محرومیت از حس شنوایی، دنیایی است از سکوت،وقتی که چشم ها روایتگر حدیث زندگانی می شوند.

اختلال در تکلم، تفکر، یادگیری و ارتباطات اجتماعی، اشتغال، ازدواج، ادامه تحصیل و مسکن از جمله مشکلات ناشنوایان با دنیای ساکت و خاموششان است.

آن ها قادر به شنیدن آواها و نداها و بانگ های حواشی و حوالی خود نیستند و دنیایشان خالی از صداست و به نسبت انسان‌های دیگر شرایط پیچیده، توان فرسا و خطیرتری در درک موقعیت دارند.

کوله های آنان در مسیر زندگی پر شده است از دنیای سکوت، گرچه صدای بلبلان را نمی شنوند اما از ناز و غمزه های گل، صدایی شبیه بلبلان در دلشان به پرواز در می آید و اینگونه است که چشم هایشان در مسیر و جاده جهان و جهانیان، راویان قصه زندگی برایشان می شوند.

نمی توان اسمشان را صدا زد و آن ها بگویند بله؛ چراکه آنان آوایی نمی شنوند، باید به آرامی کنارشان رفت و تنها کافیست چشم هایشان به چشمان شما افتد و آن زمان است که بانگ ندای شما را با چشم، می شنوند.

گویی دنیایشان در امن و امان است و زندگانی در غیرقابل پیش بینی ترین وضع ممکن برایشان شرایط سختی را رقم زده است.

ناشنوایان و کم شنوایان انسان‌هایی هستند که با محروم شدن از صداهای پیرامون‌شان، دغدغه ارتباط با همنوعان خود را دارند و از آن جا که اطرافیان هم با زبان ایما و اشاره آن ها آشنایی ندارند، برقراری ارتباطی مناسب و مطلوب با دنیای آن‌ها خیلی سخت می‌شود.

گرچه فقدان شنوایی مشکلات و چالش ها را در مسیر زندگیشان از یکی دو تا بیشتر کرده است اما آن‌ها این کمبود را مانعی بر سر راه رشد و شکوفایی فردی و اجتماعی خود نمی‌بینند و در تلاش هستند مسیر موفقیت را به خوبی طی ‌کنند.

تقویم سال امروز را به نامشان ثبت کرده است، ۳۰ سپتامبر، روز جهانی ناشنوایان که با هشتم مهرماه مصادف شده و این امر بهانه ای شد تا به زندگی ساکتشات سرکی بکشیم و از دست هایشان بفهمیم که در دنیای آن ها چه خبر است و چشمانشان چگونه دنیا را برایشان معنا می کند.

بهانه ای برای دیدن خنده ها و گریه های بی صدایشان و فهمیدن توانستن آن ها با وجود محدودیت‌ها و درک اراده های محکمشان که توانایی‌های آنان را به رخ دنیا می کشاند.

زینب دختری ۱۵ ساله کم شنوا است که در مدرسه استثنایی محمد علی منصوریان در قم در کلاس نهم درس می خواند. ساعتی با او همراه شدم و به همراه یک مترجم پای حرف هایش نشستم.

کلاس درس آن ها هفت نفره است می گوید برخی از معلم هایشان زبان اشاره بلد نیستند و این امر باعث می شود تا برخی از درس ها و مطالب را متوجه نشوند.

زینب لب خوانی بلد است و می گوید به سختی با لب خوانی درس ها را متوجه شوم و برای برخی از هم کلاسی هایم که کاملا ناشنوا هستند و آن هایی که لب خوانی بلد نیستند، ترجمه می کنم.

به نظرش در مدرسه های عادی اگر معلم زبان اشاره بلد نباشد شاید چندان اهمیتی نداشته باشد اما در مدارس استثنایی این یک مسئله خیلی مهم است که باید آموزش و پرورش برای تمام معلم های این مدارس کلاس های آموزش زبان اشاره بگذارد.

کتاب های درسی زینب نیز از دیگر مشکلاتی است که با زبان اشاره از آن گلایه می کند و می گوید: تا کلاس پنجم کتاب های مخصوص داشتیم که جمله سازی را با زبان اشاره فرا می گرفتیم اما از امسال دیگر کتاب ها مخصوص افراد ناشنوا نیست و یادگیری درس ها برایمان سخت تر شده است.

زینب یک غم بزرگ دیگری در دل داشت که با بغض و با حرکات دست خود آن درد را فریاد زد.

مترجم سرش را پایین انداخت و با کمی تاخیر و با صدایی اندوهگین گفت که زینب می گوید برخی از بچه هایی که مشکل ناشنوایی ندارند ما را به تمسخر می گیرند و زمانی که با زبان اشاره سخن می گوییم، حرکات دست ها و آواهایی که از گلویمان می آید را با حالت تمسخر تقلید می کنند و به ما می خندند که این امر قلبمان را به درد می آورد.

زینب از خدا می خواهد که مردم بفهمند که ناشنوایان نیز هم چون شما هستند اگر چه زبانشان با آن ها فرق دارد اما درونشان همه چیز را می شنود و با زبان اشاره عشق را از خدا طلب می کنیم و از ترحم مردمان گریزانیم.

این دختر ۱۵ ساله که از امیدواری های خود و از آینده روشنی که برای خود ترسیم می کند می گوید و از همه پدران و مادران می خواهد که به فرزندان خود بیاموزند که زبان اشاره ناشنوایان را به تمسخر نگیرند.

به مترجم می گویم که از زینب بپرسد که تا به حال اقدام به کاشت حلزون کرده است که در جواب اشاره می کند که خانواده اش با کاشت حلزون مخالف هستند و این امر هم به خاطر خطراتی است که کاشت حلزون ممکن است برایش داشته باشد.

ضربه خوردن سر هنگام توپ بازی در مدرسه و آسیبی که ممکن است حلزون به سر وارد کند مهم ترین علتی است که خانواده زینب با کاشت حلزون مخالفت می کنند.

گلایه دیگر زینب از بهزیستی است که با مراجعه به آنجا برای تهیه سمعک به آن ها سمعک دست دوم و کارکرده داده اند که با آن خوب نمی شنیده است و صدایی ممتد و ناهنجار گوشش را آزار می داده است.

خیران مدرسه در این امر یاری رسان وی بوده اند و باطری سمعک فعلیش را خانواده برایش تهیه می کنند.

آینده برای زینب روشن و زیباست و رفتن به دانشگاه و اشتغال در یک رشته مورد علاقه اش از آرزوهای وی است اما نبود دانشگاهی مخصوص ناشنوایان برایش دغدغه شده است که تنها تهران دانشگاه مختص این افراد را دارد اما زینب که تک فرزند است نمی خواهد از خانواده اش دور شود و امیدوار است تا رسیدن زمان دانشگاه رفتنش در قم نیز دانشگاهی برای ناشنوایان راه اندازی شود.

برای تمام اداره ها یک مترجم برای ناشنوایان استخدام شود

«وقتی یکی از حواس پنجگانه ام کار خود را بخوبی انجام نمی دهد، من با مشکلاتی روبرو می شوم و این مشکلات بویژه در جامعه و در ایجاد ارتباط با دیگران برایم سخت تر می شود چراکه افراد شنوا نحوه ارتباط گیری با افرادی مانند من را نمی شناسند»، این ها بخشی از سخنان و نجواهایی است که مجیدرضا پور عاشقی یک فرد کم شنوای اهل قم می گوید.

برقراری ارتباط با دیگران، گمشده ای است که مجید ۴۲ ساله در فریاد بی صدای خود از آن گله مند است و از دولت می خواهد که برای آشنایی تمامی افراد جامعه با زبان اشاره اقدامی انجام دهد.

به گفته مجید وقتی برای انجام کاری در مکان عمومی و یا ادارات حاضر می شویم، با بی اعتنایی مواجه می شویم و کسی به ما توجه نمی کند.

شرمنده می شوم وقتی مجید می گوید برخی افراد زمانی که متوجه حرف هایشان نمی شویم عصبی می شوند و گاهی برخی افراد رفتار زننده و توهین آمیزی را هم با آن ها می کنند.

مجید که نگهبان یکی از اداره های استان قم است از نامهربانی و سوء استفاده برخی از افراد جامعه در فضای کاری هم گلایه می‌کند.

اشتغال ناشنوایان مشکلی است بر دیگر مشکلات

رقیه رنجبر بانوی ۳۹ ساله ای است که از سه سالگی در بمباران زمان جنگ، شنوایی خود را به تدریج کاملا از دست داده است.

وی از داشتن مهارت های مختلف فنی و حرفه ای و همچنین هنری و داشتن مدارک مختلف خود یاد می کند که با این وجود به دلیل ناشنوایی اش نتوانسته جایی مشغول به کار شود.

رقیه با وجود داشتن مهارت های مختلف تنها توانسته چند سالی را به عنوان نظافتچی در یک شرکت خصوصی با حقوقی اندک و بدون بیمه مشغول به کار شود که این شغل را هم به دلیل مشکلاتی که نشنیدن برایش ایجاد کرده، از دست داده است و امروزه بیکار در کنج خانه مانده و تلاش هایش برای پیدا کردن شغلی مناس بی نتیجه مانده است.

همسر رنجبر هم ناشنواست و سرایدار یک مدرسه است و بیمه هم ندارد و تلاششان برای دریافت مستمری از بهزیستی بی نتیجه مانده است چراکه در بهزیستی به آن ها گفته اند مستمری برای سرپرستان خانواده هایی است که شاغل نیستند و بیمه ندارند.

با اشاره و لب خوانی فهمیدم که مهمترین خواسته او برای اینکه بتواند زندگی آینده و ۲ فرزند خود به نام سارینا و سانیا را سامان ببخشد و به نوعی آینده آن ها تضمین کند، پیدا کردن شغل و داشتن بیمه است.

رنجبر از این که به رغم ناشنوایی از نظر جسمانی هیچ مشکلی ندارند و در بسیاری از کارها تواناست اما جامعه پذیرایش نیست و بدون در نظر گرفتن مهارت هایش وی را حذف می کنند، به شدت ناراحت و گله مند است.

به عقیده او کارفرمایان اطلاعات کافی در مورد ناشنوایان ندارند و تصور آن ها از ناشنوایان این است که آن ها اصلاً چیزی نمی فهمند در حالی که این نقص باعث شده که در عوض با تمرین لب خوانی، چشمانی تیزبین تری نسبت به افراد عادی داشته باشند و کارها را با دقت بیشتری انجام دهند اما جامعه با دید منفی استعدادهایشان را نادیده می گیرد.

از دیگر خواسته های این مادر ۳۹ ساله این است که در آزمون های استخدامی برای ناشنوایان سهمیه در نظر گرفته شود و همچنین برای مسکن ناشنوایان نیز باید فکری شود تا بلکه کمی از مشکلات این قشر از جامعه مرتفع شود.

مددکاران بهزیستی با زبان اشاره آشنایی ندارند

محمد فراهانی رئیس هیات مدیره موسسه ناشنوایان مهرورزان قم نیز در زمینه اشتغال ناشنوایان اینطور توضیح می‌دهد: افراد ناشنوا با وجود داشتن تحصیلات و مدارک عالی از سوی کارفرمایان و دستگاه‌های دولتی در زمینه اشتغال پذیرفته نمی‌شوند و این افراد مجبورند به کارهای جانبی که تنها جنبه سرگرم کننده دارد، بپردازند.

مسکن از دیگر مشکلات ناشنوایان است که فراهانی از آن یاد می کند و می‌گوید: فرد ناشنوا در مساله ازدواج نیز با مشکلات خاصی رو به روست و بعضا با سپری کردن این مشکلات و ازدواج، با مشکل بسیار مهم مسکن روبرو می شوند.

وی از انتظار ناشنوایان از دستگاه‌های حمایتی مانند سازمان بهزیستی در حل این مشکل سخن می گوید و به اعتقاد وی بهزیستی به تنهایی توان حل این مشکل را ندارد.

به بیان فراهانی افراد ناشنوا در مقایسه با معلولان دیگر مانند جسمی حرکتی و نابینا در رابطه با پذیرش در اجتماع محدودیت‌ها و مشکلات بیشتری دارند و آن ها نیازمند وجود مترجم در نهادها و دستگاه های مختلف مانند بانک ها و مراکز درمانی هستند.

گلایه بیشتر فراهانی نبود مترجم در سازمان بهزیستی و آشنا نبودن مددجویان با زبان اشاره است.

به اعتقاد وی عدم آشنایان مددجویان بهزیستی با زبان ناشنوایان امری بسیار نامطلوب است و برای فهمیدن مشکل ناشنوایان نیاز است که مددجویان زبان اشاره را فراگیرند.

مناسب سازی برای معلولان تنها شامل ایجاد رمپ، چراغ راهنمایی گویا و خودپردازهای بانکی گویا نیست بلکه از لحاظ ارتباطی نیز باید برای ناشنوایان مناسب سازی لازم صورت گیرد مساله ای که امروز در جامعه کمتر مورد توجه واقع شده یا به طور کلی مغفول مانده است، این ها جملاتی است که فراهانی به آن اشاره دارد.

بیش از چهار هزار ناشنوا در قم تحت حمایت بهزیستی هستند

معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان قم در گفت و با خبرنگار ایرنا با اشاره به آمار ناشنوایان تحت پوشش سازمان بهزیستی در قم می گوید که چهار هزار و ۳۲۶ معلول کم شنوا و ناشنوا در استان قم وجود دارند که ۲ هزار و ۴۵۸ هزار نفر آنان را آقایان و یک هزار و ۸۶۸ نفر را خانم‌ها تشکیل می‌دهند.

به گفته محمدرضا رحیمی موحد از این تعداد ۲۵۶ زن و ۳۹۹ مرد بیماری خفیف، ۷۲۶ زن و ۸۸۴ مرد شدید، ۲۲۳ زن و ۳۰۰ مرد بسیار شدید و ۶۶۵ زن و ۸۷۵ مرد معلولیت شنوایی متوسط دارند.

وی گفت: یک هزار و ۳۰ نفر از ناشنوایان دانش آموز هستند.

به گفته وی این بیماری ۵۰ تا ۶۰ درصد قابل پیشگیری است و از ابتدای سال تاکنون برنامه های پیمایشی در زمینه ناشنوایی و کم شنوایی در این استان انجام شده است.

رحیمی موحد به برگزاری برنامه هایی از جمله غربالگری نوزادان و مشاوره ژنتیک اشاره کرد که در قالب پیشگیری از ابتلا به اختلالات شنوایی در ۶ ماه نخست امسال استان قم برگزار شد.

معاون توانبخشی بهزیستی استان قم با اشاره به اینکه برنامه غربالگری کم شنوایی در نوزادان و شیرخواران مشتمل بر سه بخش غربال، تشخیص و مداخله درمانی است، افزود: آزمون OAE یکی از مهمترین آزمایش های غربالگری شنوایی نوزادان در بدو تولد است که در زایشگاه توسط کارشناس بهزیستی برای همه نوزادان انجام می‌شود.

اجرای طرح کاشت حلزون

وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی برای رفع مشکلات ناشنوایان و کم شنوایان و کمک به ارتقای سطح زندگی این افراد، طرحی را با عنوان «طرح ملی تحول کاشت حلزون شنوایی» از مهرماه سال گذشته به اجرا گذاشت و برای اجرای آن کمیسیون کشوری کاشت حلزون نیز تشکیل شد که با وجود هزینه بسیار بالای این عمل، این خدمات به صورت رایگان به افراد نیازمند ارائه می شود.

۲۷ مهرماه سال گذشته بود که مسوولان وزارت بهداشت اعلام کردند که ۱۵ مرکز کاشت حلزون در ۱۱ استان کشور فعال شده است.

بر اساس این گزارش چهار مرکز در تهران فعال است و ایجاد مرکزی در یزد نیز تصویب شده و برای مراکز استان های لرستان و هرمزگان نیز در دست اقدام است.

بررسی کاشت حلزون برای نیازمندان استان قم

رحیمی موحد در خصوص ارائه دیگر خدمات بهزیستی به ناشنوایان می گوید که نوزادان دارای مشکل ناشنوایی پس از ۶ ماهگی مورد عمل کاشت حلزون قرار می گیرند که در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۲ مورد کاشت حلزون در استان انجام شد.

وی همچنین گفت: در سال گذشته ۳۲۵ و امسال ۳۵۰ سمعک به صورت رایگان به ناشنوایان تحویل شد.

منبع:ایرنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار