از جمله حقایقی که درباره حجاب وجود دارد و باید درباره آن سخن گفت این است که رعایت حجاب در صدر اسلام به عنوان یک نشانه هویتی برای زنان آزاده و تمایزشان با زنان کنیز بوده است. برای این منظور مروری بر این مساله خواهیم داشت.
آیه جلباب
در آیۀ ۵۹ سوره احزاب آمده است: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا؛ ای پیغمبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به جلباب (چادر) فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند، بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است.
شان نزول آیه
بانوان برای اقتدا کردن به پیغمبر اکرم (ص) در مسجد حاضر شده و نماز را پشت سر آن حضرت به جای می آوردند که هنگام بازگشت، بعضی از جوانان ولگرد و اوباش، مزاحم و متعرض آنها شده و اذیت و آزار میکردند. عادت ایشان آن بود که با کنیزان مزاح و شوخی میکردند. منافقان آنها شرارت را از حد گذرانده و متعرض زنان آزاد نیز می شدند. چنانچه از آنها بازخواست می کردند و میگفتند گمان کردیم این بانو از جمله کنیزکان است. پروردگار عذر آنان را با نزول آیۀ جلباب برطرف کرد.
از این شأن نزول استفاده می شود که قرآن کریم برای تمایز زن آزادۀ مسلمان از کنیز دستور حجاب را صادر کرده است. لحن قرآن کریم در این دستور لحنی توبیخی نیست و برای عدم رعایت حجاب هیچ وعدۀ عذابی مشاهده نمی شود؛ بلکه به نظر می رسد خداوند از سر مهربانی و خیرخواهی و رحیمیت به زنان مسلمان امر می کند که از جلباب استفاده کنند تا آنها را کنیز نپندارند و به آنان توهین جنسی نکنند.
تمایز زن آزاده از کنیز که در بخش بعدی آیه به آن اشاره شده (ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین) به دلیل اختلاف سطح اجتماعی یا تفاوت شأن یا تمایز طبقاتی نبوده است؛ بلکه مراد این بوده که زن آزاده مسلمان نباید در جامعه به دید زنی نگریسته شود که برده است و همچون کالایی قابل خرید و فروش در انظار قرار نگیرد. چنان که میدانیم حجاب بر کنیز حتی پس از نزول تمام آیات حجاب نیز واجب نبوده است تا جایی که کنیز هنگام نماز نیز نباید حجاب را رعایت میکرد. شواهد جالب توجهی در تفاسیر و تاریخ در این زمینه وجود دارد که از جمله انس بن مالک میگوید: روزی کنیزی سر و صورت خود را پوشانده بود. خلیفه دوم او را تازیانه ای زد و گفت وای بر تو چرا به روش زنان آزاد درآمدهای؟
ابهام در مفهوم جلابیب
دربارۀ معنای جلابیب در تفاسیر، نظرات متفاوتی ارائه شده است. طبرسی میگوید جلباب، مقنعه و روسری زن است. در تفسیر منهج الصادقین آمده است «بدان که جلابیب جمع جلباب است که آن اوسع از خمار است و کمتر از ردا که زن آن را بر سر خود میپیچد و فاضل (اضافه) آن بر سینه فرود میآورد.» ابن عباس فرموده «جلباب ردائی است که ستر بدن میکند از فوق تا اسفل» و به روایت دیگر از او نقل است که جلباب مقنعه زنان است که جبهه و رأس خود را به آن میپوشانند. در تفسیر اثنی عشری میگوید لباس مختص به زنان مؤمنه که از جملۀ آنها جلابیب باشد، یکی درع (پیراهن زن)، یکی مقنعه (سرانداز)، یکی خمار (سرپوش)، دیگری ملحفه (چادر) و یکی هم جلباب (چادر روی خمار که تعبیر به ثیاب ظاهره کنند و زنها به آن سر و بدن بلکه اندام تا قدم را پوشند) است.
علامه طباطبایی مینویسد: کلمه جلابیب جمع جلباب است و آن جامهای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشاند یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر میشود. در تفسیر نمونه نیز آمده است مفسران چند معنی ذکر کردهاند؛ ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه ها را می پوشاند، مقنعه و خمار (روسری) و یکی هم پیراهن گشاد.
چنان که ملاحظه میشود معنای جلباب طیف گستردهای از روسری تا پیراهن و چادر و حتی روبند را در بر میگیرد. اگر جلباب را به معنای پیراهن بدانیم که در بعضی تفاسیر آمده است، معنای عبارت یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ این است که زنان آزاده مسلمان بدن خود را بپوشانند تا از کنیزان متمایز شوند. شاید مراد آیه، مطلق پوشاندن است و اساساً خداوند در این آیه حدود حجاب را مشخص نکرده و بلکه یکی از فلسفههای حجاب را بیان کرده است.
از نشانهها چنین استنباط میشود که رعایت نکردن حجاب برای کنیز در جامعه ممنوع نبوده است و مفهوم آیه نیز تمایز بین زن آزادۀ مسلمان و کنیز است. گویی خداوند میخواسته زنان مسلمان آزاده در جامعه دارای پوششی باشند تا برای مردانی که درصدد شناسایی و خرید کنیزان بودهاند مشخص شود که نمیتوانند با این نگاه به زنان آزاده مسلمان بنگرند. (به قرینه اینکه این سوره پیش از سورۀ نور نازل شده است، معلوم میشود که این آیه درصدد تحدید حجاب و نمایاندن حد و مرز برای آن نبوده است؛ بلکه بر آن بوده که نشانهای برای زنان آزاده و پاکدامن برنهد و میخواسته با امتیاز قلمداد کردن آن، کاری کند که بانوان با شوق پذیرای حجاب شوند).
تصور میشود برخی برداشتها از آیۀ جلباب، مانند آن که حدود حجاب شامل پوشاندن صورت هم هست یا پرهیز زنان از هر رفتاری که جلب توجه کند، از این آیه قابل استفاده نباشد. چنان که استاد شهید مرتضی مطهری به برخی از این موارد اشاره کرده اند: ستر وجه و کفّین به اجماع فقهای فریقین واجب نیست! حداکثر این است که مستحب است. پس آنچه بعدها رخ داده بالاتر است از حدود توصیۀ اخلاقی اسلامی. البته خود اعراب، نه اولیای دین در این جهت بی تأثیر نبودهاند.
منبع: ایرنا