کشور‌های غربی که راه سکوت در برابر ترور سردار سیدرضی موسوی را در پیش گرفته‌اند، نمی‌توانند خود را از مشارکت در این جنایت مبرا کنند.

سردار سیدرضی موسوی از مستشاران باسابقه سپاه روز دوشنبه در حمله رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه در حومه دمشق به شهادت رسید. او از مستشاران قدیمی نیروی قدس سپاه در سوریه و یار و همراه حاج قاسم سلیمانی بود که در حوزه پشتیبانی از محور مقاومت در سوریه فعالیت داشت. این جنایت در تروریسم دولتی صهیونیستی در حالی رقم خورده که در باب آن چند نکته قابل‌توجه است:

 نخست آنکه جمهوری اسلامی ایران بر اساس قوانین بین‌المللی حق پاسخگویی به جنایت تروریستی رژیم صهیونیستی را دارد چنانکه در زمان به شهادت رسیدن سردار سپهبد قاسم سلیمانی در تروریسم دولتی امریکا در فرودگاه بغداد گوشه‌ای از این حق را اجرایی کرد که شامل هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد مقر نیرو‌های آمریکایی می‌شد.

اکنون نیز جمهوری اسلامی ایران این حق را برای خود قائل است که در زمان و مکانی که خود تشخیص می‌دهد و سلاح می‌داند انتقام خون سردار سید رضی را بگیرد.

 این امر بدان معناست که این انتقام‌گیری می‌تواند از یک روز تا ماه‌ها و سال‌ها زمان‌بر باشد، اما قطعیت آن اجرا خواهد شد چرا که ایران در عمل نشان داده که دوره بزن درویی تمام شده است و هر حرکتی با واکنشی تندتر مواجه خواهد شد.

دوم آنکه سران رژیم صهیونیستی قصد داشتن با این ترور قدرت‌نمایی کرده و وانمود کنند که دارای اشراف اطلاعاتی و نظامی هستند؛ که نگاهی بر وضعیت درونی و بیرونی این رژیم بیانگر حقیقتی ورای این ادعاست.


بیشتربخوانید


 در عرصه داخلی از یک‌سو رویکرد جریان‌های سیاسی برای برکناری نتانیاهو شدن گرفته و رقبا و حتی هم‌حزبی‌های وی در لیکود خواستار برکناری وی شده‌اند.

 در حوزه اجتماعی نیز همچنان تظاهرات علیه سیاست‌های وی ادامه دارد، به‌گونه‌ای که بسیاری خواستار تحویل وی به حماس برای آزادی اسرای در بند حماس شده‌اند.

 در حوزه جنگ نیز نتانیاهو عملاً نتوانسته به اهدافش دست یابد و به جای نابودی حماس و اشغال غزه تنها دستاورد وی نسل‌کشی و ویران‌سازی‌های گسترده بوده است.

در صحنه جهانی نیز عملاً تظاهرات‌ها و مطالبات جهانی در چارچوب حمایت از فلسطین بوده و تنفر و انزجار جهانی از این رژیم چنان است که حتی سران اروپا نیز دیگر جرئت حمایت از آن را ندارند.

در این شرایط سیاست افرادی همچون نتانیاهو در دو قالب تعریف می‌شود: از یک‌سو طولانی سازی جنگ با رد هرگونه آتش‌بس و از سوی دیگر کم‌رنگ سازی حس حقارت شکست در برابر گروهی کوچک به نام حماس با القای اینک این جنگ با قدرت اول منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران است.

صهیونیست‌ها که به‌رغم تحرکات بسیار نتوانسته‌اند پای ایران را به جنگ مستقیم باز کنند و حتی آمریکایی‌ها نیز به دلیل پیامد‌های هرگونه درگیری مستقیم با ایران از ورود به این بازی صهیونیست‌ها خودداری کرده‌اند.

در چارچوب تروریسم دولتی اقدام به ترور مستشار ایرانی در سوریه از دو منظر قابل‌بررسی است، صهیونیست‌ها می‌خواهند تا از یک‌سو افکار عمومی را برای مدتی کوتاه هم که شده از غزه منحرف سازند و از سوی دیگر ایران را تحریک به حضور مستقیم در جنگ کنند.

 این معادله چینی نتانیاهو در حالی است، استمرار تظاهرات جهانی علیه این رژیم در جهان، صبر استراتژیک ایران و ورود هیجانی نکردن به پاسخگویی به جنایت این رژیم و نیز پیام‌های گروه‌های مقاومت منطقه مبنی بر انتقام‌گیری خون شهید رضی، تمام این معادلات را بر هم زده است.

هم‌اکنون نگرانی و هراس از انتقام‌گیری ایران و سایر گروه‌های مقاومت به کابوسی ناتمام برای این رژیم و ساکنان اراضی اشغالی و حتی متحدان این رژیم مبدل شده است.

اقدام رژیم صهیونیستی از یک‌سو نقض حاکمیت کشوری مستقل به نام سوریه بوده است و از سوی دیگر اقدام علیه فردی است که به‌صورت رسمی و به درخواست دولت قانونی و مردمی سوریه در این کشور حضور داشته و علیه گروه‌های تروریستی و حامیانشان جان‌فشانی‌ها کرده است.

هرچند که سوریه با رژیم صهیونیستی در باب جولان و مسئله فلسطین در تقابل بوده و از اعضای اصلی جبهه مقاومت است، اما در طول طوفان الاقصی سوریه اقدام نظامی علیه رژیم صهیونیستی نداشته است، لذا اقدام صهیونیست‌ها تروریسم دولتی آشکار و نقض تمامی قوانین بین‌المللی و تهدیدی علیه امنیت جهانی است.

 در کنار آنکه سوریه و ایران حق هرگونه پاسخگویی و دفاع مشروع در برابر این تروریسم را دارند، اما نباید فراموش کرد که سازمان ملل، شورای امنیت، قدرت‌های بزرگ، شورای حقوق بشر، اتحادیه اروپا و نهاد‌های زیر مجموعه آن و... به عنوان مدعیان حمایت از امنیت بین‌الملل موظف به موضع‌گیری در قبال این ترور هستند.

 آن‌ها در کنار محکوم‌سازی این جنایت باید بر اساس قوانین بین‌المللی برای مجازات و بازخواست رژیم صهیونیستی به عنوان تهدیدکننده امنیت بین‌الملل اقدام کنند.

سکوت این کشور‌ها و سازمان‌ها و نهاد‌ها در برابر تروریسم صهیونیستی، در کنار آنکه رسوایی دیگری در کارنامه آن‌ها ثبت خواهد کرد، زمینه‌ساز بدعتی خطرناک می‌شود که تهدید‌های جدیدی را علیه امنیت جهانی رقم خواهد زد.

کشور‌های غربی که راه سکوت در برابر این ترور را در پیش گرفته‌اند نمی‌توانند خود را از مشارکت در این جنایت مبرا سازند، باید به دلیل رفتار‌های حمایتی خود از این رژیم در کشتار غزه که زمینه‌ساز چنین گستاخی شده است پاسخگو باشند.

در همین حال رسانه‌های غربی از جمله فارسی‌زبانان معاند که در این مدت به تطهیر رژیم صهیونیستی در کشتار غزه پرداخته‌اند و اکنون نیز در باب ترور سردار رضی با سانسور واژه ترور به دنبال حمایت از جنایت این رژیم هستند نیز باید پاسخگوی افکار عمومی جهان باشند.

آن‌ها باید بگویند چگونه ادعای آزادی بیان و مستقل بودن دارند که عمل در کنار رژیمی قرار گرفته‌اند که جز ترور و جنایت هیچ کارکردی در کارنامه‌اش وجود ندارد.

 شهادت سردار رضی در تروریسم دولتی صهیونیست‌ها بار دیگر پرده از دروغین بودن ادعا‌های حقوق بشری و صلح جویان و امنیت محور غرب برداشت و نشان داد که یک بام و دوهوای تهوع‌آور غرب همچنان ادامه دارد و خوب و بد بودن تروریسم بر اساس منافع آن‌ها تعریف می‌شود.

منبع: آنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.