۱۳ دی بود که در آستانه برگزاری چهارمین سالگرد سردار سلیمانی دو انفجار تروریستی با فاصله ۲۰ دقیقهای مسیر گلزار شهدای کرمان را آغشته به خون شهدایی کرد، که عاشقانه برای محبوبشان «سردار دلها» قدم در مسیر مزار حاج قاسم گذاشتند، اما وجود حرامزادگان داعشی اجازه نداد، هموطنانمان این مسیر را به قصد دیدار سردار سلیمانی بپیمایند.
حمید شاهمرادی، تهیهکننده مجموعه «قصهها و غصههای کرمان» درباره این مستند که با هدف روایت از حادثه تروریستی کرمان تولید شده، گفت: از همان زمان که حادثه تروریستی کرمان رخ داد، به دنبال بلیت گشتیم و فردای حادثه در کرمان حاضر شدیم. فردای حادثه موکبها برپا بود و تعداد قابل توجهی از مردم حضور داشتند. اما در روز تشییع سمت گلزار شهدا را بستند و ما به عنوان مستندساز در بطن رخدادها رفتیم، تا روایتها را بشنویم.
شاهمرادی ادامه داد: به عنوان مثال، ما مستندی کوتاه از خانواده شهدایی کار کردیم، که هم برادرش شهید شده بود، هم بچههای برادرش بیمارستان بودند. از جمعیت هلال احمر درباره خانم مکرمه حسینی مستند کار کردیم. پای صحبتهای مدیر پرستاری بیمارستان باهنر نشستیم و از او بابت روز حادثه تروریستی پرسیدیم و ایشان از نحوه مدیریت بیمارستان به ما گفت. البته خرده روایتهایی هم از عکاسان و مردم داشتیم، که در شرایط پیش آمده کمک میکردند.
این تهیهکننده افزود: مقاومت و ایستادگی مردم در هر شرایطی قابل مشاهده بود. وقتی من در حین صحبت با مردم خانوادهای را دیدم، که میگفت الان ما باید حضور داشته باشیم و نترسیم، آدم را شگفتزده میکرد. با اینکه فکر میکردم فردای روز حادثه مردم حضور نداشته باشند، ولی خانوادهها حتی پیرمرد و پیرزن حضور داشتند.
وی درباره سوژههایی که لنز دوربین مجموعه «قصهها و غصههای کرمان» به سراغش رفت، گفت: با دوستان هلال احمر صحبت کردم. آنها میگفتند ما همان موقع احتمال بمبهای بعدی را میدادیم. علاوهبر روایت همکاران هلال احمر و پرداختن به شهیده حسینی، با مدیر پرستاری بیمارستان باهنر صحبت کردیم. بخشی از مستند درباره روایت مردمی است که روز بعد حادثه حاضر بودند و از ایستادگی و مقاومت حرف میزدند؛ اینکه قرار نیست با یک انفجار صحنه را خالی کنیم.
شاهمرادی در پاسخ به این سوال که این مستند به انتقاداتی مبنی بر اینکه چرا امنیت در کرمان برقرار نشد پرداخت؟ توضیح داد: نخیر، پرداختن به موضوعات امنیتی نه تخصص و وظیفه من بود و نه من با این هدف به کرمان رفتم. من رفته بودم از مظلومیت مردم کرمان و حادثه تروریستی فیلم بسازم. زمان این مجموعه مستند بین ۳ تا ۶ دقیقه است و در هفت قسمت تولید شد.
این مستندساز در پاسخ به این سوال که از بین خرده روایتها یا روایتهای مردمی به سوژه خاصی مواجه شدید، که تا به حال انعکاس خبری نشده باشد، افزود: بله، من صحنههایی در کرمان دیدم که بینظیر بود؛ از صبر مردم گرفته تا ولایت مداری آنها. من خانوادههای شهدایی را دیدم، که با آن حالشان باز از عشق به حاج قاسم میگفتند. فردی که هشت نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داده و میگفت من چیزی جز زیبایی نمیبینم. چه چیزی بهتر از اینکه بچههایم پیش حاج قاسم دفن شدند. این صحبتها نیاز به بررسی جامعهشناختی دارد؛ اینکه خون شهدا چه تاثیری در زندگی مردم دارد.
وی با بیان اینکه من میخواهم از خرده روایتهای حادثه تروریستی کرمان در بستر داستانی هم بپردازم، توضیح داد: هر کدام از این خرده روایتها قصه جالبی داشتند. کودکی از روستای جوپار به همراه سه نفر برای سالگرد شهادت حاج قاسم آمده بود، اما در حادثه تروریستی به شهادت رسید. این کودک روز قبل از شهادتش برای مادرش نقاشی کشیده و نوشته بود، مادر! دعا کن عاقبتبخیر و شهید بشوم. فارغ از بحث تلخ ماجرا دیدن این صحنهها شگفتانگیز بود.
گفتنی است تمام قسمتهای مجموعه مستند «قصهها و غصههای کرمان» از شبکهای مختلف سیما پخش شده است.