کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی چهارشنبه ٢٩ آذرماه در آیین رونمایی از جلد بیست و پنجم و لوگوی چهلسالگی این مرکز اظهارداشت: مدیون تلاش تکتک شما هستم. یکی از قدما گفت ما فقط دانشنامهنویس هستیم گفتم شما بهترین کار را بلدید. اینجا محمل حضور بزرگان فقیدی، چون شرفالدین خراسانی، عنایتالله رضا، ایرج افشار، عباس زریاب خویی، آذرتاش آذرنوش، محمدحسن گنجی، محمدابراهیم باستانی پاریزی، احمد اقتداری، احمد تفضلی، قمر آریان، فاطمه کریمی، بدرالزمان قریب بود که هریک سهم تحسینبرانگیزی داشتند و دارند.
وی گفت: جای تبریک دارد که در پیچوخمهای پر از مخاطره در حال حرکت هستیم. ایران در شرایط خاصی است. تکتک ما وظیفه داریم. بزرگترین داشته ما فرهنگ ملی ماست. ما ملتی بودیم که پس از اسلام، جهانبینی ایرانی را به جهانبینی اسلامی پیوند دادیم و با این امتداد، نقش برجستهای در شکوفایی تمدن اسلامی ایفا کردیم.
سرویراستار دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اضافه کرد: هر جلد ٢٠٠ مدخل و هر مدخل ١٠ بار گردش دارد یعنی در هر جلد حدود دوهزار بار ملاحظه و بررسی رخ میدهد. امیدوارم این راه را ادامه دهیم و چراغ اینجا را روشن نگه داریم، زیرا مصمم به حفظ فرهنگ ایران هستیم.
در مسیر صیانت از هویت ایرانی و اسلامی
سپس احمد مسجدجامعی قائممقام مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بیان کرد: همه آنانی که نام برده شد، از فرزانگان ادب و هنر و معرفت ایران هستند و ادامه منش و روش آنان، کار ما را دشوار میکند.
وی افزود: ابتدا باید از علامه دهخدا نام برد که چراغ لغتنامهنویسی را روشن کرد و بعد غلامحسین مصاحب کار بزرگی را به سامان رساند و دائرةالمعارف هنوز مرجع ما آن است. تا آنکه پس از انقلاب، نهادی غیروابسته به نهادهای رسمی شکل گرفت که همین مرکز است که یکی از نقاط درخشان چهار دهه اخیر است. ایدههایی بود، اما منحرف شد و کارهایی بود که ناتمام ماند، ولی این مرکز در همان مسیر ماند و در مسیر صیانت از هویت ایرانی و اسلامی راه سپرد. در شرایطی که نهادهای دانشگاهی با قلهها همدلی نداشتند، دستی از غیب آمد و آنان را زیر چتر خود گرفت.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: میراث سنگینی داریم که کار ما را دشوار میکند؛ در چهلمین سال تأسیس، نیمی از حروف را به پایان رساندیم و این کار ارزشمندی بود که ماندگار شد. ما ادامه زرینکوب و زریاب و افشار و دیگران هستیم و باید پاسخگوی آنان باشیم. باید غم ایران را داشته باشیم و این وجه مشترک همۀ این شخصیتهاست. باوجود تنوع فکری و ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و قومی، همه دل به اینجا بستهاند و کتابخانهشان را اهدا کردهاند.
مسجدجامعی گفت: مداخل جدید سختتر است، چون نباید از طراز آن بزرگان پایین بیاییم و نباید از لحاظ علمی و معرفتی، از آنچه تاکنون ارائه شده پایینتر باشد. برخی مداخل بهخاطر همین توجه اضافه میشود. اما امید دارم این راه به سرمنزل مقصود میرسد.
علیاشرف صادقی عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز بیان کرد: در ایران متأسفانه از حدود هفتادسال پیش به اینسو بزرگانی که رفتند، نظیرشان پیدا نشد. از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران میخواهم مثال بزنم که قدمگاه کسانی، چون جلالالدین همایی، بدیعالزمان فروزانفر، سعید نفیسی، ابراهیم پورداود، محمدتقی مدرس رضوی، پرویز ناتل خانلری، ذبیحالله صفا و صادق کیا بود و حالا میبینید که به چه فلاکتی افتاده است.
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران افزود: در این مرکز نیز عباس زریاب خویی و احمد تفضلی و بدرالزمان قریب و محمدحسن شرف گنجی و عنایتالله رضا و خیلیهای دیگر بودند که جانشین نیافتند و این سیر نزولی ادامه پیدا کرد چنانکه امیدی نیست که علمدوستی و ایراندوستی پدید آید. با پیوستن احمد مسجدجامعی و کوششهای دیگر برای بودجه امیدوارم این مرکز رونق گذشته را بیابد و شتاب گذشته که هرسال جلد جدید میآمد، این روند ادامه یابد. زیرا دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دبا دُرّ غلتان اینجاست اگرچه کارهای دیگر هم هست.
باید رنج کشید تا مقاله پخته شود
سپس اصغر دادبه مدیر بخش ادبیات و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اظهارداشت: از قرن هجدهم که اصحاب دائرةالمعارف در اروپا شکل گرفتند تا امروز، ما بیش از سه قرن است که عقب هستیم و با رستمها دشمنی میشود. در مقابل این فرهنگ و زبان، شمشیر را از رو بستهاند و در افغانستان حکم به تعطیلی مغازههایی دادهاند که صاحبشان پشتو نمیدانند. این یعنی دشمن به پشت در رسیده است.
این استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی گفت: اگر قرار باشد کیفیت حفظ شود، باید حواسمان باشد. از نخستین بخشهایی که به جوانان میدان داد، من بودم. من موافق راههای جذب جوانان هستم، اما نه به قیمت فروافتادن کیفیت مقالات. به قول دکتر فتحالله مجتبایی مقاله باید پخته شود. سرهمبندی نمیشود. باید رنج کشید تا پخته شود. اگر با معیار مادی بسنجیم، دیوانه هستیم و جز پختهشدن راهی نیست. این است که به فرهنگ ایران خدمت میکنید و نامتان میماند.
سیدمصطفی محقق داماد مدیر بخش حقوق و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اظهارداشت: به چهلسال قبل برمیگردم؛ کاظم موسوی بجنوردی مرا صدا زد برای تألیف دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. وقتی در جلسۀ نخست حاضر شدم خود را در مقابل سه اقیانوس یافتم؛ شرفالدین خراسانی، عباس زریاب خویی و سیدفتحالله مجتبایی، و من یک طلبۀ از قم آمده. احساس کردم در مقابل دریاهایی مواج هستم.
این استاد بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی افزود: پیش خودم گفتم این ایده عملیشدن نیست، اما او ذرهای تردید نداشت. او چهاردهسال را در زندان گذرانده و چهاردهسال قبلش هم کلت را زمین گذاشته بود، زیرا فهمیده بود انقلاب را با قلم میکنند نه با کشتار و صریح معترف به اشتباهش بود که کمتر در زندگیام دیدم کسی چنین اعتراف به خطای خود کند. این فرهنگ عجیبی است که در ادبیات اسلامی نهاد توبه وجود دارد که اگر باب شود، غوغا میشود. خوشحالم که این همت بلند اکنون به نقطۀ اکنون رسیده است.
جامعیت در حال کاهش است
علی بهرامیان معاون علمی و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز در این آیین اظهار داشت: وقتی تازه به این مرکز آمده بودم، در رونمایی جلد سوم حضور داشتم و از قدیمیترین جوانان اینجا هستم، اما خاطرم نیست اختیار هیچ جلدی بهاندازۀ جلد بیستوپنجم اسباب مسرت بوده باشد که همه با مجاهدت در مقابل بحرانهای بنیانافکن ایستادند.
وی افزود: چیزی که اهمیت دارد، تربیت نیروهای علمی است که آن را در سطح مقبول نگه دارند. تحصیلات کنونی کافی نیست و نازل است، اما باید آسیبشناسی شود. فرهنگ ایرانی و اسلامی بهگونهای است که نمیشود کسی فقط در شاخۀ خاصی متخصص شود.
بهرامیان بیان کرد: جامعیت در حال کاهش است در صورتی که برای محقق بودن باید همهچیز را دانست و این در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بهویژه مهمتر است. برای بعضی مداخل در مجلدات جلوتر، متخصص نداریم. برای ادامه پیدا کردن باید کوشش کرد و جامعیت را بهدست آورد. اما امیدوارم جلدهای بعدی، یکی پس از دیگری منتشر شوند.
عبور از گردنهها
نصرالله پورجوادی مدیر بخش فلسفه و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز در سخنان کوتاهی عبور از گردنهها برای رسیدن به موفقیت کنونی را ستود و اظهار امیدوار کرد: جلد بیستوششم بهزودی منتشر شود.
همچنین در این جلسه، و در آستانه شب یلدا، اصغر دادبه تفألی به دیوان حافظ زد و آنچه آمد مطلعش چنین بود:
«گر دست رَسَد در سرِ زُلفینِ تو بازم/، چون گوی چه سرها که به چوگانِ تو بازم»