در مدت ۴۵ سالی که از خدا عمر گرفته بود، در عرصه ادبیات پر کار بود. جلال که بوی غربزدگی و خفقان رژیم شاهنشاهی مشامش را میآزرد، با نگارش کتابهایی در نقد غربزدگی بازگشت به خویشن را به عنوان یک اصل برای کشورهای جهان سوم بر میشمارد و به رهایی جامعه از سیطره غرب تاکید کرد.
او در کتاب «غربزدگی» نوشته: غربزدگی دو سر دارد. یکی غرب و دیگر ما که غربزدهایم. [...] حال ما ملل در حال رشد که سازنده ماشین نیستیم، به جبر اقتصاد و سیاست باید مصرفکنندگان نجیب و سر به راه باشیم، برای ساختههای صنعت غرب. یا دست بالا تعمیرکنندگانی باشیم قانع و تسلیم و ارزان مزد. به همین دلیل باید خود را به انگاره ماشین درآوریم. حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفه تمدن غرب را در نیافتیم، همچون خریم که در پوست شیر رفت.
بنا به تعریف جلال آل احمد، غربزدگی مشخصه دورانی از تاریخ ماست، که به جبر بازار و اقتصاد و رفتوآمد نفت ناچار از خریدن و مصرف ماشینیم.
کتاب «غربزدگی» از مهمترین و تاثیرگذارترین آثار جلال است و محکی بر ایدئولوژی او مبنیبر مبارزه با غربگرایی است. اگرچه این کتاب در کنار کتابهایی همچون «نون والقلم»، «کارنامه سه ساله»، «سفر روس» و «سنگی بر گوری» بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ نگاشته شده، ولی پیش از این هم خط فکری جلال تقابل با سرمایهداری بود.
به طوری که او در سال ۱۳۲۳ به حزب توده ایران پیوست و بیخیال تفکرات مذهبی شد، که از خانواده به او به ارث رسیده بود. به قول جلال، شخص من که نویسنده این کلمات است، در خانواده روحانی خود همان وقت لامذهب اعلام شد و دیگر مُهر نماز زیر پیشانی نمیگذاشت. در نظر من که چنین مىکردم بر مُهرى گلى نماز خواندن، نوعى بت پرستى بود که اسلام هر نوعش را نهى کرده، ولى در نظر پدرم لامذهبى بود و تصدیق مىکنید که وقتى لامذهبى چنین آسان به چنگ آمد، به خاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق مىدهد که تا به آخر براندش.
او که آن زمان از بیدینی صحبت میکرد، در سال ۱۳۲۶ به همراه ۱۰ نفر دیگر از حزب توده جدا شد و با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دستهجمعی خود را نوشت.
اگرچه زندگی جلال با فراز و فرودهایی همراه بوده، اما کتاب «خسی در میقات» که درباره سفر به خانه خداست، جزو کتابهایی بوده که بر روی تفکرات معنوی او تاثیرگذار بوده است. به قولِ آیت الله طالقانی، تو (جلال آل احمد) در سفرنامه حج چیزهایی نوشتهای که من تنوانستهام آنها را ببینم و برای همین دوبار دیگر به حج رفتم.