زمان رویدادهای متفاوتی را رقم میزند و بازیگران اصلی این رویدادها افرادی هستند که به آنها واکنش نشان میدهند؛ حال اگر این افراد شخصیتهای برجسته یک کشور باشند این ایفای نقش چنان عظیم خواهد بود که میتواند سرنوشت یک ملت و یک تاریخ را تغییر دهد.
یکی از این موضوعات که هر سال با فرارسیدن هفته دفاع مقدس، زمزمههای آن در گوشه و کنار و در برخی رسانهها به گوش میرسد، چرایی پایان ندادن ایران به جنگ پس از فتح خرمشهر یا در سالهای ابتدایی تجاوز رژیم بعث عراق به خاک کشورمان است و اینکه چرا ایران از مجموع قطعنامههایی که صادر شد فقط قطعنامه ۵۹۸ را در سال هشتم جنگ پذیرفت؟
از جملهی این قطعنامههای سوالبرانگیز، قطعنامه شماره ۵۲۲ شورای امنیت است که در ۴ اکتبر ۱۹۸۲ مصادف با ۱۲ مهر ۱۳۶۱ پس از ورود نیروهای کشورمان به خاک عراق در عملیاتهای رمضان و مسلمبنعقیل در راستای استراتژی جمهوری اسلامی ایران برای تنبیه متجاوز، به اتفاق آرا به تصویب رسید.
«ایران» یک تنه در برابر یک جهان ایستاد
برای مثال اگر فتحعلی خان قاجار با عهدنامه گلستان موافقت نمیکرد و حدود ۱۳۶۰ کیلومتر از خاک ایران جدا نمیشد، سیر تاریخ چگونه بود؟ و یا اگر در زمان رضاخان «پیمان سعدآباد» امضا نمیشد و امروز حدود ۳۸۰۰ کیلومتر از وسعت کشورمان را از دست نداده بودیم، وضعیت مردم کشورمان به چه صورت بود؟ و یا اگر در زمان جنگ هزاران شهید از خون و خانواده خود نمیگذشتند تا ذرهای از خاک ایران جدا نشود امروز واقعیتی به نام ایران در جهان ایفای نقش میکرد؟
در زمان جنگ، ایران نه فقط با یک کشور بلکه با مجموعه ای از کشورها در نبرد بود و در این میان حتی سازمان های بینالمللی نیز از هیچ کمکی به صدام در جهت پیروزی فروگذار نمیکردند و با صدور قطعنامههای نه چندان عادلانه در تلاش بودند تا مسیر جنگ را تغییر دهند.
قطعنامه ۴۷۹؛ صبر کنید تا ببینیم چه پیش میآید!
سردار سرلشکر شهید احمد سوداگر از فرماندهان دوران دفاع مقدس و رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس پیش از شهادت در مصاحبهای در این زمینه گفته بود: سازمان ملل متحد در جنگ تحمیلی به عناوین مختلف قصد متوقف کردن ایران را داشت و به عناوین مختلف عراق را در عملکردها و رویکردهایش آزاد میگذاشت. یعنی نه تنها دو اردگاه شرق و غرب پشت سر عراق بودند، بلکه سازمانهای بینالمللی نیز طرفدار عراق بودند.
وی در تشریح قطعنامههای سازمان ملل نیز گفته است: در اولین قطعنامه که به ۴۷۹ مشهور بود، شورای امنیت از ایران و عراق میخواهد از هرگونه کاربرد زور به فوریت خودداری کنند و مناقشه خود را از راههای مسالمتآمیز و طبق اصول عدالت و حقوق بینالملل حل کنند. علاوه بر این، در قطعنامه ۴۷۹ آمده است: میانجیگریها را بپذیرید و ظرف ۴۸ ساعت آینده وضعیت را به شورا اعلام کنید. اگر در قطعنامه ۴۷۹ نوشته میشد که ظرف ۲۴ یا ۴۸ ساعت، ناظران و تیم بازرسی سازمان ملل متحد وارد میشود و بررسی خواهد کرد و ظرف دو هفته آینده متجاوز را معلوم میکند، ما صبر میکردیم، اما در این قطعنامه چنان است که بگوید: صبر کنید تا ببینیم چه پیش میآید!
اگر قطعنامه ۵۱۴ را میپذیرفتیم نه بندر خرمشهری داشتیم و نه پالایشگاه آبادان
شهید سوداگر در ادامه با اشاره به صدور قطعنامه دوم سازمان ملل گفته است: قطعنامه ۵۱۴ را میپذیرفتیم عملا بندرخرمشهر، پالایشگاه آبادان و پایانههای نفتی در اروند را از دست میدادیم که این مسائل ۸۵ درصد اهداف عراق را محقق میساخت؛ بنابراین اگر این بحثها را در دو واحد حقوق و علوم سیاسی مطرح کنیم، دانشجو متوجه میشود که اگر ما بعد از آزادی خرمشهر با قطعنامه ۵۱۴ جنگ را متوقف میکردیم، باید امروز محاکمه میشدیم. چراکه بعد از آتشبس ممکن بود حتی سازمان ملل بگوید که چون این مناطق عربزبان است، در کنار دلایل دیگری باید به عراق واگذار شود. زیرا در آن ایام سازمانهای بینالمللی نیز طرف عراق بودند.
این فرمانده شهید در زمینه قطعنامه سوم سازمان ملل نیز گفته است: قطعنامه سوم موسوم به ۵۲۲ سه ماه بعد از قطعنامه ۵۱۴ صادر شد و مفادش تاکید بر قطعنامه قبلی بود. در این میان قطعنامه چهارم بیشتر جای تاسف دارد. باید گفت که علت صادرشدن این قطعنامه در آن تاریخ، اولین حمله ایران به مناطق بصره بود که همزمان با عملیات خیبر انجام گرفت. یعنی وقتی ما مقابله به مثل کردیم این قطعنامه صادر شد و باز هم سازمان ملل عقب بودن خود را از تاریخ اثبات کرد.
حکایت آتش بسی که ادامه دهنده راه شاهان قاجار بود
درباره قطعنامه سوم که ۴۱ سال پیش در چنین روزی (دوازدهم مهر) صادر شد، صحبت زیاد است و اگرچه برخی معتقد بودند می شد آن را پذیرفت اما بسیاری نیز درباره علتهای عدم پذیرش آن صحبت کرده اند. برای مثال محمد صادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این باره گفته است: سال ۶۱ بعد از آزادی خرمشهر هنوز مناطق عمقی مانند نفت شهر قصر شیرین و بخشهایی از استان ایلام در تصرف دشمن قرار داشت و نزدیک دو تا سه هزار کیلومتر مربع از خاک ما در دست صدام بود. آیا اگر ما در آن زمان آتش بس میکردیم صدام این مناطق را پس می داد؟ نکته دوم این است که صدام در سال ۵۹ قرارداد ۱۹۷۵ را پاره کرده بود و این را قبول نداشت؛ بنابراین ما برای آتشبس به چه قراردادی استناد میکردیم؟
وی ادامه داد: برای آتشبس باید مرزها را باز میگذاشت، اما مناطق مرزی مشخص نبود، زیرا صدام این قرارداد را قبول نداشت. اگر صدام قرار داد ۱۹۷۵ را قبول داشت که دیگر جنگی آغاز نمیشد. صدام متجاوز بود و طی سالهای ۵۹ تا ۶۱ خسارات مالی زیادی را به ایران وارد کرده بود که آیا متجاوز باید این خسارات را میداد یا نه؟ اگر آتشبس میکردیم ملت ایران با این حرکت به جهان ثابت میکرد که هر کشوری به من تعرض کند بازهم آتشبس را قبول میکنم در حالی که حقوق بینالملل میگوید که فرد متجاوز باید به عنوان متجاوز اعلام شود، تنبیه شود و خساراتهای مالی را نیز جبران کند. هیچ کدام از اینها در قطعنامه مطرح نشده بود. بنابراین اگر در سال ۶۱ آتشبس را میپذیرفتیم در واقع ایران همان حرکتی را انجام داده بود که شاهان قاجار انجام دادند و باعث شدند تا ایران بخشهای زیادی از قلمرو خود را از دست بدهد.
وقتی سازمان ملل در پی بازسازی ارتش صدام بود
حسین کنعانی مقدم کارشناس مسائل سیاسی نیز در این باره گفته است: پس از آزادسازی خرمشهر در سال ۶۱ و متعاقب آن عملیاتهای رمضان و مسلم بن عقیل در سومار و مندلی شورای امنیت سازمان ملل که در آن زمان مسئولیت آن را یک فرد اردنی برعهده گرفته بود، تلاش کرد تا با قطعنامه ۵۲۲ شرایط را برای آتش بس و وقت گرفتن برای بازسازی رژیم بعث به صدام دهد؛ زیرا بعد از عملیات بیت المقدس عملا ماشین جنگی صدام منهدم شده بود و نیاز به زمانی برای بازسازی داشت. از همین رو نیز قطعنامه ۵۲۲ در شرایطی تصویب شد که ایران در موقعیت برتری قرار داشت. در آن زمان تصمیم جمهوری اسلامی ایران درست بود که این قطعنامه را نپذیرفت و تاکید داشت که حتما باید موضوع عقبنشینی همراه با شناخته شدن متجاوز و همچنین مجازات متجاوز باشد؛ در غیر اینصورت فقط ما آتشبسی را قبول میکردیم که عملا به نفع صدام برای بازسازی ارتش عراق بود.
حال سوالی که برجا میماند این است که چرا ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت آیا این قطعنامه توانست توقعات ایران را برآورده کند؟ حسین کنعانی مقدم در این باره میگوید: در قطعنامه ۵۹۸ و نامه آخری که صدام به مرحوم هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا نوشت، هم پذیرفت که متجاوز بوده است و هم پذیرفت که خسارت بدهد و عملا قطعنامه ۵۹۸ مقدمهای برای این بود که متجاوز شناخته شود و همچنین بحث تعیین خسارت هم مطرح شود.
گزارش از فاطمه تورانلو
جواب :
نفسانیات ،جاه طلبی ها و تکیه بر موهومات
زنده باد مِهر،مردم،میهن*
هشت سال دفاع مقدس با این شعارها اداره نشد !!!