش‌هایی که تا امروز در هسته اصلی سیاست‌های اسرائیل باقی مانده‌اند.

این استاندارد‌های دوگانه در مورد حق تعیین سرنوشت ملی - حق اساسی همه مردم برای انتخاب نظام سیاسی خود و کنترل منابع طبیعی خود - آشکار است. پس از جنگ جهانی اول، وودرو ویلسون، رئیس جمهور ایالات متحده  اصرار داشت که «تعیین سرنوشت» اصل راهنمای نظم نوین جهانی است - البته، فقط برای اروپایی ها. فلسطینی‌ها و دیگر مردم عرب از راه دشواری دریافتند که استعمار زنده و سالم است و آن‌ها تابع قوانین جامعه ملل بودند، که حکمرانی استعماری را برای "مردمی که هنوز قادر به ایستادن در کنار خود نیستند" توجیه می‌کرد. منشور سازمان ملل متحد همچنین شامل مقرراتی برای قیمومیت بود که اساساً در امتداد خطوطی مشابه با دستورات اتحادیه بود.

-نظر شما در مورد واکنش نهاد‌های بین المللی به جنایات امروز اسرائیل چیست؟

سول تاکاهاشی: جنگ‌های استقلال در آسیا و آفریقا این را متوقف کرد. کشور‌های تازه استقلال یافته با موفقیت خواستار آن شدند که تعیین سرنوشت به یک حق برای همه ارتقا یابد. دو میثاق بین‌المللی حقوق بشر که در سال ۱۹۶۶ به تصویب رسید، هر دو حق تعیین سرنوشت همه مردم را در ماده ۱ مشترک خود تصریح و روشن می‌کنند که تنها با تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی می‌توان به هر حقوق بشر دیگری معنا پیدا کرد.

بحث در مورد حق تعیین سرنوشت فراتر رفت و باعث ناراحتی دولت‌های غربی شد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد بار‌ها اعلام کرده است که مبارزه مسلحانه (از جمله مبارزات مردم فلسطین) علیه حکومت استعماری مشروع است و پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ به کنوانسیون‌های ژنو، در مورد قوانین جنگ، همچنین بیان داشت که مبارزات علیه رژیم‌های استعماری و نژادپرست معتبر است. حقوق بین الملل قطعاً در مسیر درستی توسعه یافته است.

با این حال، سیستم‌های اجرای قوانین بین المللی ضعیف هستند. این از روی طراحی است و به کشور‌های قدرتمند اجازه می‌دهد تا بدون مجازات عمل کنند و از زیر دستان خود محافظت کنند - همانطور که در مورد ایالات متحده و اسرائیل می‌بینیم. حتی اگر دیوان بین‌المللی دادگستری دستور موقتی برای توقف خشونت‌های اسرائیل صادر کند و حتی اگر سال‌ها بعد، اسرائیل را در قتل‌عام مقصر بداند، بدون هیچ گونه اجرایی، اسرائیل می‌تواند (و احتمالاً) به سادگی این تصمیم‌ها را نادیده بگیرد. این مطمئناً پایان نظم جهانی کنونی خواهد بود، زیرا هر نمایی از انصاف و عدالت در مقابل آن فرو خواهد ریخت.

اجرای قوانین بین‌المللی در دست شورای امنیت سازمان ملل است، اما با حق وتوی خود برای پنج کشوری که در سال ۱۹۴۵ در طرف پیروز قرار گرفتند، این نهاد بار‌ها و بار‌ها ثابت کرده است که قادر به انجام وظایف خود نیست. مجمع عمومی فاقد هرگونه قدرت اجرایی است و سازمان ملل، دیوان بین‌المللی کیفری و بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی دیگر به‌طور دائمی از بودجه کم برخوردار هستند، به این معنی که به شدت به کمک‌های داوطلبانه دولت‌ها متکی هستند. این امر آن‌ها را در برابر نفوذ ناروا توسط ثروتمندان و قدرتمندان آسیب پذیر می‌کند.

در یک سطح اساسی تر، این نهاد‌های بین المللی نماینده همه نیستند. اگرچه سازمان‌های جامعه مدنی می‌توانند در بیشتر بحث‌ها مشارکت داشته باشند، اما تنها دولت‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری حرفی برای گفتن دارند – علیرغم این واقعیت که، همانطور که در مورد غزه می‌بینیم، حتی دولت‌های  دارای دموکراسی ظاهری لزوماً اراده‌ای برای کنترل اوضاع ندارند.

تجاوز و استعمار اسرائیل باید متوقف شود و ناقضان حقوق بشر در فلسطین باید پاسخگو باشند - از جمله رهبران غربی که در نسل کشی شریک هستند. با این حال، ما نباید به همین جا بسنده کنیم. ما باید خواستار اصلاحات انقلابی در نهاد‌های بین المللی باشیم. آن‌ها باید واقعاً دموکراسی و برابری طلب کنند. آن‌ها باید صدای مردم را از طریق سازمان‌های جامعه مدنی و دیگر شیوه‌های نمایندگی دموکراتیک منعکس کنند - نه دولت‌هایی که اغلب در جیب منافع ثروتمند و قدرتمند هستند.

ایجاد نظم جهانی که عدالت و حقوق برابر را برای همه تضمین کند، آسان نخواهد بود. این امر مستلزم تلاش‌های مستمر از سوی کشور‌های جهانی، از طریق اعمال فشار برای تغییر بر دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی است. 

سول تاکاهاشی استاد حقوق بشر و مطالعات صلح در دانشگاه اوزاکا جوگاکوین در اوزاکا، ژاپن است. او که یک وکیل بین المللی حقوق بشر است، از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ معاون دفتر آژانس حقوق بشر سازمان ملل در فلسطین اشغالی بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۱ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
تو دیگه حرف نزن کشور شما که دست راست امریکا است
Iran (Islamic Republic of)
علیرضا
۰۸:۴۷ ۳۰ دی ۱۴۰۲
نظر زشت کلام و زشت سیرت چیه به نظر این استاد ژاپنی؟؟لعنت به سرمایه های صهیونیست در داخل ایران طبق گفته خود اسراییل اصلاحاتیها سرمایه اش در ایران هستند.
آخرین اخبار