چند روز قبل مرد جوانی که مدیر عامل یک کارخانه فولاد بود در حال خروج از کارخانهاش ناگهان یک خودروی آمبولانس خصوصی را دید که وارد محوطه کارخانه شد. سپس چند مرد از آمبولانس بیرون آمدند و با تهدید و زور مرد کارخانه دار را سوار آمبولانس کردند و به راه افتادند.
مرد جوان که شوکه شده بود هرچه درباره علت این اتفاق و هویت آنها سؤال کرد کسی جوابش را نداد. آمبولانس ساعتی بعد مقابل یک مرکز درمانی روانی خصوصی توقف کرد. مردان ناشناس به زور مرد کارخانهدار را ازآمبولانس بیرون کشیده و او را در بیمارستان بستری کردند و رفتند. مرد جوان هر چه فریاد کشید و از مسئولان این کلینیک روانی خواست تا به حرفش گوش کنند، اما تلاشش بیفایده بود و مسئولان آنجا که تصور میکردند او نیز مانند بعضی از بیماران، منکر بیماری روحی و روانیاش است صحبتهای او را جدی نمیگرفتند.
سرانجام ساعتی بعد مرد جوان موفق شد با یکی از کارمندان بیمارستان ارتباط دوستانه برقرار کند و از او بخواهد که با وکیلش تماس بگیرد.
۲۴ ساعت بعد
به دنبال تماس کارمند مرکز روانی، وکیل مرد کارخانه دار بلافاصله راهی این مرکز درمانی شد و با ارائه مدارکی ثابت کرد که وی مشکل روحی و روانی ندارد و در صحت کامل است. بدین ترتیب وی از مرکز روانی ترخیص شد و بلافاصله برای شکایت از مردان ناشناس و روشن شدن زوایای پنهان این ماجرای عجیب راهی دادسرای امور جنایی تهران شد و از عوامل ربودن و بستری کردنش شکایت کرد. مرد جوان گفت: من فرد ثروتمندی هستم و از طرفی با کسی هم مشکل ندارم، تنها کسی که با او اختلاف دارم همسرم است چرا که با وجود داشتن فرزند او به دنبال تصاحب اموال من است.
بهدنبال شکایت مرد ثروتمند، به دستور بازپرس کشیک قتل پایتخت، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ وارد عمل شدند.
در تحقیقات اولیه کارآگاهان به سراغ دوربینهای مداربسته کارخانه رفتند، اما آدم ربایان نقشه حرفهای طراحی کرده بودند و برای اینکه رد و نشانی از خود به جا نگذارند کلیه دستگاههای ضبط فیلمها را سرقت کرده بودند.
گرچه تیم جنایی در این شاخه از تحقیقات به بنبست رسیده بود، اما مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته خیابانهایی که به کارخانه منتهی میشد پرداختند.
دوربینها رفت و آمد آمبولانس را ضبط کرده بودند و بدین ترتیب شماره پلاک آمبولانس بدست آمد. با استعلام شماره پلاک آمبولانس هویت مالک آن شناسایی و مردی جوان به نام هوشنگ بازداشت شد.
اجاره آدم ربا
هوشنگ در تحقیقات گفت: من برای این کار اجیر شده بودم. نه تنها من بلکه ۶ مرد دیگری که در این ماجرا شرکت داشتند و مرد کارخانه دار را ربودند آنها نیز اجیر شده بودند. زن جوان، همسر مرد کارخانه دار بود. او دستور این آدم ربایی را به ما داد.
او مشخصات کامل شوهرش و زمان رفت و آمدش و حتی اینکه چه ساعتهایی در کارخانه تنهاست را به ما داد و ما طبق برنامه او عمل کردیم.
با اظهارات این مرد بلافاصله زن جوان دستگیر شد و در تحقیقات گفت: همسرم مشکل روحی و روانی دارد و من چندین بار از او خواسته بودم که برای درمان اقدام کند، اما همسرم قبول نمیکرد به همین دلیل تصمیم گرفتم افرادی را اجیر کنم تا همسرم را به مرکز درمانی منتقل کنند.
برای اینکه راز این آدم ربایی برملا نشود، حتی دستگاه ضبط فیلمهای کارخانه را هم ربودم و در خانهای مخفی کردم.
با اعتراف زن جوان، تیم تحقیق راهی خانه مورد نظر شده و فیلمهای صحنه آدم ربایی را بدست آوردند. این در حالی است که بررسیها نشان میدهد زن جوان با بستری کردن همسرش در مرکز روانی، تصمیم داشته برای او پرونده مهجوریت درست کند و بدین ترتیب با اثبات اینکه شوهرش دیوانه است اموال او را تصاحب کند. تحقیقات در این رابطه به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد.
این کارخانه دار بهتره اموال حرام شو پاک کنه
حتما همسرش رفتارهای ازش دیده کاینقدر عاصی شده و این نقشه و کشیده
والا کارخانه دارها شریفی توایران هستن ک با وجود ثروت زیاد روابط خانوادگی خوبی دارند