طی سالهای اخیر و با افزایش تعداد شبکههای اجتماعی و رونق بازارهای اینترنتی، سبک زندگی و نگاه خانوادهها به ویژه زنان و دختران جوان به پوشش، تفریح و حتی نیازهای روزمره تغییر کرد و زندگیهای نرمال و ساده جای خود را به خانههای پر زرق و برق و تفریحات لاکچری داد.
رشد قارچ گونه پیجهای خانه داری و روزمره، پیدایش اینفلوئنسرهای زیبایی، مد و لباس، پدیده فودبلاگری، وایرال شدن تصاویر دختران بدنساز و تلاش برای شبیه شدن به آنها حتی از طریق جراحیهای کشنده و... همگی بلای جان زنانی شده که سبک زندگی اصیل خود را فراموش کرده اند و در دنیای پر تلاطم رسانهها و شبکههای مجازی در حال غرق شدن هستند.
رسانههایی که به زن ایرانی تلقین میکنند خواستنی نیست!
رسانههایی که با هدفهای اقتصادی و با ترفندهای روان شناسانه، ذهن مخاطبان خود به ویژه زنان و دختران جوان را نشانه گرفته اند تا با سبکهای من درآوردی و غیرعلمی خود، به زن ایرانی تلقین کنند که خواستنی نیست و باید تغییر کند، تغییری که از او چهره و شخصیتی متفاوت میسازد که گاهی خودش هم خودش را نمیشناسد.
حجم زیاد اطلاعاتی که روزانه از طریق شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی به ذهن مخاطب وارد میشود، گاهی آنقدر زیاد است که برخی برای پردازش آنها و عقب نماندن از موضوعات متنوع، اقدام به سیو کردن مطالب و اسکرین شات گرفتن از صفحات مطلوب شان میکنند تا در زمانی مناسب به سراغ آنها بروند، زمانی که هیچ وقت فرا نمیرسد، چون هر روز و هر ساعت اطلاعات و محتواهای جدیدتر رو میشود.
در این میان انتشار اخبار درآمد زنانی که به عنوان اینفلوئنسر و بلاگر در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند تا جایی اثرگذار میشود که برخی از زنان و دختران ایرانی برای رسیدن به آن، تمامی چارچوبهای اخلاقی، دینی و خانوادگی را زیر پا میگذارند و در رقابتی باطل، بازنده میدان میشوند، برخی هم که تماشاگر این معرکه هستند مدام احساس کمبود و عقب ماندگی از این قافله را دارند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید این دنیای پر زرق و برق با روح و روان زنان ایرانی چه کرده است؟
وقتی سلفی میگیرم از خودم بدم میآید
فرزانه یکی از دختران جوانی است که بنا بر گفته خودش، روزانه بیش از ۱۲ ساعت را در شبکههای اجتماعی میگذراند و مدام در حال اسکرول کردن صفحات اینستاگرام است.
اعتراف میکند که تماشای پیجهای مختلف در اینستاگرام به شدت او را کمال گرا کرده است: «چند وقت دیگر نوبت جراحی دارم، چون بعد از دو بار عمل، هنوز از ظاهر بینی ام رضایت ندارم، عکس «.. بیوتی» را سیو کرده ام تا به دکترم بگویم بینی ام را شبیه او عمل کند.»
وقتی نگاهش میکنم چهرهای نرمال و طبیعی را میبینم، اما خودش نمیپذیرد و میگوید: «احساس میکنم چهره قشنگی ندارم، وقتی سلفی میگیرم از خودم بدم میآید، قبول دارم که اینستاگرام اعتماد به نفسم را گرفته، چون قبلاً به راحتی و بدون فیلتر از خودم عکس میانداختم، اما الان بدون فیلتر تحمل دیدن قیافه ام را ندارم!»
من هم دوست دارم پز شوهرم را به دوستانم بدهم!
فهیمه هم جوان ۲۷ سالهای است که به تازگی ازدواج کرده و هنوز تازه عروس محسوب میشود، وقتی حرف از شبکههای اجتماعی میشود، گوید: «خیلی از این بلاگرها مدام فیلم و عکس سورپرایز شدن شان را به اشتراک میگذارند، اما همسرم با این کارها مخالف است،، اما خب من هم دوست دارم پز شوهرم را به دوستانم بدهم!
خیلی از این بلاگرها بهترین امکانات را دارند و سفرهای رایگان میروند آن وقت ما یا صبح تا شب سرکار هستیم یا ته تفریح مان به شمال و مشهد ختم میشود، من هم دوست دارم بلاگر شوم، اما همسرم مخالف است.»
تمام حقوقم صرف خرید اینترنتی میشد
فاطمه مادر یک دختر ۴ ساله است، میگوید مدتی است برنامه اینستاگرام را از روی گوشی اش پاک کرده و از تمام گروههای خرید اینترنتی بیرون آمده است.
وقتی دلیل این کار را میپرسم، میگوید: «زندگی اینترنتی من را از خود واقعی ام دور کرده بود، تقریباً به هیچ چیز قانع نبودم و تمام حقوقم را صرف خرید لوازم آرایش معرفی شده توسط فلان بلاگر یا لباس فلان مزون میکردم، چند ماه اخیر هم که مدام در حال خرید از یک کانال تلگرامی در ترکیه بودم.
نه تنها حقوق خودم که حقوق همسرم هم در این شرایط اقتصادی صرف خرید وسایلی میشد که خیلی از آنها هنوز استفاده نشده، برخی از آنها هم تاریخ مصرف شان گذشته است.»
همسرم زندگی مجازی را به یک زندگی واقعی ترجیح داد!
حمیدرضا هم یکی از جوانانی است که طناب زندگی اش با چاقوی اینستاگرام بریده شد، وقتی دلیل جدایی از همسرش را میپرسم، میگوید: «شما میتوانید با کسی که ۲۴ ساعته سرش با گوشی موبایل گرم باشد یک تعامل ساده داشته باشید؟ چه برسد به اینکه زندگی کنید!
هر وقت به خانه میآمدم مشغول چرخ شدن در شبکههای مجازی بود، بیرون که میرفتیم تمام طول مسیر در ماشین سرش در گوشی بود و توجهی به صحبت هایم نداشت. مدام به من سرکوفت میزد که فلانی خانه و زندگی اش را فروخته و مهاجرت کرده یا دیگری برای همسرش فلان گوشی و ماشین را خریده، تیر خلاص را هم وقتی زد که کم کم عکسهای بی حجابش را روی پروفایل و صفحه شخصی اش در توئیتر و اینستاگرام گذاشت، سر همین موضوعات دعوای ما بالا گرفت، اما خب او زندگی مجازی را به یک زندگی واقعی ترجیح داد!»
بر اساس مطالعات انجام شده، زنان و دختران حدود ۷۰ درصد از مخاطبان شبکههای اجتماعی را تشکیل میدهند، شبکههایی که با قدرت و سرعت به دنبال نفوذ هرچه بیشتر بر فرهنگ ایرانی و اسلامی ما به ویژه در میان زنان است و اگر غفلت کنیم، این مهمان ناخوانده میتواند کنترل زندگی مان را به دست بگیرد.
منبع: برنا