۱۶ آذر سال ۹۲، درگیری خونینی در یکی از شهرستانهای اطراف پایتخت به پلیس گزارش شد. با حضور تیم تحقیق در محل آنها با پیکر نیمهجان مرد جوانی مواجه شدند که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، اما وقتی به بیمارستان منتقل شد ساعاتی بعد جانش را از دست داد.
در ادامه کارآگاهان جنایی به تحقیق از شاهدان پرداخته و یکی از آنها گفت: مقتول دوستم بود. او با دوستش امیر مراوده مالی داشت و همین موضوع باعث اختلاف بین آنها شده بود. روز حادثه من و مقتول مقابل خانه امیر ایستاده بودیم تا در رابطه با اختلافاتی که پیش آمده صحبت کنیم. مقتول مدعی بود که امیر به او مبلغی بدهکار است و دنبال طلبش بود، در همین حین امیر اسلحه بهدست از خانه خارج شد و به دوستم تیراندازی کرد. من که خیلی ترسیده و شوکه شده بودم، با اورژانس و پلیس تماس گرفتم.
دستگیری قاتل مسلح
گرچه عامل این جنایت پس از تیراندازی مرگبار متواری شده بود، اما کارآگاهان موفق به دستگیری او شدند که مرد جوان در تحقیقات اولیه به جنایت ناخواسته اعتراف کرد.
او در رابطه با انگیزهاش از قتل گفت: با مقتول دوست و شریک کاری بودیم. چند وقت قبل که حسابهای کاریمان را بررسی کردیم در کمال ناباوری متوجه شدم من ۵۰۰ هزارتومان به او بدهکار هستم. هرچند روی کاغذ همه حساب و کتابها درست بود، اما این بدهی را قبول نداشتم. روز حادثه او و دوستش به مقابل خانهمان آمدند و وی طلبش را میخواست. من که خیلی عصبانی شده بودم بعد از درگیری لفظی دست به سلاح شدم. قصد من کشتن او نبود فقط میخواستم بترسانمش، اما ناخواسته کشته شد.
متهم به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با تکمیل تحقیقات در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. با توجه به اعتراف متهم به جنایت، بازسازی صحنه قتل، اظهارات شهود و مدارک موجود در پرونده و به درخواست اولیای دم، قضات دادگاه کیفری استان تهران رأی بر قصاص صادر کردند.
با تأیید این رأی در دیوانعالی کشور، حکم وی برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد، اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران، اولیای دم زمانی که ندامت و پشیمانی محکوم را دیدند و از سویی متوجه شدند او در این مدت در زندان حافظ قرآن شده و مسئولان زندان از رفتار و اخلاق او راضی بودند، از قصاص قاتل فرزندشان به خاطر رضای خدا گذشت کردند.
با گذشت اولیای دم، مرد زندانی که در یک قدمی چوبه دار بود به زندگی برگشت و با توجه به ایام زندان بزودی آزاد خواهد شد.