از مولا علی علیهالسلام روایت شده که «برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی میکنی؛ و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا میمیری.». در تفکر راهبردی، میتوانیم چشماندازی چندبعدی برای اهداف دنیوی و اخروی خود تنظیم کنیم و وقتی در مسیر رسیدن به چنین اهدافی باشیم، چه باک که فردا مرگ به سراغمان بیاید...
در قسمتهای قبل دربارهٔ برنامهریزی و نگاه راهبردی صحبت کردیم. گفتیم اولین قدم در این مسیر، تعیین یک چشمانداز آرمانی بدون در نظر گرفتن محدودیتهایمان است. چشماندازی مطلوب، برای رشد همهجانبه؛ نه رشدی تکبعدی. چشماندازی بلند، دقیق و جزئی که انگیزهای بزرگ را برای تحمل سختیهای مسیر در وجودمان ایجاد کند. در نهایت نیز گفتیم باید علم افزایش عملکرد را بیاموزیم و در زندگیمان به کار ببندیم تا هر چه بیشتر از خودمان و زندگیمان احساس رضایت کنیم.
«نرگس مهاجر»، کارشناس ارشد علوم تربیتی و مدرس تفکر و مدیریت استراتژیک در سلسلهمباحث «برنامهٔ زندگی» به ما میآموزد چگونه با نگاه راهبردی، عملکرد خود را بهبود دهیم و به اهدافمان برسیم. همراهمان بمانید...
چند نکتهٔ کلیدی وجود دارد که اگر کنار تفکر استراتژیک و نوشتن برنامهٔ استراتژیک آن را بدانیم، همزمان که برنامه را مکتوب میکنیم با شیوهٔ اجرای درست، سرعت انجام و تحقق آن را هم بیشتر میکنیم. در واقع پرسش این است: وقتی برنامهریزی را یاد گرفتیم، چطور برنامه را اجرا کنیم که ما را به سمت هدف ببرد؟ آن هم نه به شکل معمولی، بلکه با سرعت بالا.
مهاجر در پاسخ به این پرسش از چند چند نکتهٔ کلیدی برایمان میگوید که پیشنیاز تمام موفقیتهای بزرگ در کار و زندگی ماست.
چالشها را متناسب با انرژی و توان خود انتخاب کنید
این مدرس تفکر و مدیریت راهبردی، اولین و مهمترین نکته را اینطور بیان میکند: «چالشها باید در حد انرژی و توانمان باشد.» و در ادامه میگوید: «این نکات را قبل از آموزش برنامهریزی میگوییم، چون اگر اینها را ندانیم نمیتوانیم برنامهٔ دقیقی بنویسیم.». ایراد برنامهٔ غیردقیق این است که اگر برنامه خیلی ایدهآل باشد، ولی منطبق با شرایط زندگی ما نباشد، فایدهای ندارد و ما را به سمت پیشرفت نمیبرد.
شرایط انسانها با هم متفاوت است. یک نفر شاغل است و زمان کمی خارج از ساعات کارش دارد. یک نفر دیگر تماموقت بیکار است. یک نفر فرزند دارد. یک نفر به هر دلیلی شرایط زندگیاش اجازه نمیدهد همهٔ زمانش را برای خودش صرف کند. مهاجر میگوید: «ما اصول را یاد میگیریم. ولی باید حواسمان باشد که برنامه را طبق شرایط خودمان بریزیم. برای اینکه قابلاجرا باشد. وگرنه میشود ماجرای همان برنامههایی که تا حالا نوشتهایم و زمان و شرایط و روحیهٔ اجرایشان را نداشتهایم.».
میزان انرژی خود را بدانید
در گزارشهای بعد دربارهٔ افزایش انرژی هم نکاتی را برایتان میگوییم. خیلی مواقع ممکن است برنامهٔ خوبی نوشته باشیم. ولی چون انرژی نداریم، آن را اجرا نکنیم. این افزایش انرژی، افزایش عملکرد را در پی خواهد داشت. مهاجر با بیان این نکات میگوید: «در حالت ابتدایی که تازه میخواهیم جزو افراد بابرنامه قرار بگیریم، باید بدانیم در چه نقطهای ایستادهایم. گاهی مواقع چالشهای زندگیمان خیلی بیشتر از انرژیمان است. یعنی ما مثلاً ما روزی ۳۰ واحد انرژی داریم. ولی مسائل و چالشهای زندگیمان بیش از ۷۰ واحد است. طبیعی است که کم بیاوریم و نتوانیم طبق برنامه زندگی کنیم. در این حالت است که آدم احساس خستگیهای سنگین میکند.»
بهتر است چالشها با انرژیمان برابر باشد
گاهی ممکن است ماجرا برعکس باشد: «بعضیها فقط ورود انرژی دارند. صبح تا شب انرژی دریافت میکنند. ولی بستر، چالش یا برنامهای ندارند که انرژیشان را خرج کنند. بهترین حالت این است که چالشهایمان با انرژیمان برابر باشد. بتوانیم طبق برنامهای پیش برویم که بر اساس چالشهایی که داریم منطقی باشد.».
در گزارشهای قبل، از ورزشکاری که به قهرمانی رسیده و توانسته یک وزنهٔ ۲۰۰کیلویی را بالای سر ببرد یاد کردیم. مهاجر با یادآوری آن مثال میگوید: «وقتی میتوانیم به این قهرمانی برسیم که مدام چالشهای بزرگتر داشته باشیم، اما انرژیهای بیشتری هم دریافت کنیم و این باعث شود بتوانیم کارهای بزرگتری انجام دهیم. با وجود همهٔ آن چالشها و با وجود تنوع شرایطی که کاملاً در حیطهٔ اراده و اختیار ما نیست.».
با چالشهای سبک شروع کنید
ما در ابتدا باید با چالشهای سبک شروع کنیم. مثل کسی که در ابتدای کار، وزنههای سبک را برمیدارد تا عضلاتش قوی شود. اگر بخواهیم به همهٔ آرزوهایمان با هم برسیم و برنامهای که خیلی سنگین و پرحجم باشد برایش بریزیم، محکوم به شکست است. مهاجر ۳ دلیل برای این مسأله ذکر میکند: «چون ما ظرف وجودمان را بزرگتر نکردهایم. انرژیهای لازم را هم در طول روز دریافت نمیکنیم. برنامهٔ قابلاجرایی هم نداریم که طبق آن بگوییم هر روز در حال پیشروی هستیم. پس طبیعی است که ببُریم.».
تا اهل برنامه شوید، صبوری کنید
در این مرحله بعضیها هستند که، چون خیلی آهسته پیش میروند احساس میکنند پیشرفتی ندارند. این افراد کسانی هستند که تا دیروز همین برنامه را هم نداشتند و یک زندگی بسیار پراکنده را میگذراندند. ولی حالا، چون برنامه دارند و میبینند که در روز چند مورد بیشتر کار بابرنامه انجام نمیدهند احساس نارضایتی کاذبی به آنها دست میدهد که «من با این عملکرد به جایی نمیرسم!».
مهاجر در این باره میگوید: «واقعیت این است که ما تا وقتی اهل برنامه شویم، باید از وزنههای کوچکتر شروع کنیم. یعنی اهل برنامه شدن خودش فرآیندی میطلبد که بتوانیم جسم و روحمان را وفق دهیم که طبق برنامه زندگی کنیم. خیلی از ما آن قدر بیبرنامه پیش رفتهایم که با برنامه زندگی کردن برایمان آسان نیست و کمی زمان میبرد تا وجودمان انعطاف پیدا کند که طبق قاعده، برنامه و نظم پیش برود.».
هر قدمی در خلال برنامه، یک گام رو به جلوست
با توجه به تمام آنچه تا کنون گفتیم باید در نظر بگیریم هر کاری که در خلال برنامهمان انجام میدهیم داریم یک قدم جلوتر میرویم. همین الان که شما این گزارش را میخوانید یک قدم جلوتر رفتهاید. چون الان حساس و دقیق شدهاید به این که میتوان یک برنامه داشت و بر اساس آن عمل کرد و به خیلی از چیزهای ریز و درشتی که در حد آرزو و در دلمان نگه داشتهایم، جامهٔ عمل بپوشانیم.
این کارشناس ارشد علوم تربیتی و مدرس تفکر و مدیریت استراتژیک در انتها خاطرنشان میکند: «اگر ما توانمندیهایمان را افزایش دهیم کسی به ما جایزه نمیدهد. ولی افزایش توانمندی، خود لذتی در ما ایجاد میکند که ما را به حس رضایت از زندگی و رضایت از خود نزدیک میکند. به همین خاطر این دغدغه را داریم که توانمندیهایمان را در زندگی بهبود دهیم.».
منبع :فارس