بیست و نهم خرداد سال ۹۹ جسد زنی میانسال در حاشیه اتوبان باقری در شرق تهران پیدا شد. کنار جسد چهار فشنگ جنگی و قسمتهایی از یک کلت شکسته پیدا شد و کارشناسان زمان مرگ را دو روز قبل از کشف جسد اعلام کردند. از آنجا که پول و طلاهای مقتول همراهش بود فرضیه قتل به دلیل سرقت رنگ باخت؛ بنابراین کارآگاهان پلیس احتمال قتل به دلیل انتقامجویی را دنبال کردند.
همزمان با شناسایی هویت زن ۶۱ ساله خانواده وی مدعی شدند او با داماد سابقش اختلاف داشته است.
پسر مقتول به مأموران پلیس گفت: خواهرم چند سال قبل با مردی ازدواج کرد که در کارهای خلاف بود به همین علت از هم جدا شدند، اما با مادرم اختلاف مالی داشت. مدتی قبل فهمیدیم او به دلیل حمل موادمخدر به زندان افتاده تا اینکه چند روز قبل با مادرم تماس گرفت و گفت به مرخصی از زندان آمده و خواست تا مادرم را ببیند و اختلاف حسابشان را تسویه کنند. به مادرم گفتم به ملاقات او نرود، اما قبول نکرد، رفت و دیگر برنگشت.
فرار از زندان
باتوجه به صحبتهای پسر مقتول کارآگاهان به زندان رفتند و دریافتند داماد سابق مقتول به مرخصی رفته و دیگر برنگشته است. در حالی که پلیس در جستوجوی مرد زندانی بود، وی سه ماه بعد از قتل خود را تسلیم کرد. اما منکر قتل شد و گفت: سال ۹۰ به دلیل حمل یک کیلو شیشه بازداشت و به اعدام محکوم شدم.
شیشه متعلق به دوستم بود و من فقط آن را حمل میکردم، اما درخواست عفو دادم که با آن موافقت وحکم اعدامم تبدیل به ۲۵ سال زندان شد. با شیوع بیماری کرونا توانستم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شوم. من با مادرزن سابقم اختلاف حساب داشتم.
به همین دلیل آن روز با ماشین دنبالش رفتم و باهم درباره اختلاف حسابمان صحبت کردیم، اما او را در خیابان شریعتی از ماشین پیاده کردم ودیگر از او هیچ خبری نداشتم تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم مادر همسر سابقم کشته شده است. من سه ماه فراری بودم، اما چون بیگناه هستم تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم.
در حالی که این مرد اصرار داشت بیگناه است، اما پلیس آثار خون مقتول را در خودرو وی پیدا کرد و مشخص شد گوشی موبایل او در منطقه یافتن جسد، آنتندهی داشته است.
با به دست آمدن این مدارک مرد خلافکار به اتهام قتل بازداشت شد، اما جرمش را گردن نگرفت.
در حالی که برای وی کیفرخواست صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شده بود اولیای دم برای وی حکم قصاص خواستند.
در این میان یکی از دختران مقتول که به بیماری سرطان مبتلاست نامهای به دادگاه نوشت ودر آن اعلام کرد با یک شرط از قصاص گذشت میکند.
زن جوان گفت: اگر متهم توضیح دهد چرا و با چه انگیزهای مادرم را کشته و ماجرای قتل را تشریح کند از قصاص میگذرد. اما مرد جوان همچنان منکر ارتکاب قتل بود؛ بنابراین در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در دادگاه چه گذشت
در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
اما وقتی متهم روبهروی قضات ایستاد گفت: من بیگناه هستم آن روز سوار ماشینم شد تا درباره اختلاف حسابمان باهم صحبت کنیم. من به او گفتم قرار است طلب ۱۱ میلیاردیام را از یکی از دوستانم بگیرم.
بعد از گرفتن طلبم با او تسویهحساب میکنم، او هم قبول کرد. مادرزن سابقم میگفت دخترش به سرطان مبتلا شده و از من خواست دیگر با او تماس نگیرم. من هم قبول کردم. بعد هم از ماشین پیاده شد و رفت.
وی درباره کشف آثار خون در ماشینش گفت: من نمیدانم آثار خون در ماشینم متعلق به کیست.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و باتوجه به مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند.
اما وی به حکم صادره اعتراض کرد.
با این اعتراض قضات دیوان عالی کشور پرونده را تحت رسیدگی قرار دادند و حکم قصاص وی را نقض کردند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند.