او از سه سالگی نابینا شده، اما تصمیم و اراده اش برای حضور در دفاع مقدس جدی بود، دوخت و شستشوی لباس رزمندگان و بسته بندی کار هر روز خاله حبیبه در جبههها بود.
این بانو همه ۸ سال دفاع مقدس را در مناطق عملیاتی به رزمندگان خدمت کرد.
انرژی خاله حبیه همه را تحت تاثیر قرار میداد و همه پا به پای او در جبههها خدمت میکردند.
حالا قصه حضور ۸ ساله خاله حببیه در منطقه در کتابی روایت شده بنامبالاتر از چشم همان که خودش میگفت چشمی بالاتر از چشم دارد.