هرچه به روزهای آخر ماه صفر نزدیک تر می شویم، زائران کوی دوست دلهای شان را روانه می کنند به سوی آستان قدسی رضوی، بعضی با پای دل راهی میشوند و برخی دیگر با پای جان.
مشهد الرضا(ع)، شهر عشق و شور زمینیان و افلاکیان برای مولایمان علی ابن موسی الرضا(ع) است، در روز شهادت سلطان عشق است و این شهر حال و هوای عجیبی دارد، حال و هوایی که هر عاشقی آرزوی بودن در آن را دارد تا او هم در غم شهادت آقا، با جوادالائمه(ع) هم نوا شود.
در این روز همه به نوعی مشغول خدمتند تا از زائران میزبانی شایسته ای انجام دهند و این فرهنگ میزبانی را سال به سال عمیقتر کنند. تماشای این صحنهها پرتویی از علم انسان شناسی و معرفت و اخلاق است.
لحظه به لحظه بر سیل عظیم جمعیت عاشقان مولا افزوده می شود و همه سعی می کنن در مسیر عاشقی از یکدیگر سبقت بگیرند.
دلها همچون کبوتری راهی صحن و سرای ملکوتی حضرت رضا (ع) می شود
عاجز و درمانده پناه میبرند به پناهگاهی امن از جنس آسمان ها، هرکسی حاجات در دل مانده اش را به گونهای میرساند به این بارگاه، یکی دوستی را نائب الزیاره خود میکند، دیگری از طریق صفحات مجازی خادمی نائب الزیاره اش میشود و آن زائر دیگر از هر راهی که بتواند ارادت و حاجتش را مکتوب میکند و در دل ضریح آقا امام رضا (ع) میاندازد.
قصه و حکایت این دلدادگان فرق میکند اینجا دلهایی شکسته و گلایههایی از سر ناامیدی راه زیارت را در گفت وگوی بی واسطه و با نوشتن نامهای از جنس دلدادگی به امام رضا (ع) یافته اند.
اینجا همه زائران آرزوها و حاجاتشان را بر سپیدی کاغذ میسپارند و به امیدی در دل ضریح مطهر میاندازند تا حرفهای ناگفتهای که زبان قاصر است از بیانشان به امام رضا (ع) برسد.
کاغذ سفید نامه، خط به خط پر از پیام است؛ جان داده به حروفی که به هم چسبیدهاند و شدهاند کلمه.
کلمههایی که شدهاند جمله: «آقا جان سلام!» شدهاند: «یا غریبالغریا مشکلم را حل کن!»
از لابه لای این نامهها میشود ارادت به امام (ع) را حس کرد، در یکی از نامهها دختر جوانی برای باز شدن گره کار برادرش امام رضا را به فرزند جوانش قسم داده است.
یا نامهای را مییابم که در آن پیرمردی سالهای انتظار زیارت امام هشتم (ع) را آورده است، نامه بعدی درد و دل کودکی است که عکس حرم را کشیده و برای خودش و دوستش از امام رضا (ع) توفیق زیارت را طلب کرده است.
در این نامهها زائران دلدادگیشان را فریاد میزنند:ای خورشید خراسان بتاب، که از تابیدنت دلمان روشن شود. دلم را به پنجره ات، آقا ببین گره زدم، مولا نذار دست خالی از در خانه ات بروم. تو را قسم میدهم به وفای کفترای حرمت، همان کفترایی که هر روز دور حرمت میچرخند و بال هایشان را به گنبدت میچسبانند، منم میخواهم کفتری باشم که تو من وهوا کنی.
حجت الاسلام عزیزی درباره عریضه نویسی میگوید: نامه یا عریضه نویسی بر محضر بزرگان دین یکی از راههای عرض حاجت و درخواست کمک از این بزرگواران بوده است.
او میگوید: بیان مشکلات مختلف در قالب نامه یا عریضه به امام معصوم (ع) و درخواست دعا از این بزرگواران، در دوران زندگی و حیات ائمه (ع) نیز مرسوم بوده و بسیاری از تاریخ نگاران در این مورد صحبت کرده اند.
این کارشناس مذهبی میگوید: این نوع نوشتن عریضه یکی از جدیترین شکلهای توسل به معصومین (ع) است که حاجتمندان نامه را یا به صورت مستقیم خطاب به ائمه مینویسند یا آنها را واسطهای برای برآورده شدن حاجاتشان قرار میدهند.
حجت الاسلام عزیزی میگوید: مردم بعد از حاجت روا شدن و حل مشکلات خود، مقداری پول یا غذا را به نیت امام بابت قدردانی از امام به فقیر هدیه میدهند.
او میگوید: عریضهنویسی به امامان معصوم مختص دین اسلام نیست و مسلمانان تنها ادیانی نیستند که این کار را برای حاجت روایی شان انجام دهند بلکه در دیگر ادیان نیز این روش حاجت خواهی میکنند.
عریضه نویسی در آستان مقدس سلطان خراسان
نوشتن عریضه و نامه در صحن و سرای ملکوتی امام رضا (ع) از گذشتههای بسیار دور رایج بوده است در اسناد تاریخی در این باره آورده شده است که رسم عریضه نویسی از قرن یازدهم قمری و دوران صفوی رایج شده است که حتی زائران خارجی را هم مجذوب خود کرده بود.
خانیکوف گردشگر روسی که قرن نوزدهم میلادی مطابق با قرن سیزده قمری مسافر مشهد و خراسان بود و در کتاب سفرنامه خود به انداختن عریضه در ضریح امام رضا (ع) اشاره کرده و این رسم را بسیار جالب خوانده بود.
سندی از دوران قاجار نیز برجای مانده که اشارهای به انداختن عریضهها در ضریح مبارک داشته: «عمارات مبارکات، اسباب آستان مقدسه تحویلی کشیک خامس که تحویل کشیک اول گردید، درست و بی عیب بود. از دست زواری شمعی افتاده بود و کاغذهای بین ضریحین آتش گرفته که خدام مطلع شده و آتش را ساکت نمودند».
بررسی این اسناد تاریخی مشخص میکند که در دورههای مختلف، افرادی در حرم مطهر امام رضا (ع) حضور داشتند که شغلشان «عریضه نویس»، «کاغذ نویس» و یا «عریضه تمام کن» بوده و احتمالاً عریضههای توسل به امام رضا (ع) و عریضههای ارسالی به تولیت آستان را برای زائران مینوشتند که این عرایض در زمان غبارروبی ضریح مطهر جمعآوری و بررسی میشده است.
خاطراتی شیرین، ماندگار از عریضههای دلدادگی
خاطرههایی شیرین از عریضه نوشتن بر آستان حضرت دوست در تاریخ ماندگار شده است که به آن اشارهای خواهم داشت:
آقا میرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهیر علما در زادگاه خود بهشهر زندگی میکرد، من یک بار عازم زیارت حضرت رضا (ع) شدم. برای خداحافظی و امر وصیت نامهی خود خدمت ایشان رفتم و، چون دانست که به زیارت ثامن الائمه (ع) میروم، پاکتی به من داد و فرمود: «در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، این نامه را تقدیم امام رضا (ع) کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برایم بیاور.»
با خود گفتم: یعنی چه؟ مگر امام رضا (ع) زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگیرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که این مطلب را به ایشان بگویم و اعتراض نمایم.
هنگامی که به مشهد مقدس رسیدم، در اولین روز زیارت، برای ادای تکلیف نامه را به داخل ضریح انداختم. بعد از چند ماه موقع مراجعت برای زیارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامهام را بگیر و بیاور، فراموش کرده بودم.
بعد از نماز مغرب و عشا درحال زیارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که زائران از حرم بیرون روند تا خدام به تنظیف حرم بپردازند. وقتی نماز زیارت را تمام کردم، متحیر شدم که اول شب چه وقت در بستن است؟ ولی دیدم کسی جز من در حرم نیست!
برخاستم که بیرون روم، ناگاه دیدم سید بزرگواری در نهایت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوی من میآید. همین که به من رسید، فرمود: حاجی میرزا حسن! وقتی به اشرف رسیدی پیغام مرا به حاجی اشرفی برسان و بگو: آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب...
در این فکر بودم که این بزرگوار که بود؟ که مرا به اسم خواند و پیغام داد یک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخی نشسته و بعضی ایستاده به زیارت و عبادت مشغول هستند فهمیدم که این حالت مکاشفه بوده است.
وقتی به وطن مراجعت کردم، یک سره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پیغام امام علیه السلام را به وی برسانم همین که در را کوبیدم، صدای حاجی از پشت در بلند شد که:
«حاجی میرزا حسن! آمدی؟ قبول باشد. آری: آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس میهمان طلب.
سپس افزود: «افسوس! که عمری گذراندیم و چنان که باید و شاید صفای باطن پیدا نکردهایم!»
سرنوشتی خاص در انتظار عریضههایی متبرک
مدیرکل نذورات آستان قدس رضوی در خصوص نامههایی که در ضریح انداخته میشوند میگوید: با هر بار غبارروبی حرم و ضریح مطهر و زمانی که دیگر نذورات جمع آوری میشوند آن نامهها هم جمع و به بخش مخصوص منتقل میشوند.
او میگوید: بعد یکییکی باز میشوند و متونشان با رعایت کامل حریم شخصی آدمها خوانده و طبقهبندی میشود.
اسماعیلزاده میگوید: تعداد نامهها بسیار زیاد است و هیچوقت تعدادشان شمرده نشدهاست، اما همه آنها بعد از خواندهشدن بر اساس موضوعات مورد درخواست دستهبندی و نگهداری میشوند؛ چراکه میتوانند به مرجعی خوب برای محققانی تبدیل شوند که دنبال ریشهیابی مسائل و مشکلات جامعه در ادوار مختلف تاریخ هستند، برای مثال نشاندهنده این باشند که در یک دوره تاریخی مشکلات مردم بیشتر چه چیزی بوده، پزشکی بوده یا مالی؟ یا اگر مردم درخواست شفا داشتهاند بیشتر برای چه بیماریهایی بوده و نشان شیوع کدام بیمای است.
مدیرکل نذورات آستان قدس رضوی میگوید: مردم ارادت به امام هشتم (ع) را با زبان خودشان نوشتهاند در هر شغل و جایگاهی که باشند، این بخش از نامهها محتوای بسیار پرباری دارند و ما آنها را به اداره مکتوبات حرم میفرستیم که بخشی از خزانه حضرت است تا آنجا نگهداری شوند.
او میگوید: بخشی از این نامهها هم که بیشتر از طرف جوانهاست، مربوط به مسائل ازدواج و زندگی است، حتی خیلیها کارت عروسیشان را داخل حرم میاندازند و امیدوارند زندگیشان با نگاه پرمهر امام رضا (ع) پر از معرفت و شناخت و برکت باشد. خیلی وقتها همکاران ما تماس میگیرند و این پیوند ازدواج را به این جوانها که امام رضا (ع) را شریک جشن و مهمانیشان کردهاند، تبریک میگویند.
اسماعیل زاده میگوید: بخشی از نامهها هم مربوط به کودکان است که آرزوهایشان را با درخواستهایی که دارند نوشتهاند و ما اینها را در بخش دیگری بررسی میکنیم و تا جایی که مقدور باشد، مقدمات برآورده شدن این آرزوها را فراهم میکنیم.
او میگوید: ما نامههایی را داریم که درخواست شفا و درمان دارند؛ بهخصوص از طرف افرادی که خودشان یا عضوی از خانوادهشان بیماری لاعلاج دارد. قسمتی از نامهها هم به گرفتاریهای مالی افراد برمیگردد، خیلیها جهیزیه میخواهند، خیلیها پول کرایه خانه ندارند، خیلیها بدهی دارند و ما اینها را هم بعد از دستهبندی به بنیاد کرامت آستان قدس ارجاع میدهیم که حوزه فعالیتش خدماترسانی اجتماعی و کمک به محرومان است.
گزارشی از فاطمه بک زاده
یا غریب الغربا امام مهربانم
آقا جانم بطلب بیام پابوسیت ان شااله
مگر اینکه واقعا مشکلات رو توسط خیرین خصوصی حل کنن
مولای من و آقای من سلام
یا امام غریب ما نگاهمان به آستان کبریایی شماست.