تصور عموم مردم از هوش مصنوعی و تابعات آن بر اساس ادبیات علمی-تخیلی شکل گرفته است که در آنها اَبَرکامپیوترها و رباتهای فوق هوشمند کار را از دست بشر درمیآورند و کنترل همه چیز را در دست میگیرند، اما حقیقت پیچیدهتر از این است.
در حالی که سیستمهای هوش مصنوعی مستقل برای بسیاری از فناوریها ضروری هستند، هوش آنها عموماً به برنامههای خاص محدود میشود. مثلا، یک سیستم هوش مصنوعی که به عنوان نماینده خدمات مشتریان فعالیت میکند، هوشش در همان حد است و نمیتواند کنترل امور دنیا را به دست بگیرد.
هوش افزوده حتی همان اختیار نسبی هوش مصنوعی را نیز ندارد. این سیستم، که تحت عنوان «تقویت هوش» نیز شناخته میشود، نه برای جایگزینی هوش انسانی بلکه برای تقویت آن از راه یادگیری ماشینی و تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده مجموعه دادهها ساخته شده است.
در جایی که هوش مصنوعی به عنوان یک سیستم مستقل و بدون نیاز به دخالت انسان عمل میکند، هوش افزوده از یادگیری ماشینی و یادگیری عمیق برای ارائه دادههای عملی به انسانها استفاده میکند تا خودشان تصمیم بگیرند.
سیستمهایی مثل دستیار مجازی اَپِل به نام «سیری» و دستیار مجازی آمازون به نام «اَلِکسا» که در آمریکا به وفور مورد استفاده مردم عادی قرار میگیرند، گونهای از هوش افزوده هستند. دستیاران مجازی به جای انسان تصمیم نمیگیرند. آنها دادههای مورد نیاز انسان را در صورت درخواست ارائه میدهند.
همین سیستم میتواند در قطع گستردهتر و عمیقتر برای پروژههای صنعتی به کار رود. در این عرصه نیز ادبیات علمی-تخیلی پیشتاز بوده است و طی یکی دو دهه اخیر فیلمهای آیندهنگرانه موارد زیادی از هوش افزوده را تصویر کردهاند. چین چیزی در آیندهای نزدیک به واقعیتی همگانی تبدیل میشود.