به گزارش باشگاه خبرنگاران، اين تأخير نسبت به تشيع امامي محسوس تر مي باشد، به طوري كه مي توان گفت نخستين مطالعات كلاسيك درباره تشيع امامي متعلق به اواخر قرن نوزدهم و قرن بيستم ميلادي است. از اولين اين آثار بايد به مقالاتي كه در دايرة المعارفها درباره شيعه و تشيع تدوين يافتند اشاره نمود. پس از آن با توسعه مطالعات شيعه شناسي، شاهد ظهور تأليفات گوناگوني در اين باب هستيم كه البته شمار اين پژوهشها در مقايسه با كل تحقيقاتي كه در حوزه اسلام شناسي صورت مي گيرد، بسيار كم مي باشد. به همين گونه آثار غربيان درباره امامان شيعه نيز كم و اندك است كه همين كمبود، نسبت به امامان مختلف از شدت و ضعف برخوردار است. به عبارت ديگر شرق شناسان درباره اماماني كه از ابعاد مختلف بيشتر مورد توجه آنان بوده اند و يا در منابع مربوطه اطلاعات بيشتري درباره ايشان وجود داشته تحقيقات فراوان تري انجام داده اند، مانند امام علي(ع)، امام حسين(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و حتي درباره ايشان پژوهشهاي اختصاصي انجام داده و كتابهاي مستقلي نوشته اند، اما نسبت به ديگر ائمه توجه كمتري داشته اند و حتي در برخي از آثار تحقيقاتي نامي از ايشان برده نشده است.
امام رضا(ع) از اماماني است كه غربيان كمتر به زندگاني و تاريخ وي پرداخته اند. گويا شخصيت و زندگاني امام(ع) براي ايشان چندان جذاب نبوده و در آثاري هم كه يادي از آن حضرت به ميان آورده اند، اغلب به سبب ارتباط امام با موضوعات مورد توجهشان بوده است. اين موضوعات در دو مورد خلاصه مي شود. نخست بررسي تاريخ خلاف عباسي كه در اين بحث، زماني كه محققان به تحليل وقايع دوران مأمون مي رسند به مناسبت، درباره مسأله ولايت عهدي امام(ع) نيز مطالبي را مي آورند. دومين مورد مربوط مي شود به مطالعات ايران شناسي خواه از لحاظ تاريخي مثل بررسي حوادث تاريخي ايران در عصر عباسي يا اوضاع سياسي خراسان و امثال اينها و خواه از لحاظ جغرافيايي، مانند جغرافياي طبيعي مشهد يا جغرافياي تاريخي خراسان و يا هر موضوع مطالعاتي مربوط به ايران كه به نحوي ارتباط با امام رضا(ع) داشته است. موضوع ديگري كه غربيان در آن بحث از آن، مطالبي هم به امام رضا(ع) اختصاص داده اند تشيع مي باشد و در برخي تأليفاتشان درباره تشيع به زندگاني و تاريخ آن حضرت پرداخته اند. به هر صورت در بين تأليفات شرق شناسان اثري كه به طور مستقل به امام رضا(ع) اختصاص يافته باشد، نمي توان سراغ داد.
بدين ترتيب آن دسته از تأليفات غربيان را كه به هر نحوي مختصر يا مفصل- مطلبي درباره امام رضا(ع) نقل كرده اند، مي توان در انواع زير خلاصه كرد:
1- سفرنامه ها
2- كتاب هاي هنر و معماري اسلامي
3- كتاب هاي جغرافياي اسلامي
4- كتاب هاي تاريخي
5- دايرة المعارف ها
6- كتاب هاي شيعه شناسي
در ادامه با معرفي برخي از آثار در هر يك از انواع ياد شده، جايگاه امام رضا(ع) در اين تأليفات و ديدگاه غربيان نسبت به آن حضرت را بررسي خواهيم كرد.
1- سفرنامه ها
سفرنامه ها يكي از منابع مورد استفاده در منابع تاريخي هستند و اگر در زماني نزديك به واقعه تاريخي مورد نظر نوشته شده باشند، از اهميت خاصي برخوردارند. مسلم است كه تا قرنها پس از وفات امام رضا(ع) سفرنامه اي از غربيان درباره سرزمينهاي اسلامي به رشته تحرير درنيامد تا در آنها بتوان مطلبي در خصوص آن حضرت جست، با اين حال در سفرنامه هاي متأخرتر مطلبي يافت مي شود. از قرن نهم هجري به بعد به سبب گسترش روابط سياسي و تجاري اروپا با بلاد اسلامي و از جمله ايران، شمار قابل توجهي از غربيها به اين نواحي سفر مي كردند. بخصوص در دوره صفويان تاجران، سياحان و سياستمداران متعددي به ايران آمدند كه شرح گزارشهاي آنان در قالب سفرنامه هايي به جا مانده كه در خلال آنها به مطالبي درباره امام رضا(ع) مي توان دست يافت.
يكي از اين آثار سفرنامه «آدام اولئاريوس» است كه در عهد شاه عباس كبير به ايران آمده و مدتي ملازم وي بود. اولئاريوس شرحي از سفر شاه عباس به مشهد را آورده است كه ضمن آن به نذورات شاه براي حرم و ساخت دو درب گرانبها براي آن نيز اشاره شده است. (اولئاريوس، سفرنامه، 438 و فلسفي، زندگاني شاه عباس اول، 3/865)
پيترو دلاواله جهانگرد ايتاليايي نيز در سفرنامه خود از امام رضا(ع) ياد مي كند. او در سال 1029 هجري در سفر شاه عباس به سمت مشهد براي زيارت امام و اداي نذر خويش همراه با او بود و شرحي از روياي شاه را مي آورد مبني بر اين كه امام وجود شاه را در ديگر ايالات لازم تر مي داند. و بر اين اساس شاه در دامغان از ادامه سفر منصرف شده و به سمت آذربايجان شتافت. (فلسفي، زندگاني شاه عباس اول، 3/865 به نقل از سفرنامه پيترو دلاواله، 5/189) «آنتو نيو دو گوه آ» جهانگرد ونيزي نيز در سفرنامه خود اظهار مي دارد كه شاه عباس درباره رويايي با او صحبت كرده كه در آن امام رضا(ع) را ديده بود و آنتونيو شرحي از آن رويا را مي آورد. (فلسفي، زندگاني شاه عباس اول، 3/866)
در بين سفرنامه هاي اروپائيان يكي از مفصل ترين توضيحات درباره امام رضا(ع) را مي توان در سفرنامه «كمپفر» يافت. «انگلبرت كمپفر» آلماني در سال 1683 ميلادي و در زمان شاه عباس اول (996-1038هجري) از جانب دولت سوئد به عنوان سفير به ايران آمد و نزديك به دو سال در اين جا اقامت داشت. او در بخشي از سفرنامه خود به توضيح اعتقادات ايرانيان كه شيعه بوده اند مي پردازد و دراين باب نام دوازده امام را برمي شمرد و سپس تذكر مي دهد كه از بين اين دوازده نفر فقط امام رضا(ع) در ايران و در شهر مشهد مدفون است. كمپفر اعتبار و شهرت شهر مشهد را به همين سبب مي داند و مي گويد مردم از اكناف و اطراف براي زيارت به اين شهر مي روند. برداشت او از عقيده شيعيان اين بوده كه آنان بعد از امام علي(ع) و امام صادق(ع) حضرت رضا(ع) را بيش از ديگر ائمه محترم مي شمرند و در همين زمينه به شفا خواستن آنان از امام اشاره مي كند. (كمپفر، سفرنامه، 123)
از سفرنامه هاي متأخرتر بايد به سفرنامه «الكس بارنز» انگليسي اشاره كرد. او كه عضو انجمن سلطنتي انگلستان و مأمور عالي رتبه كمپاني هند شرقي بود، در ايام سلطنت فتحعلي شاه قاجار و در سال1831 ميلادي به ايران آمد. بارنز يكي از كساني است كه خود شهر مشهد را ديده است. او در مسير خود از تركستان به ايران از مشهد عبور كرده از اين توصيف نسبتاً مفصلي از اين شهر آورده كه در ضمن آن به امام رضا(ع) و آرامگاه وي نيز اشاره مي كند. «بارنز» در معرفي امام رضا(ع) به اشتباه آن حضرت را پنجمين سلاله امام علي(ع) مي نامد و درباره علت حضور امام در اين ناحيه به گفته مردم تركستان استناد مي كند كه مي گفتند امام به خاطر اخلاق مردم مشهد به آن شهر مهاجرت كرد كه موجب مي شد شرايط زندگي در اين شهر براي امام بهتر باشد. سپس به توصيف حرم امام و علاقه مردم شيعه و سني به زيارت آن حضرت مي پردازد. ( بارنز، سفرنامه، 60-62)
2- كتابهاي معماري و هنر اسلامي
گروه ديگري از تأليفات غربيان كه گاه در آنها اطلاعاتي بسيار اندك درباره امام رضا(ع) به چشم مي خورد، كتابهايي است كه درباره معماري و ابنيه در سرزمينهاي اسلامي نوشته شده اند. يكي از بناهايي كه معمولاً در اين كتابها مورد توجه بوده آرامگاه ها است. بر همين اساس در برخي از تأليفات مذكور ضمن معرفي و شرح آرامگاهها به حرم امام رضا(ع) در مشهد نيز پرداخته شده است. به طور طبيعي در اين تأليفات با توجه به موضوعشان، مطلب قابل توجهي درباره شخصيت امام نمي توان يافت جز اشاراتي كوتاه كه به طور عمده عبارتند از وجود مدفن امام در شهر مشهد. از اين گروه تأليفات مي توان كتابهاي هنر و معماري اسلامي نوشته اتينگهاوزن و آثار ايران نوشته «آندره گدار» را نام برد. البته برخي از اين كتب نيز هيچ مطلبي در اين باب ندارند.
3- كتابهاي جغرافيايي
گروه ديگري از تأليفات غربيان كه در آنها درباره امام رضا(ع) مطالبي آورده شده كتابهايي است كه درباره جغرافياي بلاد اسلامي نوشته شده اند. در اين تأليفات معمولاً در توضيح شهر مشهد يا شهر طوس به مناسبت بر وجود آرامگاه حضرت تصريح شده و به مناسبت گاه درباره علت حضور امام در اين مكان و علل و چگونگي وفات ايشان سخن به ميان آمده است.
كتاب جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي
اين كتاب نوشته «گي. لسترنج» نويسنده ايتاليايي است كه در آن به توصيف بلاد شرقي اسلامي از جمله خراسان پرداخته است. نويسنده در توصيف شهرهاي خراسان وقتي به مشهد مي رسد، ضمن بيان اين كه مشهد يعني محل شهادت علي بن موسي الرضا(ع) به وجود قبر امام هشتم در اين شهر اشاره مي كند و توضيح مي دهد كه آن حضرت در اثر زهري كه مأمون به وي خورانده بود به شهادت رسيد. لسترنج توضيح بيشتري درباره امام نمي دهد و به ساخت آرامگاه امام و مسجد با شكوه كنارش مي پردازد. (لسترنج، جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي،214)
4- كتابهاي تاريخي
تأليفات تاريخي غربيان را نسبت به موضوع مورد نظر مي توان به دو دسته عمده تفكيك كرد. نخست كتابهايي كه به طور كلي درباره تاريخ اسلام - جوامع، دولتها و ملتها- نوشته شده اند و ديگري كتابهايي كه درباره تاريخ ايران به رشته تحرير درآمده اند.
الف- كتابهاي تاريخ اسلام
كتابهاي تاريخ اسلام كه به گونه مختلف و متنوعي نوشته شده اند، اطلاعات نسبتاً بيشتري درباره امام رضا(ع) دربردارند. در اين كتابها به طور معمول به هنگام بررسي دولت عباسي و حكومت مأمون به موضوع ولايت عهدي امام پرداخته شده و گاه به مناسبت مطالبي نيز درباره شخصيت آن حضرت آمده است. در ادامه به دو مورد از معروف ترين اين تأليفات خواهيم پرداخت.
كتاب تاريخ اسلام
كتاب تاريخ اسلام كه با اشراف خانم آن لمبتون در دانشگاه كمبريج انگستان گردآوري شده مجموعه اي از مقالات است، به قلم گروهي از شرق شناسان بنام مانند جان آرتور آربري، برتولد اشپولر، برنارد لوئيس و مونتگمري وات. در فصل چهارم اين كتاب كه به تاريخ خلافت عباسي اختصاص دارد و در تحليل وقايع دوره مأمون از امام رضا(ع) انتخاب ايشان به ولايت عهدي از جانب مأمون اشاره مي كند. نكته جالب توجه اينكه نويسنده تحليلي متفاوت با ديگر شرق شناسان در اين باره ارائه مي دهد. وي دو عامل را در اين اقدام مأمون مؤثر مي داند، عامل نخست كه تقريباً مشابه نظر ديگر شرق شناسان است، موقعيت حساس علويان و شيعيان بود كه او را بر آن داشت تا فردي از اين خاندان و طايفه را انتخاب كند تا بدين گونه نظر آنان را به خود جلب نمايد. نويسنده در اين باب به قيام شيعي «ابو السرايا» در سال 199 هجري استناد مي كند كه با پشتيباني يكي از علويان يعني ابن طباطباي حسني در كوفه به راه افتاد و مأمون پس از سركوب آن امام رضا(ع) را به مرو فرا خواند و آن حضرت را به عنوان شايسته ترين فرد براي خلافت پس از خود نشان داد.(لبتون، تاريخ اسلام، 178)
عامل دوم، از نظر نويسنده گرايشهاي اعتزالي مأمون است و در اين باب به نوشته هاي معتزليان ديگري همچون جاحظ استناد مي كند. به نظر او مأمون براساس انديشه اعتزالي خود قصد داشت تا از ميان عباسيان و علويان هر كدام كه شايسته تر باشد، بر تخت خلافت جلوس كند. اين عقيده، او را بر آن داشت تا امام رضا(ع) را به ولايت عهدي خود انتخاب كند و سپس اين سياست را از طريق وصلت خانوادگي يعني ازدواج امام با دختر خود تكميل نمايد(همان، 179) نويسنده با اشاره به شكست مأمون در اين هدف خود، شهادت امام رضا(ع) را يكي از عواملي مي داند كه موجب تغيير سياست مأمون گرديد. او بر مسموميت امام تصريح مي كند و آن را اسرارآميز مي داند، ضمن اين كه هيچ اشاره به مسببين آن و يا احتمال مشاركت مأمون در آن ندارد.(همان، 181)
كتاب تاريخ ملل و دول اسلامي
يكي از تأليفات مشهور در تاريخ سياسي مسلمانان، كتاب تاريخ ملل و دول اسلامي، نوشته كارل بروكلمان نويسنده آلماني است كه در آن به اختصار وضع سياسي جهان اسلام تا پايان جنگ جهاني اول را شرح داده و دولتهاي مهم اسلامي از آغاز اسلام تا اين عصر و تحولاتشان را ذكر كرده است. «بروكلمان» در توضيح دولت عباسي به تفصيل درباره مأمون، تحولات سياسي عصر او و اقداماتش سخن گفته و به همين مناسبت از امام رضا(ع) نيز ياد مي كند. او اظهار مي دارد كه مأمون براي جلب نظر مردم عراق دختر خود را به امام داده و وي را به جانشيني خود انتخاب مي كند، ولي مردم عراق از بيعت با علي بن موسي الرضا(ع) خودداري كردند و با ابراهيم بن مهدي بيعت كردند. بروكلمان معتقد است در ميان درباريان مأمون فقط امام رضا(ع) حقايق پيرامون مأمون را به وي مي گفت و حتي وزير او يعني فضل بن سهل با ذكر مطالبي نادرست درباره وضع عراق سعي داشت او را اغفال كند. وي در ادامه به مسأله درگذشت امام در طوس به هنگام بازگشت مأمون به عراق اشاره مي كند و آن را ناشي از دل درد مي داند، ولي اين احتمال را نيز مطرح مي كند كه علت وفات آن حضرت مسموميت بوده باشد. بروكلمان توضيح مي دهد كه چون شيعيان عقيده داشتند امام به شهادت رسيده، اطراف مرقد وي شهر بنا كردند و آن را مشهد ناميدند كه به عقيده او پس از كربلا بزرگترين زيارتگاه شيعيان است.(بروكلمان، تاريخ ملل و دول اسلامي، 124)
ب- كتابهاي تاريخ ايران
دسته ديگري از تأليفات تاريخي، كتابهاي مربوط به تاريخ ايران است. در اين كتب به مناسبتهاي مختلف مثل بررسي اوضاع سياسي ايران در عهد عباسي يا در بحث عقايد و باورهاي ايرانيان و يا در جغرافياي تاريخي ايران به امام رضا(ع) و شخصيت او و علل و پيامدهاي حضورش در ايران توجه شده است. يكي از معروفترين كتابهاي شرق شناسان در اين زمينه كتاب تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي است كه آن را برتولد اشپولر آلماني نوشته است.
اشپولر در چند جاي كتاب خود به تناسب درباره امام رضا(ع) مطالبي آورده، مفصل ترين آنها در بررسي تحولات سياسي عهد مأمون مي باشد. او در اين بخش كتاب، به موضوع ولايت عهدي امام مي پردازد و از آن تفسيري همانند ديگر نويسندگان غربي ارائه مي دهد. به نظر مي رسد مأمون قصد داشت تا بيش از پيش اعتماد ايرانيان را به خود جلب كند، زيرا هم تركيب سياسي خاص و مستقلي را تشكيل مي دادند و هم تشيع در بين آنها رو به فزوني بود. لذا بدين منظور به «اقدام كاملاً تازه و بديعي» دست زد و امام هشتم(ع) را به عنوان جانشين خود انتخاب نمود. او اضافه مي كند وضعيت جديدي كه مأمون پديد آورد، ديري نپاييد، زيرا امام دو سال بعد «ناگهان پس از تناول انگور در طوس رحلت كرد». او درباره اين كه امام به طور طبيعي از دنيا رفته يا مسموم گرديده اظهار مي دارد تاكنون به قطع و يقين معلوم نشده در عين حال باور شيعيان مبني بر شهادت آن حضرت را اين گونه تضعيف مي كند كه «آنان علت عزاداري اماماني را كه در جنگ شهيد نشده اند، حداقل بدين گونه مستدل مي نمايند». (اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، 96) البته او تغيير نظريه سياسي مامون را - كه به عقيده شيعيان موجب مسموم شدن امام توسط مأمون گرديد- قبول دارد و علايم آن را آشكار و محسوس مي داند.( اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، 97) بدين ترتيب او نتيجه گيري قطعي درباره علت و چگونگي وفات امام ارائه نمي دهد.
اشپولر در جاي ديگر كتابش در بحث از شيعيان دوازده امامي به مرقد امام هشتم در مشهد اشاره دارد و آن را يكي از مشاهد مقدس شيعيان برمي شمرد كه امراي شيعه مذهب آل بويه ساختند. (اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، 330) او در اين بخش توضيح ديگري درباره امام نياورده، اما در بخش اوضاع و مناسبات قومي بار ديگر از امام و انتخاب ايشان به ولايت عهدي از جانب مأمون ياد مي كند و دوبار تأكيد مي كند كه اين اقدام مأمون تلاشي بود تا بتواند سيادت ايرانيان را تأمين نمايد. اشپولر عقيده دارد كه اين امر از حس ملي گرايي مأمون نشأت گرفته بود، زيرا او پسر يك بانوي ايراني بود كه در شرق مورد استقبال عموم واقع گرديد و با كمك وزير و ياران ايرانيش كه به علويان علاقه داشتند، خلافت را به دست آورد و انتخاب امام رضا(ع) نيز بر اساس همين علاقه مندي بود.( اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، 421)
5- دايرة المعارف ها
دايرة المعارف ها به عنوان مجموعه هايي از اطلاعات فشرده و موجز در موضوعات متنوع، يكي از منابع عمومي در مراحل نخستين پژوهش به شمار مي روند. دايرة المعارف ها را بر حسب موضوع مي توان به دو دسته عام و خاص تقسيم كرد كه دايرة المعارف هاي خاص بر خلاف دايرة المعارف هاي عام بر يك موضوع كوچك تر متمركز شده اند، مثل دايرة المعارف اسلام كه تمامي مقالات آن به نحوي مرتبط با اسلام است. در ادامه دو نمونه از دو نوع دايرة المعارف ها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
1- دايرة المعارف امريكانا
دايرة المعارف امريكانا، از دايرة المعارفهاي عام و قديمي ترين دايرة المعارف انگليسي زبان جهان به شمار مي رود و طبعاً به لحاظ اين قدمت از اعتبار خاصي در ميان تأليفات مشابه خود برخوردار است. بنيان گذار اين دايرة المعارف، «فرانسيس ليبر» آلماني بود كه در ايالت بوستون آمريكا زندگي مي كرد و در سال 1829 ميلادي تدوين اين اثر را آغاز كرد. اين مجموعه كه در ابتدا سيزده جلد بود، اكنون در سي جلد و مشتمل بر 45 هزار مقاله مي باشد و 6 هزار و 500 محقق در نگارش مقالات آن مشاركت داشته اند. از اين حجم مقالات فقط 93 مقاله به موضوع تشيع و شيعه مربوط مي شود كه 22 مقاله آنها بدون نام نويسنده آورده شده است (تصوير شيعه در دايرة المعارف امريكانا، 13) و مقاله شيعه با چهار سطر مطلب كوچكترين آنهاست. در اين ميان تنها دو مقاله درباره امامان شيعه وجود دارد، يكي با عنوان «علي(ع)» و ديگري «حسن و حسين(ع)» و درباره ديگر امامان به مدخل هايي جداگانه در نظر گرفته نشده است. ولي مي توان در برخي مدخل هاي مربوطه مطالبي درباره بعضي امامان ديگر يافت، چنان كه نسبت به امام رضا(ع) اين گونه است.
درباره امام رضا(ع) در چهار مدخل (مقاله) مطالبي به شرح زير آمده است.
الف- مقاله خراسان
اين مقاله به قلم سي. اي. بازورث از دانشگاه منچستر انگستان مي باشد. نويسنده در اين مقاله نسبتاً كوتاه به وضعيت طبيعي و سياسي و اجتماعي اين استان پرداخته و به همين مناسبت متذكر مي شود كه مركز اين استان شهر مشهد است. نويسنده در باب اهميت شهر مشهد، اولين ويژگي كه برمي شمرد «وجود مرقد هشتمين امام شيعيان» است و اضافه مي كند كه به همين دليل اين شهر «يكي از مقدس ترين شهرهاي زيارتي مسلمانان شيعه مي باشد.» (تصوير شيعه در دايرة المعارف امريكانا، 231) در اين مقاله مطلب ديگري درباره امام هشتم نيامده كه البته با توجه به موضوع و حجم مقاله، اشاره به همين نكته از اهميت آن در نظر مؤلف حكايت دارد.
ب- مقاله زيارت
نويسنده مقاله زيارت، به تفصيل درباره باورهاي مردمان جهان در خصوص زيارت شخصيتها و اماكن مقدس پرداخته و عقيده مسلمانان و به ويژه شيعيان را بيان مي كند. يكي از نكاتي كه وي به آن اشاره مي كند، وجود آرامگاه امام رضا(ع) در مشهد است و مي گويد شيعيان به زيارت اماكن مقدس از جمله «قبر امام علي بن موسي الرضا(ع) در مشهد ايران» مي روند. ( تصوير شيعه در دايرة المعارف امريكانا، 276)
ج- مقاله مأمون
مدخل ديگري كه در آن مطالبي درباره امام رضا(ع) آمده مقاله مأمون است به قلم دبليو. مونتگمري وات از دانشگاه ادينبورو انگلستان. اين مقاله در ميان مقالات مربوطه بيشترين مطلب درباره امام را دارد و طي آن به وقايع سياسي مهم زندگاني آن حضرت در عصر خلافت مأمون اشاره شده است. «وات» در اين مقاله به اختصار ولايت عهدي امام و علل آن و پيامدهايش را ذكر مي كند و در نهايت به مسأله مسموميت امام اشاره مي كند. او پس از بيان اختلافهاي امين و مأمون بر سر خلافت و كشته شدن امين به دست مأمون و به دنبال آن مشكلات سياسي پديد آمده براي وي، اظهار مي دارد كه مأمون براي آن كه اين مشكلات را رفع كند و بر گروههاي سياسي - علوي ها و ايراني ها- و كشمكش هايشان غلبه نمايد، امام رضا(ع) را كه هم تباري علوي داشته و «شاهزاده اي علوي» بود و هم مورد علاقه ايرانيان شيعه و ديگر شيعيان بود، به عنوان ولي عهد خويش تعيين كرد. «وات» به جزئيات اين واقعه نپرداخته و نيز موضع امام در قبال اين سياست مأمون را بيان نكرده است و تنها به اين نكته بسنده كرده كه ولايت عهدي امام تعداد كمي از مردم را خوشحال ساخت. «وات» سپس به وفات امام اشاره كرده و اين احتمال را مطرح مي كند كه مسموميت امام چه بسا توسط خود مأمونيان صورت گرفته باشد، هر چند اصل مسموميت امام را به طور كامل نپذيرفته و آن را يك ادعا مي داند. ( تصوير شيعه در دايرة المعارف امريكانا،235)
د- مقاله مشهد
رالف. اچ مگنوس از دانشگاه ايالتي كاليفرنيا اين مقاله را نوشته است. او در توصيف اوليه خود از شهر مشهد آن را محل حرم مهم شيعيان و مركز زيارت و تعليمات ديني برشمرده و اظهار مي دارد مشهد به معناي محل شهادت مي باشد و اين شهر دراطراف مرقد امام رضا(ع) توسعه يافته است. «مگنوس» سپس درباره درگذشت امام صحبت مي كند و آن را ناگهاني توصيف مي نمايد و در عين حال، اين كه امام را مسموم كرده باشند شايعه اي مي داند كه بر اساس آن شيعيان معتقد شده اند، امام رضا(ع) به شهادت رسيده است و همين امر سبب شده كه محل درگذشت و دفن اورا مقدس بشمرند. ( تصوير شيعه در دايرة المعارف امريكانا،361)
2- دايره المعارف اسلام
دايرة المعارف اسلام چاپ ليدن، يكي از معروفترين دايرة المعارفهاي انگليسي زبان است كه به طور خاص به موضوعات مربوط به اسلام اختصاص يافته است. شماري از مدخل هاي اين مجموعه به توضيح عقايد و آموزه هاي شيعي از جمله مسأله امامت پرداخته است. از اين ميان دوازده مقاله به طور خاص درباره امامان شيعه مي باشد كه به قلم چند تن از اسلام شناسان به رشته تحرير درآمده است.
مقاله مربوط به امام هشتم(ع) با عنوان «علي الرضا ابوالحسن بن موسي بن جعفر» نوشته شرق شناس و اسلام شناس معروف و پر كار انگليسي، برنارد لوئيس مي باشد. «لوئيس» سعي كرده اطلاعات جامعي از امام و زندگاني وي ارائه دهد. او از تاريخ ولادت و وفات امام شروع مي كند و اختلاف اقوال در اين باب را نيز متذكر مي شود. پس از ذكر نسب امام اظهار مي دارد كه آن حضرت با وجود اين كه در بخش عمده حياتش فعاليت سياسي نداشت، به سبب علم و تقوايش معروف بود. سپس درباره روايت امام و فتوا دادن وي در مدينه سخن مي گويد. طبق معمول بخش عمده مطالب لوئيس به مسأله ولايت عهدي امام تعلق يافته و به تحليل جنبه هاي مختلف موضوع پرداخته است. او تأكيد دارد كه مأمون پس از انتصاب آن حضرت به ولايت عهدي لقب «رضا» را به ايشان داد. لوئيس بر خلاف اكثر شرق شناسان كه از موضعگيري امام در قبال اين تصميم مأمون سخن نگفته اند، اظهار مي دارد كه آن حضرت فقط تسليم پافشاري خليفه شد. (تصوير امامان شيعه در دايرة المعارف اسلام، 346)
موضوع ديگري كه لوئيس بدان پرداخته و نظري تقريباً متفاوت با همه نويسندگان غربي ديگر از خود ارائه داده، علت انتصاب امام به ولايت عهدي و هدف مأمون از آن مي باشد. به نظر او مأمون امام را صرفاً به دليل ويژگيهاي فردي، مناسب ترين شخص براي جانشيني خود مي دانست و بر همين اساس از اختلاف اصولي موجود ميان خاندان عباسي و خاندان علوي صرف نظر كرد. (همان، 346) بدين ترتيب لوئيس با ديگر شرق شناسان كه علت اين اقدام مأمون را جلب توجه و حمايت شيعيان و علويان ناراضي و نيز ايرانيان شيعه گرا دانسته اند، موافق نيست. شگفت آور اين كه او اين نتيجه گيري خود را فقط بر متن سند ولايت عهدي مستند ساخته است كه آن هم مبتني بر گزارشهاي دو منبع متأخر يعني صبح الاعشي قلقشندي و مراه الزمان ابن جوزي مي باشد.
مسأله مهمي كه لوئيس تلاش داشته روشن سازد، علت و چگونگي وفات امام است. ظاهرا او شهادت و مسموميت امام را نپذيرفته و اظهار مي دارد كه آن حضرت پس از يك روز بيماري در طوس درگذشت. با اين حال او نظر شيعيان درباره مسموميت امام به دست درباريان مأمون را نيز نقل مي كند، اما در پايان با ذكر اين نكته كه طبري هيچ اشاره اي به احتمال قتل نمي كند، نظر نهايي را صادر مي نمايد و با تأكيد بر اين كه مأمون در انظار عمومي براي امام عزاداري كرد و بر جنازه وي نماز خواند (همان،347) مهر تأييد بر آن مي زند و جاي هيچ شكي مبني بر دخالت مأمون در شهادت امام باقي نمي گذارد.
اگر چه مقاله برتارد لوئيس، يكي از كاملترين نوشته ها درباره امام رضا(ع) است، ولي كاستي هاي قابل ملاحظه اي در آن وجود دارد. لوئيس به جز چند جمله نخستين مقاله، درباره تاريخهاي ولادت و وفات و نيز نسب امام، بقيه مقاله را به زندگي سياسي امام در عصر مأمون اختصاص داده و اساساً مطلب چنداني درباره زندگاني امام تا پيش از اين دوران نياورده است. بدين ترتيب جاي مباحثي چون سيره اخلاقي و عبادي و اجتماعي امام، جايگاه علمي و مناظرات ايشان با علما و نيز پرورش شاگرداني انديشمند در اين مقاله خالي است. از ديگر كاستي هاي اين مقاله بايد به ذكر مطالب غير مستند و يا ضعيف اشاره كرد. لوئيس در توصيف مقام علمي امام مي گويد: آن حضرت از شخصي به نام عبيدا... بن ارطاه روايت مي كرد. در حالي كه در هيچ يك از كتابهاي رجالي و حديثي شيعه و مهمترين كتب حديثي اهل سنت چنين نامي نيامده است. (همان، 358) همچنين لوئيس علت ناميده شدن امام به لقب «رضا» را، اعطاي اين لقب به امام از جانب مأمون نقل كرده، در حالي كه منابع روايي شيعه آن را رد كرده و بلكه لقبي الهي دانسته اند. (همان، 359 و نك شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، 1/11 و مجلسي، بحار الانوار، 49/4)
نكته اساسي قابل تأمل در مقاله لوئيس، عدم توجه و ارجاع به منابع مهم و معتبر شيعي مثل آثار شيخ صدوق و شيخ مفيد و ديگران است. در ميان منابع شيعي او تنها به يك منبع يعني تاريخ يعقوبي استناد جسته كه احتمالاً به جهت قدمت آن بوده، حال آن كه از منابع متأخري چون قلقشندي و صفدي - الوافي بالوفيات- در قرن نهم هجري به گونه اي اساسي بهره برده است. نويسنده در يك جا از مقاتل الطالبيين نيز نقل مي كند كه البته تشيع امامي وي هنوز به اثبات نرسيده است.
گذشته از مقاله فوق مي توان احتمال داد كه همانند دايرة المعارف امريكانا برخي مدخل هاي ديگر به تناسب موضوع درباره امام رضا(ع) نيز مطالبي آمده باشد كه در اين جا از بحث درباره آنها صرف نظر شد.
6- كتابهاي شيعه شناسي
هرچند تأليفات غربيان درباره تشيع امامي در مقايسه با ديگر فرق اسلامي اندك است، با اين حال نمونه هايي از اين تأليفات موجود است. در اين كتب به مقتضاي بحث كه شرح عقايد اماميان است، نويسندگان به موضوع امامت توجه كرده و از اين رو به تاريخ و زندگاني امامان شيعه نيز پرداخته اند.
كتاب عقيدة الشيعه
نمونه اي از اين آثار كتاب عقيده الشيعه، نوشته دوايت رونالدسن دكتراي الهيات و فلسفه مي باشد كه آن را پس از حضور 16 ساله خود در شهر مشهد به سال 1933 ميلادي در همين شهر نوشت. رونالدسن در اين كتاب در جهت تشريح عقايد شيعيان پس از بيان قضيه سقيفه بني ساعده و غصب خلافت، به معرفي تك تك ائمه پرداخته و به هر كدام از ايشان فصلي را اختصاص داده و در اين بين فصولي را نيز براي معرفي آرامگاههاي امامان و يا برخي حوادث بزرگ زمان ايشان در نظر گرفته است. بدين ترتيب فصل 15 كتاب به شرح زندگاني و تاريخ امام رضا(ع) و فصل 16 به معرفي آرامگاه آن حضرت در مشهد و امور مربوط به زيارت تعلق يافته است. فصل مربوط به امام رضا(ع) در اين كتاب كه با عنوان «علي الرضا، امامي كه در سياست وارد شد» شروع مي شود، يكي از مفصل ترين نوشته هاي شرق شناسان درباره امام مي باشد. «رونالدسن» با ذكر رواياتي سعي كرده تا شخصيت معنوي و مورد توجه امام در شهر مدينه را پيش از آمدن به شهر مرو ترسيم كند كه مضمون اين روايات كمك و دستگيري از گرفتاران و نيازمندان است. سپس با توجه به حوادث آن دوران قضيه احضار امام به مرو از جانب مأمون و چگونگي سفر و مسير آن حضرت در اين سفر را شرح مي دهد. طبق معمول مسأله ولايت عهدي امام و اقدامهاي مأمون در اين راستا و سپس پيامدهاي اين واقعه مهمترين بحث نويسنده را تشكيل مي دهد.( رونالدسن، عقيده الشيعه، 174) از جمله وقايعي كه مورد توجه رونالدسن بوده و اغلب نويسندگان ديگر به آن اشاره اي نكرده اند. مناظرات علمي امام با اهل علم و صاحبان اديان ديگر است. رونالدسن پس از اشاره به اين رويدادها تحليلي نيز درباره اسناد آنها ارائه مي دهد. ( همان، 175) در نهايت او به موضوع شهادت امام مي پردازد و روايات مختلفي را نقل مي كند كه همگي از به شهادت رسيدن آن حضرت از طريق مسموميت و با توطئه مأمون حكايت دارند. (همان، 177)
ويژگي قابل توجه نوشته «رونالدسن» بهره گيري فراوان وي از منابع شيعي معتبر مثل اصول كافي، تاريخ يعقوبي و عيون اخبار الرضا است.
كتاب تشيع
كتاب تشيع نوشته «هاينس هالم» يكي ديگر از كتابهايي است كه درباره عقايد شيعيان نوشته شده و به همين مناسبت به تاريخ و زندگاني امامان نيز پرداخته است. هر چند بخش مربوط به زندگاني ائمه و به خصوص امام رضا(ع) در اين كتاب مختصر مي باشد، ولي به هر حال ديدگاه مؤلف آن را روشن مي سازد. مؤلف با اشاره به اين كه امام رضا(ع) هشتمين امام شيعيان و فرزند موسي بن جعفر(ع) بود و در مدينه زندگي مي كرد، بدون هيچ توضيح ديگري به سراغ موضوع ولايت عهدي آن حضرت مي رود. نويسنده به موضع امام در قبال اين رويداد اشاره نمي كند و درباره انگيزه هاي مأمون در اين اقدام سخن نمي گويد. به اين دليل كه اين حادثه هيچ اهميت واقعي براي پيشرفت خود شيعيان در بر نداشت.( هالم، تشيع، 72) البته او تأكيد مي كند كه در اين باب تحقيقات فراواني صورت گرفته است. در ادامه «هالم» به موضوع درگذشت امام مي پردازد و اظهار مي دارد كه آن حضرت در راه طوس درگذشت و اضافه مي كند علاوه بر شيعيان شماري از مورخان نيز عقيده دارند امام به شهادت رسيده و البته اين مسأله به نظر او ثابت شدني نيست. ( همان جا) دفن بدن امام در كنار مقبره هارون الرشيد و زيارتگاه شدن آن مكان و پيدايش شهر مشهد به همين مناسبت آخرين مطلبي است كه هالم به آن اشاره مي كند. (همان، 32)
اين كتابها تنها اندكي از تأليفات شرق شناسان است كه در اين جا به عنوان نمونه آورده شدند و البته بررسي و جستجو در ديگر تأليفات آنان احتمالاً مطالب ديگري را نيز به دست خواهد داد. اما بررسي همين آثار برخي از كاستي هاي مطالعات غربيان درباره امامان شيعه و به خصوص امام رضا(ع) را روشن مي سازد. نخست اين كه در اين تحقيقات منابع معتبر و اصيل شيعي كمتر مورد توجه قرار گرفته اند. دوم اين كه بيشترين توجه محققان غربي به فعاليتها و حوادث سياسي زندگي امام معطوف شده و درباره شخصيت علمي و اجتماعي ايشان مطالب بسيار اندكي در آثارشان يافت مي شود و در نهايت اين كه به جهت داشتن نگاه برون ديني در تفسير برخي حوادث به برداشتهاي غير واقعي رسيده اند.
منابع
- اتينگهاوزن، ريچارد، هنر و معماري اسلامي، ترجمه يعقوب آژند، تهران، انتشارات سمت، 1378.
- اشپولر، برتولد، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، ترجمه جواد فلاطوري، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1379.
- اولئاريوس، آدام، سفرنامه، ترجمه بهپور، انتشاراتي، ابتكار، 1363.
- بارنز، الكس، سفرنامه، ترجمه سلطاني فر، مشهد، بنياد پژوهش هاي اسلامي، 1366.
- بروكلمان، كارل، تاريخ ملل و دول اسلامي، ترجمه هادي جزايري، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي،1383.
- تقي زاده داوري، محمود، تصوير شيعه در دايرة المعارف امريكانا، تهران، چاپ و نشر بين الملل، 1382.
تصوير امامان شيعه در دائرة المعارف اسلام، قم، انتشارات شيعه شناسي، 1385.
- رونالدسن، دوايت، عقيده الشيعه، تعريب ع. م بيروت، مؤسسه المفيد، 1410.
- كمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمه جهانداري، تهران، خوارزمي، 1363.
- لسترنج، گي، جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي، ترجمه محمود عرفان، تهران، انتشارات علمي وفرهنگي، 1377.
- لمبتون، آن، تاريخ اسلام پژوهش دانشگاه كمبريج، ترجمه احمد آرام، تهران، امير كبير، 1378.
- هالم، هاينس، تشيع، ترجمه محمدتقي اكبري، قم، نشر اديان، 1384.
ویژه نامه امام رضا را اینجا بخوانید.