رسیدگی به پرونده قتل از ۱۰ تیر سال ۸۵ و به دنبال گزارش درگیری خونینی مقابل مغازهای در منطقه قلعهمیر شهرستان بهارستان استان تهران به پلیس گزارش شد. مأموران کلانتری و اورژانس راهی محل شدند و مرد مصدوم به بیمارستان منتقل، اما لحظاتی بعد با وجود تلاش کادر درمان تسلیم مرگ شد. به دنبال مرگ مرد جوان، تیم جنایی راهی محل شد و تحقیقات ادامه یافت.
در بررسیهای اولیه، کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل جنایت و تحقیق از شاهدان پرداختند. دوربینها تصاویر درگیری را ضبط کرده بودند و بدین ترتیب چهره عامل جنایت به دست آمد که نشان میداد دو مرد با هم درگیر شده و یکی از آنها با شکستن شیشه نوشابه به دیگری حمله کرده و طرف مقابل که عامل این جنایت بود با چاقو حمله کرده و پس از مجروح کردن مرد جوان از محل متواری شده است.
دستگیری متهم
در بازرسی از جیبهای مقتول مدارک شناسایی او به دست آمد و مشخص شد پسر جوانی به نام کوروش است. در ادامه تحقیقات تیم جنایی سراغ خانواده کوروش رفتند که با نشان دادن تصویر قاتل بلافاصله او را شناختند. عامل جنایت داماد خانواده بود که پس از قتل از تهران خارج شده بود. در حالی که ردیابیها برای دستگیری مرد فراری ادامه داشت، چند روز بعد مردی قدم در اداره پلیس آگاهی اردبیل گذاشت. او زمانی که مقابل افسر کشیک قرار گرفت به قتلی در شهرستان بهارستان استان تهران اعتراف کرد.
متهم وقتی مقابل افسر پروندهاش قرار گرفت به قتل برادر همسرش اعتراف کرد: مدتی قبل با برادر همسرم شراکتی یک خودرو پیکان خریدیم تا با آن کار کنیم، اما بعد از مدتی به اختلاف برخوردیم و تصمیم گرفتیم این شراکت را به هم بزنیم؛ بنابراین خودرو را فروختیم و در این میان برادرزنم باید ۴۰۰ هزار تومان به من پرداخت میکرد. چند باری از او خواستم پولم را بدهد، اما مدام بهانه میآورد و امروز و فردا میکرد، حتی چند باری هم با هم درگیر شدیم.
متهم گفت: روز حادثه به خانه پدرزنم رفتم تا با کوروش صحبت کنم، اما او خانه نبود. از خانه آنها خارج شدم و هنوز ۵۰۰ متری از آنجا دور نشده بودم که کوروش را دیدم. با او شروع به صحبت کردم و از او خواستم پولم را بدهد، اما بازهم بهانه میآورد. سر همین مسأله دعوایمان شد و ناگهان شیشه نوشابهای را از داخل مغازه سوپرمارکت برداشت و شکست و به من حمله کرد. آن روز چاقویی را که با خود برده بودم، داخل جورابم بود. برای دفاع از خودم و اینکه او را بترسانم چاقو را بیرون آوردم و به او ضربه زدم. نمیخواستم او را به قتل برسانم و به قدری عذاب وجدان داشتم که خودم را معرفی کردم.
درخواست قصاص
با اعتراف مرد جوان به جنایت، او در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیایدم برای او حکم قصاص صادر کردند.
با تأیید این حکم از سوی دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرا به دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد، اما با گذشت ۱۷ سال از این ماجرا خانواده مقتول پیگیر اجرای حکم نشدند تا اینکه با تلاش امیر کرمانینژاد، دادیار شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران و برگزاری چندین جلسه صلح و سازش، در نهایت اولیایدم به حرمت امام حسین (ع) و ایام اربعین با شرط پرداخت دیه که صرف امور خیریه شود از قصاص دامادشان گذشت کردند. با بخشش اولیایدم، مرد زندانی پس از ۱۷ سال آزاد شد و به زندگی بازگشت.