یعقوب نیمرودی اول ژوئن ۱۹۲۶ در یک خانواده یهودی عراقیالاصل در قدس اشغالی به دنیا آمد و خیلی زود به عضویت سازمان تروریستی هاگانا درآمد. او در سالهای ۱۹۴۰ ـ ۱۹۴۷ م. عضو هاگانا بود و در فعالیتهای تروریستی علیه مسلمانان فلسطینی مشارکت داشت. نیمرودی به سرعت در شبکه اطلاعاتی ـ جاسوسی و تروریستی رژیم صهیونیستی پلکان ترقی را پیمود و همزمان با تأسیس موساد از افسران بلندپایه آن شد. وی از مهمترین پایهگذاران موساد در ایران، عراق و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بود. نیمرودی در جوانی، عضو شبکه عربی پالاخ (ستاد عملیات نظامی سازمان تروریستی مخفی یهودیان صهیونیست پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی) بود و در حوادث خونینی که منجر به اعلام تشکیل این رژیم شد، نقش قابلتوجهی برعهده گرفت.
این مامور سابق موساد همان طور که در اسناد و مدارک تاریخی آمده است از جمله افرادی در رژیم صهیونیستی بود که رابطه بسیار دوستانه و نزدیکی را با رژیم پهلوی داشت تا آنجا که گفته شده رابطه وی با مقامات پهلوی رشک و حسادت بسیاری را در داخل رژیم صهیونیستی برانگیخته بود. او به واسطه این ارتباط ۱۳ سال در تهران حضور داشت که در خاطرات خود این سالها را بهترین سالهای زندگیش و از جمله شادترین آنها عنوان کرده است.
وی در سالهای بعد و در جریان لشکرکشیهای رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی، هدایت شبکههای اطلاعاتی ـ جاسوسی آن کشورها را بر عهده داشت. یعقوب نیمرودی اولین بار در ۳۰ دی ۱۳۳۴ از طریق مرزهای ترکیه وارد ایران شد و معاونت آژانس یهود را در ایران به عهده گرفت. بدین ترتیب او اولین افسر اطلاعاتی ـ جاسوسی موساد در ایران محسوب میشد. البته نیمرودی هنگام ورود به ایران، ادعا کرد کارمند آژانس یهود است، اما آگاهان مسائل سیاسی تردیدی نداشتند که مأموریت اصلی او در ایران نمایندگی موساد است که با پیشبینیها و تمهیدات آمریکا، مقدر بود تا چند سال بعد به مهمترین همپیمان و متحد ساواک در ایران و منطقه خاورمیانه ارتقاء مقام یابد.
در موفقیت موساد در ایران، یعقوب نیمرودی نقش بسیاری داشت؛ وی تا پایان دوران مأموریت رسمیاش در ایران ـ ۱۳۴۸ ش. برجستهترین نماینده موساد محسوب میشد. طی دوران حضور او در ایران، ساواک روابط بسیار گسترده و نزدیکی با موساد برقرار کرد. فعالیتهای نیمرودی تنها در عرصه اطلاعاتی ـ جاسوسی و امنیتی خلاصه نمیشد، او در بسیاری از مسائل اقتصادی، فرهنگی و نیز سیاسی یاریگر رژیم صهیونیستی در ایران بود.
در برخی اسناد تاریخی درباره این مامور مرموز رژیم صهیونیستی این چنین نوشته شده است: او نمونه نوینی بود از فرستادگان اسرائیلی که به جای پنهان شدن و در تاریکی به سر بردن، قدرت خود را اعلام میکرد و حتی با وجود اینکه ایران و اسرائیل هنوز [در ظاهر]روابط کامل دیپلماتیک نداشتند، به مقامات عالیرتبه ایرانی دسترسی داشت. میهمانان اسرائیلی او مسلماً حیرت میکردند از اینکه میدیدند، ژنرالهای ارتش ایران، صبورانه در راهروی دفتر کار وی انتظار میکشند، تا طی دیدار کوتاهی با او، از وی بخواهند نزد رئیس ستاد و یا حتی «شاه» وساطت و یا شفاعت آنها را بکند.
یعقوب نیمرودی بعدها درباره حیطه فعالیت و عمل خود در ایران چنین اعتراف کرد: «اگر یک روز به روزنامهنگاران اجازه دهند از کارهایی که ما در تهران کردهایم مطلع شوند از آنچه میشنوند وحشت خواهند کرد حتی نمیتوانند آن را تصور کنند.»
در ۲۶ اسفند ۱۳۴۸ اداره کل هفتم ساواک طی نامهای به اداره کل ششم درباره ادامه فعالیت نیمرودی در ایران به نقل از روزنامه کثیرالانتشار معاریو چاپ تل آویو چنین نوشت: سرهنگ یعقوب نیمرودی و یک نفر یهودی میلیونر ژاپنی به نام آیزنبرگ به زودی شرکتی به منظور شیرین کردن آب شور در نقاط مختلف ایران تأسیس خواهند کرد. سرهنگ نیمرودی درصدد است که برای اشتغال کامل به کار عمرانی جدیدش در ایران از ارتش کنارهگیری نماید و این امر برای شخص وی و افرادی که از ۲۲ سال خدمت وی به ارتش اسرائیل آگاهی دارند عملی دشوار محسوب میگردد... با توجه به تجربیات نظامی وسیع نیمرودی و تخصصی که در امور خاورمیانه عربی دارد، کنارهگیری وی از ارتش در هنگامی که اسرائیل بیش ازهر زمان دیگر نیازمند یک چنین افراد است باعث تأسف میباشد. سرهنگ نیمرودی مدت ۱۳ سال در ایران ظاهراً به عنوان وابسته نظامی اسرائیل خدمت مینموده و اشتغال جدید وی در ایران اعم از اینکه از ارتش کنارهگیری نماید یا ننماید به احتمال زیاد پوششی برای فعالیت اطلاعاتی در خلیج فارس و شیخنشینها خواهد بود.
در آن سالها و به بهانه حضور نیمرودی در ایران با پوشش زیست محیطی و به منظور تهیه آب شیرین رژیم صهیونیستی به جمع آوری اطلاعات پرداخت. در واقع نفوذ جاسوسان صهیونیستی در پوشش مدافعان محیط زیست به ایران از میراث پهلوی است که با سیاستهای بی حد و مرز خود راه را برای آنها هموار کردند.
طبق اسناد و مدارک تاریخی یعقوبی نه تنها در پوشش زیست محیطی بسیاری از اطلاعات اقلیمی و موقعیتی ایران را به کشورهای حاشیه خلیج فارس برد و اطلاعات امنیتی ما را به لطف رژیم پهلوی از کشور خارج کرد که در دزدیدن اشیاء تاریخی و باستانی ایران هم نقش پررنگی داشت. وی از جمله افرادی بود که بخش عظیمی از عتیقهها و آثار تاریخی و باستانی ارزشمند ایران را به سرقت برد و آنها را به قیمتهای هنگفتی یا به کشورهای دیگر فروخت یا تحویل رژیم صهیونیستی داد.
روزنامه «داوار» چاپ اسرائیل در شماره ۱۵ آذر ۱۳۴۲ خود در گزارشی مستند فاش کرد: «… اسرائیل به صورت یکی از مراکز بینالمللی خرید و فروش آثار باستانی ایران درآمدهاست به همین علت تجار خارجی عقیده دارند کهآثار باستانی ایران را میتوان به قیمت مناسب در اسرائیل خریداری کرد. در دو سال اخیر حدود ۲۰۰۰ ظرف سفالی املش (تمدنی در غرب مازندران) به اسرائیل آورده شده و موزههای بزرگ فرانسه، انگلستان و آمریکا و موزههای بسیار دیگر، مساعی فراوانی برای جمعآوری این آثار به کار بستهاند…»
همچنین در گزارشی که از نمایندگی ایران در تلآویو در سال ۱۳۴۴ در مورد کلکسیون ایرانی موجود در موزه رژیم ارسال شده، آمدهاست که «کلکسیون مربوط به هنر ایرانی در موزه اسرائیل در نوع خود یکی از مهمترین کلکسیونهای جهان است. به عقیده کارشناسان، ارزش آن سه میلیون دلار است. در این کلکسیون آثاری وجود دارد که بهایی برای آنها نمیتوان تعیین کرد، زیرا در جهان منحصر به فرد هستند… در ظرف دو سال، کلکسیونی که در اورشلیم متمرکز شد، شامل آثاری ۳۰۰۰ ساله از دوران ماقبل تاریخ تا قرن شانزدهم بود…»
روزنامه هاآرتص در مقالات خود در مورد نیمرودی از این جاسوس به عنوان «آدم ما در تهران» یاد میکرد. این روزنامه روز گذشته حتی در خبر اعلام مرگ این جاسوس موساد این طور تیتر زد: «مرد ما در تهران: یاکو نیمرودی، تاجر و افسر سابق اطلاعاتی اسرائیل در ۹۷ سالگی مرد.»