روایت سوم «جرس» به نام بریر بن خُضیر همدانی زده شد. بریر قاری قرآن بود و در جنگ صفین در رکاب امیرالمومنین (ع) هم شمشیر زده بود. او وقتی شنید امام حسین (ع) میخواهد به کوفه حرکت کند، ابتدا خود را به مکه رساند و از مکه تا کربلا پابهپای امام بود.
نقش بریر بن خُضیر همدانی را علیرضا استادی بازی کرد. کسی که در کارنامه حرفهایاش بازی در آثار تاریخی نداشته است. به گفته خودش کارهای تاریخی و عاشورایی با تمام گونههای نمایشی متفاوت است.
از آنجایی که بریر در سخنوری استاد بود، با عمر بن سعد هم گفتوگویی داشته، تا شاید بتواند حرص او به مال دنیا را کم و عاقبت جنگ با امام حسین (ع) را به او گوشزد کند: «تو اگر خداشناس بودی و مرید پیامبر به قتال فرزندان پیامبر (ص) نمیشتافتی. موجهای زلال فرات مانند مارها برهم میپیچند و تو همین آب روان را بر خاندان حسین (ع) و فرزندانش منع کردی».
اما عمر بن سعد که پیش از این حق به جانب بودن را به صلاح خود ندید، تا حدودی از موضع خود پایین آمد و گفت: «بیشک حق با توست. هرکه با خاندان پیامبر (ص) محاربه کند، جایی جزء آتش ندارد. بریر! تو انتظار داری من این تخت ولایت را واگذارم، تا به کس دیگری برسد؟».
همانجا بود که بریر با حالتی افروخته رو به عمر کرد و گفت: «تو از دین و دیانت و خداشناسی و معاد دم میزنی، ولی بخدا سوگند که گزافهای بیش نیست. شما دین و دیانت را برای دنیاطلبی خود میخواهید و بس. بخاطر یک مرغ تن به دوزخ میدهی، عمر بن سعد!».
اما ماجرای حرصطلبی عمر به اینجا ختم نشد و پای حکومت ری به آرزوی دیرینه او باز شد. روایت شده که بریر بن خُضیر همدانی تنها کسی بوده، که در کربلا دعوت به مباهله (لعن و نفرین الهی) میکرده است. او که میدید سخن با تشنگان مال دنیا فایدهای نداشت، از خدا برای آنان طلب نفرین میکرد.